با تزکیه خواسته‌های نامعقول نفس به مراتب از بین می‌روند

آیا انسان در مقام انسانیت برای رسیدن به  هدفش اجازه دارد دست به هر کاری بزند و هدف وسیله را توجیح می‌کند؟
داستان حضرت موسی در سوره طه از آنجایی شروع شد که حضرت موسی به همراه خانواده‌اش مهاجرت می‌کرده و در طول مسیر راه متوجه یک نور و یا آتش می‌شود و از روی حس کنجکاو بوده که به سمت آتش می‌رود وقتی به آنجا می‌رسد به ایشان وحی می‌شود که تو باید بروی و فرعون را که از قالبش خارج شده است هدایت کنی.
پس از آن موسی شروع می‌کند به بیان کردن خواسته‌هایش در ابتدا می‌گوید شخصی را پیدا کن که از اهل من باشد و در این راه من را یاری کند.
خداوند به موسی می‌فرماید؛ من قبلاً به تو کمک رسانده‌ام؛ فرعون در گذشته خوابی دیده بود پس از جست‌وجو کردن تعبیر خوابش به وی می‌گویند حکومتش توسط فرزند مذکری از بنی اسرائیل برانداخته می‌شود پسری می‌آید و حکومت را از تو می‌گیرد؛ چون هدف فرعون حفظ و نگهداری حکومتش بود دستور می‌دهد که هر فرزندی از بنی اسرائیل به دنیا می‌آید باید کشته شود‌.
خداوند می‌فرمایند؛ ما به مادرت وحی کردیم که طفل را در سبدی گذارد و در رودخانه رها کند سپس به خواهرت وحی کردیم به دنبال سبد برود و تا بداند به کجا می‌رود خواهر می‌رود و می‌بیند آب بچه را به کاخ فرعون برده و به تو وحی کردیم سینه هیچ زنی را قبول نکنی.
بعد از آن خواهرت به آل فرعون گفت من کسی را سراغ دارم که بیاید و طفل را شیر بدهد. ما این کار را کردیم که مادرت از فراق فرزندش اندوهگین نشود گویی
اصلاً هیچ اتفاقی نیفتاده است.
در اینجا دو هدف مطرح می‌شود؛ یک هدف فرعون برای حفظ حکومتش بود و دوم خداوند که می‌فرمایند؛ من تو را در این شرایط قرار دادم که خودم به هدفم برسم که این دانش را به موسی انتقال بدهد که بتواند فرعون را از آن مسیری که خارج شده برگرداند.
در اینجا ما دو شخصیت داریم اول خداوند هست به عنوان خدای واقعی و فرعون هست به عنوان کسی که فکر می‌کند خدا است و یا خدای دروغین است.
هر دو هدف خیلی بزرگی دارند؛ اما روش‌هایشان با یکدیگر تفاوت دارد روش فرعون برای اینکه به هدفش برسد این است که؛ تمام فرزندان بنی اسرائیل را بکشد تا حکومت خودش حفظ بشود.
فرعون نماد نیروی منفی است و خداوند قدرت مطلق و پاکی مطلق است.
دو روش را دارد در این داستان موسی با یکدیگر مقایسه می‌کند و الگو به ما می‌گوید که اگر ما بخواهیم کاری را انجام بدهیم و اگر می‌خوایم به هدفی برسیم هر دو  روش پیش روی ما قرار دارد و روش خدا پیروز می‌شود؛ یعنی فرعون همه را می‌کشد؛ ولی آن که باید کشته شود زنده می ماند.
این داستان‌ها الگوهایی است که مطرح می‌شود که آیا هدف وسیله رو توجیح می‌کند؟ خیر.
این طور نیست که اگر انسان هدف ارزشمندی هم داشته باشد این اجازه به او داده نمی‌شود که با نهایت تخریب، خسارت، ضربه زدن به هدفش برسد.
نفس ما نیروی حرکت ما هست؛ وقتی که خواسته‌های نفس اجرا می‌شود ما قدرت، انرژی و اعتماد به نفس می‌گیریم خیلی از مسائل از نفس به وجود می‌آید وقتی که اعتماد به نفس بالا پیدا می‌کنیم قدرتمندتر می‌شویم چرا که اصل قدرت در نفس نهفته شده است.
بایستی قوانین و فرامین الهی در مسیری که انسان می‌خواهد به هدف خودش برسد اجرا بشود و اگر آن‌ها اجرا نشود سقوط و تباهی را‌به وجود می‌آورد.

تایپ و نگارش: همسفر زلیخا، راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر مریم، راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
عکس: همسفر پریسا، راهنما همسفر زهرا (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا، راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی صادق قم