بدون معامله‌ با خدا بخشیدم

جلسه دوم از دوره چهارم لژیون سردار شعبه اروند آبادان با استادی مسافر عبدالنبی، نگهبانی مسافر محمد‌ حسن و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه " کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر و تصاویر آن " در روز یک‌شنبه ۲۰ خردادماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار نمود. 

سخنان استاد: 

سلام دوستان عبدالنبی هستم یک مسافر

ممنونم از این که اجازه دادید خدمت کنم. زمانی که به کنگره آمدم تصاویر کتاب ۶۰ درجه برای من معنی نداشتند، اما زمانی که به کتاب ۶۰ درجه وصل شدم این تصاویر خیلی برای من معنی دار شدند. آن ماشین در وادی هشتم تمثیل جسم انسان است و من در زمان مصرف این جسم را به عنوان اجاره به نیروی اهریمن داده بودم و نیروی اهریمن صاحب خانه‌ی من شده بود.

خدا را شاکر می‌کنم که به کنگره ۶۰ آمدم و خودم را شناختم و می‌خواهم این شهر وجودی خودم را پس بگیرم و برای پس گرفتن شهر وجودی خودم به محبت و بخشش نیازمند هستم. اگر تمام هستی را ببینیم همه‌ی آن بخشش است از علف هرز تا درخت خرما بخشش است و چرا من نباید ببخشم، وقتی خداوند بخشنده است وقتی جناب آقای مهندس بنیان‌گزار کنگره ۶۰ باز هم بخشنده است.

من زمانی که به کنگره آمدم درباره لژیون سردار هیچ اطلاعاتی نداشتم و به کنگره ایمان نداشتم و پولی را که می‌خواستم مشارکت مالی کنم را در داشبورد ماشین می‌گذاشتم اما زمانی که به کنگره آمدم واقعا محبت را کاملا لمس کردم و راجع‌ به لژیون سردار که می‌گفتند من به آقا علی راهنما خوبم می‌گفتم که پول کنار گذاشتم ولی پول زیادی نیست و آقا علی گفتند آن را ببخشم و عضو لژیون سردار بشوم.

من قبل از زمان مصرف خیلی بخشنده بودم ولی همیشه بخشندگی من معامله بود و می‌گفتم خدا این کار را انجام بدهد و این کار را انجام ندهد اما زمانی که در لژیون سردار ۶ میلیون تومان پرداخت کردم واقعا بدون معامله‌ با خدا بخشیدم و اتفاقی که همان شب افتاد: یک انگشتر را گم کرده بودم که چندین برابر این ۶ میلیون تومان ارزش داشت و همان شب آن انگشتر را پیدا کردم. من یک زمان قسطِ ۲۰ میلیون تومان را می‌خواستم پرداخت کنم خیلی برایم سخت بود ولی از زمانی که این تجربه را کسب کرده‌‌ام هفته‌ای ۲۰۰ میلیون تومان برای قسط می‌دهم و این‌ها همه از برکت‌های کنگره است.

از این که به صحبت های من توجه کردید متشکرم.

تایپ مطلب: همسفر علیرضا لژیون هشتم 

ویرایش و ارسال مطلب: مسافر محمود لژیون هفتم