English Version
English

تمام اتفاقاتی که در کنگره ۶۰ دستور جلسه می‌شود برای فهم من مسافر است و اگر من به این فهم برسم اختیار معنی خودش را پیدا می‌کند.

تمام اتفاقاتی که در کنگره ۶۰ دستور جلسه می‌شود برای فهم من مسافر است و اگر من به این فهم برسم اختیار معنی خودش را پیدا می‌کند.

ششمین جلسه از دوره سی‌‌ و هشتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی صالحی به استادی راهنمای محترم مسافر احسان و نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر مجتبی با دستور جلسه " کتاب عبورازمنطقه 60 درجه " در روز دوشنبه مورخ بیست ویکم خرداد ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.

 

سخنان استاد:

دستور جلسه این هفته در مورد کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر است. کتاب اولین مسافری که از یک مسیر بسیار سخت و ناشناخته گذشت، مسیری که شاید قرن‌ها انسان درگیر آن بود و نمی‌توانست از آن خارج شود. شخصی که با علم اینکه ناآگاه است شروع می‌کند تک تک لحظاتی که از ماه مبارک رمضان بر او الهام می‌شود را به رشته تحریر درمی‌آورد در صورتی که فقط می‌خواست موادش را به تدریج کاهش دهد و در یک مسیر بسیار سخت و ناهموار شروع می‌کند به حرکت کردن، ولی شروعی را آغاز می‌کند برای انسان‌های دیگر.

در عبور از این مسیر سخت و ناهموار تنها مسئله اعتیاد مطرح نیست و مسئله شناخت انسان مطرح است، بایستی برای احیا شدن یک انسان خود انسان را نیز شناخت و وقتی توانست  انسان را بشناسد اعتیاد را هم می‌تواند بشناسد و این یک مسئله آمیخته در هم است.

در این کتاب دقیقا آمده است، تک تک حرکات انسانی را شرح می‌دهد که حرکت کرده است، هم برای درمان هم برای احیا و شناخت خودش و هم برای رسیدن به عدالت، معرفت و رسیدن به عمل سالم و فرق نگاهش و تغییر نگاهش، همه را در این کتاب نوشته است.

بعضی مواقع نمی‌توانم قیاس کنم چون قیاس مع الغیر است اما الگو است، شاید تمام ما ایرانی‌ها و یا شاید مسلمان‌ها یک جلد کلام الله در خانه داشته باشند، من خودم دارم و سالیان سال نگاهش هم نمی‌کردم و اگر هم نگاه می‌کردم شاید با نیتی خاص ازش عبور می‌کردم اما وقتی الان دارم به کلام الله با نگاه استاد امین نگاه می‌کنم می‌بینم چقدر کتاب عمیقی هست، با نگاه آقای مهندس که نگاه می‌کنم می‌بینم من هنوز یک قطره هم از این اقیانوس را نمیدانم، یعنی اینقدر عظیم و وسیع است، ولی می‌آید و شروع می‌کند به باز کردن و تفسیر کردنش و من نگاهم تغییر می‌کند و می‌بینم که چه عظمتی پشت این کتاب نهفته است.

وقتی در سی دی موسی سوره طهٰ را مطرح می‌کنند و آن خواسته‌های نامعقول را مطرح می‌کنند و وقتی می‌گویند آیا تو جزء فرعونیان هستی یا نه، من هیچ موقع با این دید نگاه نکرده بودم هیچ وقت نگاه خداوند که حاضر نیست دل یک مادر بشکند و جوری برنامه ریزی می‌کند که در آخر هم آن مادر به فرزندش برسد و توی این کتاب جوری تفسیر می‌کند که من نگاهم باز می‌شود.

ولی وقتی نگاه می‌کنم کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر را می‌بینم هنوز خیلی از مطالبش هست که من نمی‌دانم و نا آگاه هستم. این کتاب خیلی عمق دارد، گاها با بعضی از راهنما‌ها که صحبت می‌کنیم بعضی کلمات را پیدا می‌کنیم که هنوز خیلی نامفهوم است و می‌بینم چقدر این کتاب ژرف و عمیق است، ولی به یک نوعی علامت گذاری شده این کتاب و یک مسیری را مشخص کرده برای انسان‌های دیگر. تصویر شماره ۸ کتاب استاد سیلور می‌گوید این کتاب بهترین مجموعه‌ای می باشد که قابل استفاده برای جهانیان است یا استاد رعد در فرق نگاه می‌گوید ما برای وصل شما به آنانی که باید به طریق رها شوند مقدمات را مهیا خواهیم نمود و این مطالب در سال ۷۵ مطرح شده است.

آیا آن مایی که می‌گوید من احسان هم بوده‌ام؟ مگر آقای مهندس چهارشنبه نگفت که این یک پیشگویی است که من تمامش را انجام داده‌ام و دارم به آن می‌رسم. در این سال‌های آخر که من کتاب را می‌خواندم زمانی که آقای مهندس به خانم آنی اعلام کردند که دو روز است دیگر مصرف نمی‌کنم انقدر با این کتاب خو گرفته بودم که از شوق لذت بلند شدم و خوشحالی کردم و گفتم خدا را شکر که توانست، این‌گونه باهاش ارتباط برقرار کرده بودم.

