دومین جلسه از دوره بیست و ششم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی لویی پاستور با استادی راهنما مسافر حمیدرضا، نگهبانی موقت مسافر امیر و دبیری موقت مسافر ادیب با دستور جلسه «سیگار» در روز چهارشنبه ۹ خردادماه ۱۴۰۳ در ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کارکرد.
![](/EditorFiles/Image/IMG-20240529-WA0002(2).jpg)
خلاصه سخنان استاد:
ممنون هستم از آقای دبیر که گزارش خیلی خوبی را خواندند، واقعاً بعضی مواقع آقای مهندس با صحبتهایی که میکنند آدم را سورپرایز میکند. من قبل از اینکه صحبتهایم را شروع کنم ابتدا خدا را شکر میکنم بهواسطه جایگاهی که در آن قرار گرفتم، خدا را شکر میکنم که دستور جلسه سیگار رادارم و شاید یکی از اساسیترین و بزرگترین مشکل در زندگی من مسئله سیگار بود که سالها با آن درگیر بودم و نمیتوانستم آن را حل کنم.
متأسفانه هر موقع که برای ترک آن اقدامی میکردم ناموفق بودم چون درمانی برای آن وجود نداشت و هنوز صورتمسئله برای آن مشخص نشده بود. بارها برای ترک اقدام کردم و یک هفته ترک میکردم و بعد دوباره شروع میکردم و سالها به همین روال میگذشت ولی الآن که در این جایگاه قرارگرفتهام حدود ۸ سال و دو ماه است که دود در زندگی من وجود ندارد. نه از نوع نیکوتین و نه از نوع مواد مخدر و این جای شکرگزاری دارد و باید از جناب آقای مهندس سپاسگزار باشیم که این مسیر را به ما نشان داد و در گزارشی که آقای دبیر هم ارائه دادند شنیده شد که امروز به کلیه اعضا اولتیماتوم داده شد.
درجایی که در کنار درمان اعتیاد درمان سیگار هم اتفاق میافتد این دیگر جای درنگ ندارد و پایه کار کنگره بر اساس خواسته انسان است. اگر من خواسته این رادارم که اعتیادم را درمان کنم باید برای سیگار هم همین خواسته را داشته باشم و جایی برای بازی درآوردن وجود ندارد. چراکه درمان اعتیاد با درمان سیگار تکمیل میگردد.
من سال ۸۲ به کنگره آمدم در آن زمان روزهای دوشنبه مراسم شکرگزاری داشتیم و آقای مهندس آبگوشتی درست میکردند و اعضا از آن میخوردند، ولی هنوز آبگوشت خورده نشده بود سیگارها روشن میشد و یک دودی شبیه مه تمام فضای شعبه را میگرفت و علیرغم اینکه یک جت فن روشن بود ولی باز دود بسیار در شعبه جمع میگردید. یک روز از این روزها من به آقای مهندس گفتم که شما که دارید اعتیاد را درمان میکنید نمیشود که سیگار را هم درمان کنید و ایشان با لبخندی به من گفت برو ابتدا درمان اعتیادت را تکمیل کن و به سیگار اصلاً فکر نکن.
میخواهم این را بگویم که باوری برای درمان اعتیاد به سیگار در کنگره وجود نداشت تا اینکه آن اتفاق تلخ افتاد و قطعاً آنهم خواست خداوند بود که مهندس راهی بیمارستان شدند و صورتمسئله اعتیاد به نیکوتین آنجا مطرح گردید و آقای مهندس خودشان به روشDST سیگارشان را ترک کردند و سپس بچههای دیگری مسیر را آغاز کردند که در ابتدا ۳۰ نفر را که آقای مهندس خود انتخاب کرده بود آموزش دادن که همه آنها درمان شدند. من یک نکته را یادآوری کنم و سپس از مشارکتهای شما استفاده کنم.
![](/EditorFiles/Image/IMG-20240529-WA0004(1).jpg)
در سیستم هستی خیلی چیزها وجود دارد که ما وقتی در ابتدای ساکن به آن نگاه میکنیم فکر میکنیم که چون هست باید از آنها استفاده کنیم. اما این هست و باید یک شرط و شروطی هم دارد دیگر و در مقابلش خداوند برای ما انسانها اختیار را قرار داده است که ما میتوانیم کارهایی را انجام بدهیم و یا ندهیم. اما در کنار این اختیار برای ما انسانها عقل هم قرار داده است که ما میتوانیم بر مبنای عقل خود بسنجیم که چهکاری را انجام بدهیم یا ندهیم.
درست است که به ما اختیار دادهشده است و اختیار هر کس محترم است و هر کس میتواند هر کاری را انجام بدهد یا ندهد، میتواند سیگار بکشد یا نکشد، میتواند مواد مخدر مصرف بکند یا نکند، یا میتواند خودش را از بلندی پرت کند بکشد یا نکشد، اما عقل چه میگوید؟ خداوند در کنار این قدرت اختیار برای ما عقل هم قرار داده است. خداوند میگوید که تو باید از عقلت هم استفاده کنی آیا این کاری را که میخواهی انجام بدهی عقلانی هست؟ بههرحال داستان این است اگر ما این اختیار راداریم که سیگار استفاده بکنیم یا نکنیم، مواد مخدر استفاده کنیم یا نکنیم، ولی عقل ما چه میگوید؟ عقل به من میگوید که استفاده نکن چرا چون به تو آسیب میزند و همه ما آسیب آن را خوردهایم.
میخواهم به بچههای سفر اولی که این خواسته رادارند بگویم که تعلل نکنید وقتی سفر سیگار را شروع میکنید آن میزان مصرف اوتی که دارید آنقدر برایتان جذاب میشود که درصد انرژیتان را به میزان بسیار زیادی بالا میبرد. در آخر صحبتهایم این را بگویم که فردا دهم خرداد است و روز مبارزه با دخانیات و به عبارتی روز بدون سیگار و درخواستم از همه بچههایی که در اینجا حضور دارند و سیگار مصرف میکنند این است که حداقل فردا را سیگار نکشید چراکه یک روز جهانی است و باور کنید که هیچ اتفاقی نمیافتد فردا را سیگار نکشید شاید یک نقطه تفکری برای شما اتفاق بیفتد.
تایپ: مسافر علی (لژیون پانزدهم)
عکس: مسافر مسلم (لژیون یازدهم)
ویراستاری و ارسال: مسافر میثم (لژیون دوم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
150