«به نام قدرت مطلق الله»
سلام دوستان زیبا هستم همسفر، مسافر نیکوتین
قبل از هرچیز باید از خدای خودم تشکر کنم بابت اینکه این إذن به من داده شد که وارد لژیون ویلیام شوم و از خدا به اندازهٔ مهربانیاش تشکر میکنم. سپاسگزارم از جناب آقای مهندس و ممنونم برای اینکه این بستر را برای ما مسافران و همسفران فراهم کردند. جناب آقای مهندس؛ شما دست خدا هستید که برای راهنمایی و یاری رساندن برای ما فرستاده شدهاید. من با بیش از ۲۴ سال تخریب وارد کنگره شدم، راستش پیش خودم فکر میکردم که به مسافرم لطف میکنم که قبول کردم به کنگره بیایم ولی وقتی آمدم بعد از مدتی دیدم که چقدر خودم به این آموزشها احتیاج داشتم. واقعیت این است که من شنیده بودم سیگار، نیکوتین دارد و سمی که میگویند همین نیکوتین است. در سیدی نکوتین که مرحوم دکتر حاج رسولی صحبت میکردند شنیدم که ایشان میگفتند؛ سیگار بدترین نوع استفاده از یک محصول طبیعی به نام توتون است و یک مادهٔ آن به نام نیکوتین است و ۴۷۰۰ مادهٔ مختلف در سیگار وجود دارد که بهترین و مفیدترین آنها همان نیکوتین است و این نیکوتین به تنهایی به ما ضرری نمیزند.
و مادههای سمی دیگری هستند که در سیگار باعث لخته شدن خون و فشار خون و خیلی صدمات زیادی میشوند. همیشه دلواپس بودم که وقتی جایی میروم که مثلاً نمیدانند من سیگار میکشم، یک وقت لباس من بوی سیگار ندهد. وقتی بیشتر از یک ساعت جایی میماندم، بدون سیگار برایم خیلی سخت بود. این اواخر که سیگار را روشن یا خاموش میکردم؛ به خودم و سیگار و به زمین و زمان ناسزا میگفتم. دوست داشتم سیگار را ترک کنم اما به نیم ساعت هم نمیکشید که دوباره سیگار در دستم بود. بچههایم ناراحت بودند و میگفتند؛ مامان در دانشگاه دوستان ما از ما میپرسند سیگار میکشید؟ چون لباسهایمان بوی سیگار میدهد. من و مسافرم هر دو سیگار مصرف میکردیم، زمانهایی بود که وقتی به خانه نگاه میکردم انگار مه خانه را گرفته بود. پسرم و دخترم هر دو میگفتند؛ مامان تو را به خدا سیگار نکش و دخترم میگفت مامان اگر سیگار نکشی برایت جایزه میخرم.
این حرفش هم خوشحال و هم ناراحتم میکرد؛ خوشحال برای اینکه میخواست نگرانی خود را به من نشان دهد و به فکر من بوده است و ناراحت برای اینکه فرزندم را آشفته و نگرانش کرده بودم. راستش از سیگار بدم نمیآمد از بچگی از سیگار و از ژست سیگار کشیدن خوشم میآمد ولی خب این خوش آمدن خیلی بهای سنگینی دارد. جناب رسولی میگفتند که در هستی هیچ چیزی بیدلیل نیست و همین مشکلی که برای مهندس پیش آمد؛ چه بسا اگر این مسئله پیش نمیآمد و این سکته که جناب آقای مهندس کردند پیش نمیآمد، هنوز هم داشتند سیگار میکشیدند و این راهکار هم به ذهنشان نمیرسید. با این مشکلی که پیش آمد و خب، نکشیدن سیگارشان حتماً انشاءالله طول عمر بیشتری خواهند داشت و به إذن خدا به بشریت خدمت میکنند. در آخر این شعر را که مصداق انسانهایی مثل جناب آقای مهندس است را تقدیم ایشان و خانوادهٔ محترمشان میکنم که عبادت را فقط در سجادهٔ شخصی خودشان خلاصه نکردند؛
عبادت به جز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست
از راهنماهای خوبم خانم زهرا خیلی ممنونم و سپاسگزارم و از راهنمای عزیزم خانم لیلا داوودی که مشوق من برای آمدن در لژیون ویلیام بودند. از خدا برای خودشان و خانوادههای عزیزشان آرزوی سلامتی، سعادت و نیکبختی، هم در این دنیا و هم در آخرت خواستارم.
سلام دوستان مهسا هستم همسفر، مسافر نیکوتین
سیودو سال است که دارد از این عمر میگذرد و من حس میکنم که چهقدر این غافلهٔ عمر دارد زود میگذرد. این روزها در کنار این شلوغیها و دگرگونیها گاهی دلم تنگ میشود برای روزهایی که دیگر هیچوقت برنمیگردد. در این روزها در کنگره دوستانی هستند که در همه حال من را خواستهاند و به من راه نجات را نشان میدهند. الان که من مهسا شش ماه از بودنم در کنگره میگذرد بهترین روزهای زندگیام این است که اول حال مسافرم خوب است و بعد سفر خودم که واقعاً سفر مقدسی است را شروع کردم، من مهسا در نفس مطمئنه هستم چه در بودن کنار مسافرم که همسفر هستم و چه در ترک نیکوتین من برای رهایی از مرگ عذابآور؛ با وجود اینکه سالها به قلیان عادت کرده بودم آن را رها کرده و خود را از بند اسارت درمیآوردم.
نویسنده: مسافر نیکوتین همسفر زیبا، راهنما همسفر زهرا و مسافر نیکوتین همسفر مهسا، راهنما همسفر محدثه
ویرایش: همسفر کبری، راهنما همسفر مریم (لژیون هجدهم)
ارسال: همسفر محدثه، راهنمای ویلیام
همسفران نمایندگی حر
- تعداد بازدید از این مطلب :
110