English Version
English

وادی چهارم و تاثیر آن روی من

وادی چهارم و تاثیر آن روی من

جلسه چهاردهم از دوره بیستم کارگاه های آموزشی کنگره ۶۰ نمایندگی پاکدشت، با استادی راهنمای محترم مسافر محمد، نگهبانی مسافر میلاد و دبیری مسافر وحید با دستور جلسه «وادی چهارم و تاثیر آن روی من» شنبه 26 خرداد 1403 ساعت 16:30 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان محمد هستم مسافر
وادی چهارم و تأثیر آن روی من دستور جلسه این هفته است. این وادی وقتی‌که نوشته شد، یکی از پرحرف‌ترین وادی‌ها بود، که هرکسی که خداوند را قبول داشت و هرکسی که قبول نداشت، معترض بودند. یکی مخالف بود که چرا اسم خداوند آمده است، و دیگری معترض بود که چرا خداوند کوچک شمرده‌شده است و نمی‌توانیم مسائل حیاتی را بر عهده‌اش بگذاریم. ولی در واقعیت این آموزش در این وادی این‌گونه برای ما شکل می‌گیرد، که جایگاه‌ها مشخص می‌شود و این راه فراری است که آقای مهندس با این اطلاعات جلویش را گرفت. واقعیت این است که نکته مسائل حیاتی اینجا مطرح است. خداوند نادیده گرفته نمی‌شود، که بگوییم جایگاه خداوند در اینجا مطرح نیست. بحث مسائل حیاتی اینجا تعریفی داشت که در وادی آقای مهندس آن را بیان کردند، که مسائل حیاتی همان مشکلات و نقاط ضعف ما می‌شود. بحث دیگری که در این وادی مطرح‌شده بود بحث مرحله‌ی تسلیم بود، که آن‌هم اشتباه شده بود یعنی مسائل حیاتی و مرحله‌ی تسلیم این‌ها باهم متفاوت بود. در مرحله تسلیم ما نسبت به مشکلاتی که خداوند جلو راه ما قرار می‌دهد برای تکامل یافتن، تسلیم هستیم. زمانی که مشکلاتی را خودمان برای خودمان به وجود می‌آوریم باید خودمان آن راحل نماییم و اگر بر عهده دیگران بیاندازیم مشکلات ما چند برابر یا بیشتر می‌شوند، این قانون طبیعت است. در این وادی آقای مهندس می‌فرمایند که ما خداوند را با غول چراغ جادو اشتباه گرفته‌ایم و خواسته‌هایی داریم که گویی برنامه‌ریزی می‌کنیم برای خداوند که چه‌کاری انجام بدهد. درصورتی‌که خداوند برای ما برنامه‌ریزی کرده است. به خاطر همین‌که موضوع معنوی است، خیلی از اشخاص ورود نمی‌کردند و خیلی‌ها سوءاستفاده می‌کردند. مانند کسانی که از اسم بزرگان استفاده می‌کردند تا به اهدافشان برسند و معمولاً هرچه که به جلوتر می‌روند حل که نمی‌شود مرکب هم می‌شود، یعنی چند تا مشکل دیگر به وجود می‌آید و با آن گره می‌خورد. در مرحله درمان باید نسبت به نیروی مافوق خود گوش‌به‌فرمان باشیم، که من تمثیل موج‌سوار را برای آن آورده‌ام، که فرمان نیروی مافوق مانند موج می‌ماند و کسی که فرمان را اجرا می‌کند گویی مثل کسی است که بر روی تخته‌شنا موج‌سواری می‌کند و همان موج باعث به حرکت درآوردنش می‌شود.


سخنان راهنمای مسافر حسین
به حسین و خانواده محترمش تبریک می‌گویم. حسین سال اول که وارد کنگره شد خدمت آشپزی را در ماه رمضان به او ندادند و خیلی ناراحت شد، اما الآن دو سال است که در ماه رمضان آشپزی می‌کند و امسال برای آقای مهندس غذا بردیم که در ذهنشان مانده است و آن روزی که آقای مهندس سرزده وارد نمایندگی ما شدند در مورد ماه رمضان گفتند و این برای ما باعث افتخار بود.
سخنان مسافر حسین
روزی که وارد کنگره شدم تولد یکی از دوستان بود که آرزو کردم بتوانم تولدم را در این نمایندگی جشن بگیرم. من با حال خیلی خراب وارد کنگره شدم و در آن زمان راهنمای من شش جلسه غیبت داشتند که حال من روزبه‌روز خراب‌تر می‌شد اما خداوند را هزاران بار شکر می‌کنم که ماندم و به رهایی رسیدم. محمد آقا برای من مانند یک فرشته بود که وارد زندگی من شد. من حرف کسی را نمی‌توانستم گوش بدهم تنها کسی که به آن چشم می‌گفتم محمد آقا بود.
سخنان راهنمای همسفر سحر
سحر از تعداد رهجوهایی بود که به‌محض ورود به لژیون شروع به سی دی نوشتن کردند. چالش‌ها و تنش‌های زیادی در اطرافش بود که اغلب آن چالش‌ها پیروز می‌شدند اما سحر باقدرت به لژیون برمی‌گشت و در مسیر قرار می‌گرفت. خدا را شکر که به رهایی رسیدند و اوج سفرشان زمانی بود که در لژیون سردار اعلام سرداری کردند. برای خانوم سحر و مسافرشان آقا حسین آرزوی موفقیت می‌کنم و انشالله خدمت‌گزار خوبی برای کنگره باشند.
سخنان همسفر سحر
من در زمان مصرف مسافرم با آن نبودم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم که چنین بستری را فراهم کردند تا ما به حال خوب و آرامش برسیم. از راهنمای خودم خانوم فاطمه عزیز بسیار تشکر می‌کنم که راه درست زندگی کردن و صبور بودن را به من آموزش دادند. از راهنمای مسافرم آقای دهقان بسیار تشکر می‌کنم، خیلی برای مسافرم زحمت کشیدند. از خداوند می‌خواهم که در کنگره بمانم و خدمتگزار باشم.

عکاس، تایپ و ارسال کننده: مسافر محمود لژیون 14

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .