در این سیدی جناب مهندس از خواست، تقدیر و فرمان الهی صحبت میکنند و هم به صورآشکار و هم صورپنهان اشاره میکنند. همینطور اشارهای به تشکیل شورا و زندگی ازلی انسان فرمایش میکنند. آقای مهندس با استاد خودشان بهصورت دکلمهای زیبا بهعنوان استاد و شاگرد بیان میکنند و از دید من آنچه که در این دکلمه درک میکنم این است که؛ یعنی با تقدیر الهی نمیتوان جنگید و در صورپنهان خداوند برای خودش حساب و کتابهایی دارد که وحی منزل است و از ظرفیت فکری من نوعی خارج است؛ یعنی اگر قرار است اتفاقی که باید بیفتد، میفتد و در آن میان انسان هیچکاره است و فقط نقش پروردگار دخیل است.
قسمت دوم دکلمه؛ آنانی که قرار است بروند، میروند. کسانی که در کنگره هنوز وقتش نرسیده که درمان بشوند آنها میروند و بهموقع مناسب دوباره میآیند و بهزور نمیتوان آن فرد را در کنگره نگه داشت؛ البته این دکلمه زیبا شاید در جاهای دیگر هم کاربرد داشته باشد؛ ولی بیشتر مدنظر کنگره است و باید اشکالات درونی خودمان را بیابیم و بهمرور رفع کنیم و به گنج درون برسیم. مهمترین سوال در سیدی؛ آیا زندگی جبر است یا اختیار؟ به نظر من نوعی، توسط رب و مربی و در کنگره شصت بهعنوان راهنما میتوان با آموزشها و انتقال چهارده وادی و آموزش جهانبینی و رسیدن به تعادل و تعالی، درک بهتری از این سؤال کرد و در قسمتی دیگری از سیدی هم پیام این بود که آنچه دیروز کاشتهایم، امروز برداشت میکنیم و آنچه امروز میکاریم در آینده برداشت میکنیم که البته نقش پروردگار هم در اینجا دخیل است؛ یعنی به قول مهندس بذرهایی که ما کاشتهایم آیا باران به آنها خواهد رسید؟ یک موقع سیل آنها را با خود نبرد؟ آخرین پیام سیدی این است که بعضی از کارها مثل کاشتن بذر در حد توان و سهم من است و بعضی کارها از قدرت من و حد و توان من خارج است و آنها سهم پروردگار است؛ مثل همان آمدن باران و نیامدن سیل و در امان بودن از بلایای طبیعی. پس من سهم خودم را انجام میدهم و اجازه میدهم خداوند هم سهم خودش را انجام دهد و در کار او دخالت نمیکنم و نتیجه را هم به پروردگار واگذار میکنم.
نگارش و تایپ: همسفر کبری، راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
ویرایش: همسفر ناهید، راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)
تنظیم و ارسال: همسفر فرشته (خدمتگزار سایت)
همسفران نمایندگی زنجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
286