سومین جلسه از دوره بیستم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران آقا، نمایندگی پرستار، به استادی همسفر علی، نگهبانی همسفر جواد و دبیری همسفر محمود، با دستور جلسه «کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر و تصاویر آن» پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۴ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم همسفر
یکی از موضوعاتی که ذهنم را درگیر کرده، کتاب «۶۰ درجه» است. واقعاً به آن فکر میکنم. در ذهن من، بزرگانی که میتوانیم آنها را پیامآوران یا انبیاء بنامیم، اشخاصی بودند که آمدند تا به ما نشان دهند چگونه زیست کنیم. اگر به گذشته برگردیم، مشاهده خواهیم کرد که جنگها و خونریزیهای بسیاری رخ داده تا به ما بیاموزند چگونه درست زندگی کنیم. از تجربه خودم میگویم، برادرم قبل از ورود به کنگره، نه خدا را قبول داشت و نه نماز میخواند، ولی بعد از ورود به کنگره، باورهای او نسبت به خدا تغییر کرد و خود را موظف به انجام فرایض دینی میداند. به این موضوع خیلی فکر میکنم که چه اتفاقی افتاده است.
آقای مهندس در یکی از سیدیهای خود میفرمایند: قبل از انجام هر کاری، فکر کنید. این موضوع ذهن مرا خیلی درگیر کرده است که آقای مهندس چه کاری کردهاند، چه اتفاقی افتاده است، این کتاب چه میگوید. پیامبران که پیامآوران خداوند بودند، آمدند تا به ما آموزش دهند چگونه درست زندگی کنیم و در این راه چه جنگها و خونریزیهایی رخ داده است. آقای مهندس میفرمایند: از زمان نگارش کتاب «۶۰ درجه»، بیش از ۳۰ سال میگذرد و هیچگونه تغییری در آن داده نشده است. در ابتدای ورودم به کنگره، چون از فاصلهی دوری میآمدم، مقابل درب کنگره، یکی به من میگفت: «بیکار هستی که این همه راه آمدی، که چه بشود؟»
![](/EditorFiles/Image/1718296715780.jpg)
تصاویر کتاب را که نگاه میکردم، حسی در درون من ایجاد میشد. نویسنده در این کتاب علاوه بر متن، از تصاویر هم استفاده کرده است که برای فردی مانند من که در ابتدای راه است، نیروهای بازدارنده را به خوبی به تصویر کشیده است. نیروهایی که میتوانند به منِ تازه وارد ضربه بزنند. این تصاویر به من کمک میکنند تا بتوانم در ادامه، راهم را به خوبی طی کنم. هنگامی که این کتاب را میخوانم، اشک میریزم، چرا که نویسنده چگونه توانسته است این مسیر را پله به پله طی کند. به خودم میآیم که اگر آقای مهندس توانستهاند با تمامی مشکلات، این راه را بپیمایند و به این جایگاه برسند، پس من هم میتوانم، کافی است که آن را بخوانم و از مطالب آن استفاده کنم. هر بار که این کتاب را میخوانم، مطالب جدیدی از آن برداشت میکنم. وقتی به گذشته خودم برمیگردم، به سال ۹۶ که به کنگره آمدم، حال بسیار بدی داشتم. الان را با آن موقع مقایسه میکنم، میبینم که آن حسها، تفکرات، آن چیزیهایی که در ذهن من بودند، پوچ بودهاند. این کتاب آنقدر گرانبها و پربار است که هر بار آن را میخوانم، مطالب زیادی از آن کسب میکنم که میتواند به رشد من کمک کند.
متشکرم که به صحبتهای من گوش کردید.
تایپ، ویراستاری و بارگزاری: خدمتگزاران سایت همسفران آقا- شعبه پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
90