من همیشه به بچه‌های لژیونم می‌گویم اگر دو ماه سفر هستی باید دو ماهِگی سفر آقای مهندس را بخوانی و اگر چهار ماه سفر هستی باید چهار ماهِگی سفر آقای مهندس را بخوانی و تمام حس و حالش را بخوانید، آن زمان آقای مهندس به تمام بچه‌ها می‌گفت باید بنویسید، آن زمان صحبت سی دی نوشتن نبود اما این صحبت بود که می‌توانید بنویسید، تمام اتفاقاتی که در طول سفرتان می‌افتد را بنویسید و با نوشتن آشنا شوید، آقای مهندس خودشان نویسنده نبودند اما الان یک نویسنده قهار هستند، یک دانشمند و یک معلم بسیار توانمند هستند.

واقعاً الان می‌بینم چه عظمتی در این سفر کنگره ۶۰ و این شناخت است و شاید پیام حکم قاضی را که الان نوشتم و می‌گوید اثر حکم همیشه در حال حیات قاضی به واقعیت بزرگ جلوه نمی‌نماید، نمی‌دانم شاید من ۲۰ سال دیگر یا ۵۰ سال دیگر بفهمم که کجا بودم و این عظمت بزرگ را درک نکنیم، شاید اینجا در این پیام که نوشته است برای انجام این عمل عظیم شکر شکر شکر...
شاید درکش نکنیم و به کلام بگویم، اما شاید اگر من به این فهم برسم که کجا هستم و چه اتفاق بزرگی را خودم دارم در خود رقم می‌زنم و چه حرکتی برای احیا دارم انجام میدهم فقط کافیست به این فهم برسم و آنجاست که دیگر نیازی نیست کسی جلوی در ساعت بزند، دیگر زمانی که استاد در این جایگاه می‌نشیند و می‌گوید مشارکت ۵ نفر دستشان را بالا ببرند، خودت می‌جوشی و حرکت می‌کنی و هر جایی که هستی کمک می‌کنی فقط کافیست بدانیم در چه قطاری سوار شده‌ایم و کجا داریم می‌رویم.

یک زمانی است در اتوبوسی سوار شده‌ای که مقصد را نمی‌دانی و دارد می‌رود و تو چون از مقصد خبر نداری شاید یک چرتی هم بزنی ولی مثلاً بهت می‌گویند این دارد می‌رود آمریکا آن زمان برایت جذابیت به وجود می‌آید و شیشه را می‌دهی پایین، اطراف را نگاه می‌کنی، آمار می‌گیری و این سفر باید آنقدر برایت مهم باشد که بفهمی و این فهم است که مهم است.

تمام اتفاقاتی که در کنگره ۶۰ دستور جلسه می‌شود برای فهم من مسافر است و اگر من به این فهم برسم اختیار معنی خودش را پیدا می‌کند. هر ساله در کنگره ۶۰ گلریزان برگزار می‌شود و این گلریزان به واسطه این است که من مسافر بدانم ۵۰ میلیون تومان هزینه درمان من است ولی اینجا از من چیزی نمی‌گیرند، اینجا کاملاً رایگان است ولی مجانی نیست چون یک سری از انسان‌هایی که به آن معرفت و عدالت و عمل سالم رسیده‌اند دارند هزینه می‌کنند و به قول معروف پول ناهار من را حساب می‌کنند و من هم باید این کار را بکنم و به آن درجه از فهم برسم، فلسفه گلریزان این است. در گلریزان سال ۱۴۰۲ تک تک ما آمده‌ایم و یک مبلغی را تعهد کرده‌ایم و الان که زمان آن تعهد به پایان رسیده است در شعبه صالحی بالای ۶۰ درصد تعهدات خود را انجام نداده‌اند، شعبه‌ای که همیشه بین دو شعبه برتر از نظر مبلغ پرداختی بوده است و این نشان دهنده آن است که من مسافر هنوز به اون درجه از فهم نرسیده ام، به قول آقای زرکش در آن طوفانی که گرفتارش بودم هی خدایا خدایا کردم و الان که به آرامش رسیده‌ام همه چیز را دارم فراموش می‌کنم.

این تلنگر باید به من زده شود، اگر من این عمل عظیم را نفهمم، کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر را هم نمی‌فهمم و اگر این کتاب را نفهمم سفرم را هم نمی‌فهمم و راهنمایم را هم نمی‌فهمم، بعد از ۱۰ ماه می‌آیم یک گل رهایی می‌گیرم و خلاص بعداً هم نمی‌فهمم که در من چه اتفاقی افتاده است، تمام الکترون‌ها و سلول‌های بدن من باید این رهایی را درک کنند. قرار است من به عنوان یک انسان کامل و قوی قدم به این جامعه بگذارم و تمام مسائل را حل کنم پس این فهم است که خیلی مهم است، اگر من به این فهم نرسم رهایی دریافت نمی‌کنم و چه جوری می‌توانم به این فهم برسم؟ با انجام دادن تمام تعهداتم.

چه تعهد به لژیون چه تعهد به راهنما چه تعهد به کنگره ۶۰، شاید شوخی بگیرید و از کنارش رد شوید اما باید حرفی که زده‌ایم پایش بایستیم و به تمام تعهداتی که داده‌ایم عمل کنیم و این نیاز رهایی است، زمانی که گل را می‌خواهیم از آقای مهندس بگیریم و ایشان از ما بپرسند که خوابت خوب است و حالت خوب است، یعنی اینکه ما ۱۰ ماه را با فهم گذرانده باشیم، اگر با فهم نگذرانده باشم و آنجا بگویم بله خوب است دروغ گفته‌ایم و سال بعدش شاید دوباره نیاز به سفر داشته باشم. این خیلی مهم است و تلنگری بود که من احسان امروز به خودم زدم.

عکس و تایپ : مسافر هادی از لژیون ۱۶

تنظیم وبارگذاری : مسافر منصور لژیون ۱۴

خرداد ۱۴۰۳

نمایندگی صالحی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .