ابتدا موضوعاتی مثل اضافهوزن و مصرف سیگار مطرح شد که در کنگره به آنها بهعنوان مسائلی ضد ارزشی که باید حل شود صحبت شد ودرادامه ، داستان موسی مطرح شد.
داستان حضرت موسی داستانی است که در زندگی همه ما جاری است ومیتواند داستان علم هم باشد که حضرت موسی دریای علم را شکافت وهمه را از بند اسارت رها ساخت.
اگر بخواهیم شباهت داستان حضرت موسی را با مصرف کننده بیان کنیم؛ در داستان حضرت موسی، فرعون بر قوم بنیاسرائیل سلطه داشت وداستان مصرف کننده اعتیاد ، اعتیاد سلطه دارد. حال اعتیاد در ما نقش فرعون را دارد و خود ما نقش بنیاسرائیل راداریم. در این داستان یکی از موضوعات مهم خواستههای نفس است، زمانی در یک داستان قهرمان به وجود میآید که خواستههای انسانهای دیگر را محقق کند، فداکاری مهمی انجام دهد و از خواستههای خود بگذرد. در داستان حضرت موسی ما دو الگو داریم اولی الگوی فرعون که به هر شکل میخواهد به خواستههای خود برسد حال در این مسیر به هرکسی آسیب وارد کند، الگوی دوم خواستههای خداوند است که توسط پیامبران و معلمان با کمترین کنش به ظهور میرسد. یک مثال از خواستههای خداوند در داستان حضرت موسی را میتوان دید؛ زمانی که مادر موسی، موسی در رودخانه رها میکند چند ساعت بعد دوباره موسی را به آغوش او بازمیگرداند و از آسیب رساندن به مادر موسی جلوگیری میکند و نمیگذارد او دلتنگ پسرش شود. حال ما برای رسیدن به خواستههای خود حق انتخاب داریم، از کدام روش استفاده میکنیم، از روش فرعون یا روش خداوند که هرکدام رامیتوانیم انتخاب کنیم.
البته باید بدانیم که خداوند قدرت مطلق و بیعیب و نقص است و ما سعی بر آن داریم که شبیه آن بشویم. خداوند به فرعون میگوید تبهکار، یعنی کسی که تباهی به وجود میآورد و این به خاطر تکبر فرعون است. در این داستان خداوند از جادو صحبت میکند و جادو را تصدیق میکند، جادو بر روی ذهن القاء میکند و بر روی انسانی که در مسیر صراط مستقیم است اثر ندارد. در صور پنهان شکافته شدن دریا میتوان این نتیجه را گرفت که موسی با شکافتن دریای علم و دانش، انسانهایی که در اسارت بودند را آزاد و رها کرد.
این موضوع در مورد مصرف کننده صدق میکند که با شکافته شدن علم اعتیاد آقای مهندس صورت مسئله درمان اعتیاد را پیدا کرد. علم و دانش میتواند انسان را از بندها آزاد و رها کند. زمانی که قوم موسی از دریا میگذرد و نجات پیدا میکند با انتخاب خود راه مستقیم را پیش نمیگیرند و گمراه میشود. یک نکته مهم این داستان اشاره به این دارد که عزت و بزرگی در نزد قدرت مطلق است و قوم موسی بجای اجرای فرامین خداوند خودشان را به موسی نزدیک میکردند تا به خواستههای خودشان برسند و این موضوع باعث شد تا این قوم رستگار نشوند. در قرآن خداوند به قوم بنیاسرائیل میگوید ما هر وقت برای شما پیامبری فرستادیم اگر خواستههای آن با شما همسو نبود یا آن را طرد کردید یا آن را کشتید.
در مورد خود ما که وارد سفر دوم میشویم این مسئله صدق میکند که نباید سرمست باشیم و اگر آگاه نباشیم دوباره به مسیر تاریکی بازگشت میکنیم. وکسانی که فرامین را اجرا میکنند رستگار میشوند و انهایی که میخواهند به هر طریقی به خواستههای خودشان برسند دوباره وارد تاریکی میشوند؛ مثال مسافرانی که به رهایی میرسند واز تاریکی اعتیاد خارج میشوند؛ وارد سفر دوم میشوندباید با دانایی وتلاش به آموزش و خودشناسی بپردازند که این سفر هم سهل وهم سخت است که اگر سرمست و سرخوش شویم دوباره به تاریکی برمیگردیم که این چرخه ادامه دارد پس تاز مانی که رکاب میزنیم و در آرامش حرکت میکنیم از زندگی لذت میبریم.
نویسنده: مسافر امیر خدمتگزار سایت
ویراستاری وارسال : مسافر علیرضا
مسافران نمایندگی صفادشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
160