وقتی نور خورشید کنگره60 تابید

باادب باش که تکلیف جوانان ادب است
فرق مابین بنی‌آدم و حیوان ادب است
راحتِ روح زنان، زینت مردان ادب است
باادب باش که سرمایه‌ی خوبان ادب است
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر حسین. خداوند را شاکر و سپاسگزارم که به‌واسطه‌ی زندگی با یک مصرف‌کننده، کنگره را سر راه من قرارداد تا با تعالیم آن آشنا شوم.
کنگره ۶۰ مانند خورشیدی بود که بر زندگی ما تابید و نور آن باعث روشنایی خانه‌ی ما شد. سال‌ها ناخواسته در مسیر تاریکی حرکت می‌کردم و نمی‌دانستم از زندگی چه می‌خواهم. همیشه نگاهم به دیگران بود؛ همه را مقصر می‌دانستم جز خودم؛ تمام وقت و انرژی من، صرف حرف دیگران می‌شد؛ خودم را فراموش کرده بودم و سرگرم روزمرگی‌هایم شده بودم.
از بدو ورود به کنگره۶۰، سیر زندگی من و خانواده‌ام عوض شد و آموزش‌های کنگره تأثیر عمیقی بر روی رفتارها، گفتارها و کردار من و خانواده‌ام گذاشته است.
ازآنجاکه رفتار دیگران با من، دقیقاً عکس‌العمل رفتارهای خودم هست؛ احساس می‌کنم با تغییر رفتار من، زندگی من نیز دگرگون شده است. با رعایت ادب و دوری از بی‌ادبی، برای خودم احترام خریدم. وقتی به دیگران احترام می‌گذارم دقیقاً بازخورد آن را در عکس‌العمل آن‌ها با خودم می‌بینم. امروز در پرتوی آموزش‌های ناب کنگره، سعی می‌کنم ادب، در تمام ابعاد زندگی من نقش‌آفرینی کند.
رعایت ادب در گفتار، کردار، لباس پوشیدن، مراوده با دیگران و طرز صحبت با آن‌ها و حتی در خوردن غذا و سایر امورات زندگی، باعث بهبود کیفیت زندگی من شده است. امروز می‌دانم رفتار من چه تأثیری بر زندگی فرزندانم دارد؛ سعی می‌کنم با رفتار خوب، آداب درست زندگی‌کردن را به آن‌ها بیاموزم. تمامی این‌ها به برکت آشنایی من با کنگره است.
سعی دارم با بهره‌گیری از تعالیم کنگره، تبدیل به انسانی آگاه و دانا شوم؛ چون می‌دانم ریشه‌ی تمام بدبختی‌های بشر از جهل و نادانی اوست و راه رسیدن به تعادل در زندگی، گرفتن آموزش و افزایش دانایی است.
من قبل از ورود به کنگره، همیشه فکر می‌کردم؛ کسی که مواد مخدر مصرف می‌کند برای خوش‌گذرانی و تفریح است؛ شاید اوایل مصرف این‌طور است؛ ولی الان متوجه شدم؛ مصرف‌کننده فرد بیماری‌ست که استفاده‌ی مکرر از مواد مخدر، روی جسم، روان و جهان‌بینی او تخریب ایجاد نموده و باعث عدم تعادل فرد می‌شود.
کسی که تعادل نداشته باشد؛ زندگی را برای خود و اطرافیانش سخت می‌کند.
من و مسافرم در گذشته، همیشه برای این عدم تعادل، جنگ و درگیری داشتیم. خدا را شکر الان که او را می‌بینم و با گذشته‌اش مقایسه می‌کنم؛ می‌بینم؛ رفتار، گفتار و کردار مسافرم صددرجه تغییر کرده است.
از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان سپاسگزارم که چنین بستری را فراهم کردند تا ما آموزش ببینم و مسافرهایمان به درمان اعتیاد برسند و در آخر از راهنمای خودم، سرکار خانم مریم کریم‌پور عزیز سپاسگزارم که زندگی‌کردن را به من آموخت.

نویسنده: همسفرفاطمه(حسین)رهجوی راهنماهمسفرمریم(لژیون یکم)
ویرایش‌وارسال: همسفرسکینه(حمید)رهجوی راهنماهمسفرمریم(لژیون یکم)
مرزبان خبری: همسفرنسیم
همسفران نمایندگی دامغان