English Version
English

انتقال علم و دانایی الزامیست

انتقال علم و دانایی الزامیست

دوازدهمین جلسه از دوره دوازدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی اردبیل، به استادی پهلوان محترم مسافر احمد، نگهبانی موقت راهنمای محترم مسافر بهزاد و دبیری موقت راهنمای محترم مسافر سهند با دستور جلسه «کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر و تصاویر آن» پنج‌شنبه 24 خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را هزاران مرتبه شکر که سعادتی شد در جمع شما عزیزان در نمایندگی اردبیل باشم، خدمت بکنم و آموزش ببنیم، کتاب عبور از منطقه‌ی شصت درجه زیر صفر برای همه‌ی ماست، سفر اولی،دومی و همسفران و در لژیون سردار گفتم محصول بخشش است. حرف‌های کتاب حقیقی و صادقانست، چقدر خوب است که سعی کند نقاب نزند و جایی که حضور دارد را بشناسد و به صورت حقیقی حضور داشته باشد می‌تواند پیشرفت بکند.

این اتفاق در ماه رمضان که ماه  بخشش است استارت خورد، وقتی انسان تفکر می‌کند، صوت و نور و حس نیز پا درمیان گذاشته و پاداشی به انسان می‌دهدند که قابل وصف نمی‌باشد، آقای زرکش می‌گویند: انسان باید خود را درون بخشش غوطه‌ور بکند چرا چون نیروی بخشش انسان را به جاهای می‌برد که خود انسان نمی‌تواند تصور بکند، در کتاب نیز جناب مهندس حقیقت زندگی خود را بخشیدند تا انسان‌های دیگر استفاده بکنند، خداوند در کلام الله می‌گویند: شیطان شما را از تهی دستی می‌ترساند و من بر شما گرانبهاترین چیز که حکمت است را می‌دهم، امروز همه‌ی حکمت ها دست جناب مهندس است.
<< نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت                به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد>>
جناب مهندس در بخش برق تخصص داشتند اما الانه به دانشمندان آموزش می‌دهند، هنگامی که به سی دی نامه 3 گوش می‌کردند جناب مهندس گفتند این برای سفر اولی ها می‌باشد، هم می‌خندیدم و هم گریه و در این فکر بودم که شما دارید به دانشمندان آموزش می‌دهید یعنی ما بالاتر از آن‌هاییم؟
استاد سردار می‌گوید: اگر بر ماده سوارباشی  نیمی از نیروی اهریمنی را شکست داده‌ای، ما همیشه اشاره به شیطان می‌کنیم اما این شیطان کجاست؟ در ماده است، من اگر چیزی را فهمیده‌ام باید به آن عمل بکنم تا بتوانم به مراتب بالاتر برسم، جناب مهندس می‌گویند: کلید اتاق بعدی از همین اتاق است، اگر این را کامل انجام بدهم می‌توانم به مراتب دیگر برسم.

من اگر در این مکان به حال خوب و آرامش رسیده‌ام باید آن را نیز انتقال بدهم و نباید پنهان کاری بکنم و این نیز خدمت است، هنگامی که انسان راهی را به کسی نشان می‌دهد گره‌ای از گره های ما باز می‌شود، جناب مهندس گفتند که: لژیون سردار مجهول بود، کشف شد و باعث شده گره‌های زندگی ما در آن لژیون باز شود، بعضی مواقع ما می‌ترسیم گذشته‌ی ما زیر سوال برود و به‌خاطر آن می‌ترسیم صحبت بکنیم، ما باید انتقال بدهیم دانش و علم کنگره را چون عدم انتقال با فاسد شدن آن اطلاعات می‌شود و دیگر به ما علم داده نخواهد شد.
امروزه کنگره شصت دارای علم،نیروی انسانی و پول است اما ما باید ابتدا به فهم برسیم تا بتوانیم خدمت بکنیم، آقای مهندس می‌گویند: من همه آنچه را به تو داده‌ام به فرمان بازخواهم گرفت، به طور مثال راهنما بودی آن را بعد چهار سال خواهم گرفت اما فراموش نکن کجا بودی، سلامتی، شال،علم و بیمار را به تو دادم و با این بهانه‌ها خواستم ببخشمت، تو چه کردی؟ من تورا آن گونه در جهان می‌بینیم که تو خود، خود را همان گونه بینی. امیداوارم ما از کتاب علم و اطلاعات را بگیریم و انتقال بدهیم.

مرزبان خبری: مسافر ناصر
تهیه و ارسال گزارش: مسافر یاشار (لژیون 1)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .