«شیطان همیشه به زیباترین شکل وارد افکار و اندیشه انسان میشود»
به نظر من مواد مخدر برای رسوخ کردن در جان و بدن و فکر انسان مانند یک موجود زنده و یک سیستم بسیار هوشمند عمل مینماید و درست مانند یک صیاد که خود را در لباس یک صید نشان میدهد و انسانی که در پی شکار آن بر میآید، غافل از این که این شگرد صیاد است برای به دام انداختن صید خود و من صیاد تا آمدم به خودم بیایم دیدم که صید شدهام و اسیر گشتهام، ازاینروی برای نجات و فرار از این تله دست به هر اقدامی زدم، اما بدون تفکر و بدون توجه به علت و معلولها و اینکه در این مدت اسارت در چنگال اعتیاد چه ساختارهایی در جسم و روح و روان و تفکر من دچار آسیب شدهاند.
در ادامه دیگر آن سعید سرحال نبودم، چهرهام کاملاً به هم ریخته بود، افکارم پریشان و کلاً وضیعت قرمز قرمز بود و این حالات چیزی نیست جز طبیعت بیرحم مصرف مواد مخدر و اعتیاد که تمام توان و نیروهای انسان را تحتالشعاع خود قرار داده و فرماندهی و کنترل انسان را به دست خود میگیرد تا جاییکه در چگونگی افکار و گفتار و کردار انسان، حرف اول را میزند و انسان مختار، بیاختیار فرمانبردار مواد مخدر و اعتیاد خود میشود.
به دلیل تخریبهایی که مصرف مواد مخدر و اعتیاد برمن وارد کرده بود، به دنبال راه چاره بودم تا بتوانم خود را از اعتیاد رها سازم. تا قبل از ورود به کنگره 60 چندین بار اقدام به ترکهای مختلفی کرده بودم. به روشهایی مثل ترک سقوط آزاد یا ترک خود درمانی و یا ترک با دارو زیر نظر پزشک، اما نتایج کار کاملاً ناامید کننده بود و وضعیت از آنچه که بود نیز بدتر میشد. بهطوری که تریاک یا هروئین را ترک میکردم و بعد از تحمل خماری و گذشت چند ماه جایگزین مواد مصرفیام، انواع قرصهای مسکن مثل دی هیدروکدئین، متادون و یا بوپرنورفین و همچنین قرصهای آرام بخش و خواب آور میشدند.
خاطرم هست در یکی از ترکهایم که زیر نظر پزشک بود، ایشان مدعی بودند که ظرف مدت هفت روز اعتیاد را درمان میکنند! پس از مراجعه به پزشک و گفتن مشکلات خودم اینطور به من گفتند که: طوری ترکت میدهم که هیچ چیز متوجه نشوی و کاملاً تو را سم زدایی کرده و اعتیادت را ترک خواهی کرد. نحوه ترک بهصورت تدریجی و با آمپول نورچیزک بود و یکسری قرصهایی نیز تجویز کرده بودند.
واقعاً در طول ترک من هیچ چیزی نفهمیدم جز تجربه یک نشئگی جدید که از طریق تزریق آمپول نورچیزک برایم به وجود آمده بود و دقیقاً باز هم جایگزینی یک ماده قویتر و خطرناکتر به نام نورچیزک به جای مواد مصرفی خودم و نتیجه این ترک نیز ناخوشایند بود. در طول یک سال استفاده از این آمپول که بهراحتی از خیابان ناصر خسرو تهیه میکردم دیگر تزریقها را خودم انجام میدادم و در این به اصطلاح ترک، سقوط من شتاب بیشتری به خود گرفته بود. به یاد دارم که در این مدت و در این جایگزینی مزمن و غیرمنطقی، اعتیاد را تمام و کمال حس کردم. تا قبل از این ترک تقریباً به نحوی زندگی خودم را اداره میکردم و تا حدودی میتوانستم آن را کنترل کنم اما بعد از این ترک غیرمنطقی اوضاع زندگیام کاملاً به هم ریخته بود، بهطوری که از کار بیکار شده و بهنوعی تبدیل به یک کارتن خواب شدم. رگهای ساعد دستانم دچار پارگیهایی شده بودند و همیشه کبود بودند و شبها دچار توهمات شدید و کابوسهای بد و آزار دهنده در خواب میشدم.
آنچه که من از روشهای ترک مرسوم برداشت میکنم این است که: اول اینکه، تمام داروهایی که برای ترک اعتیاد به کار میروند، خود نیز مخدر بوده و خود این داروها جایگزین مواد مصرفی میشوند. فقط چون مارک و اسم تجاری و برچسب علمی دارند، به تخریبهای آنها هیچ توجهی نمیشود و دوم اینکه، هر جا که نتوانستهاند از بالا بردن قدرت نگهدارندگی داروها نتیجه لازم را بگیرند، آمدهاند در مدت ترک سرعت بخشیدهاند مثل انواع ترکهای یک روزه و چند روزه مانند سم زدایی سریع و فوق سریع. سوم اینکه، آیا تشخیص بیماری لازمه درمان آن بیماری نیست؟ (که خود این مسئله جای تعمق و تفکر بسیار دارد).
در ادامه احساس میکردم که دیگر نمیتوانم قدم از قدم بردارم و از اینجا به بعد بود که در مسیر یک مرگ تدریجی به بدترین شکل ممکن و با از دست دادن حیثیت و شخصیت و همه آنچه که یک انسان برای زندگی کردن لازم دارد قرار گرفتم و باز هم این سیستم هوشمند افیونی مانند یک نزول خور بیرحم که یکی میدهد و سپس صدتاصدتا پس میگیرد عرصه را بر من تنگتر میکرد.
انسان بالقوه و بهطور خدادادی دارای نیروهایی است که در دو صورت یعنی صور آشکار و یا صور پنهان میباشند، نیروهای آشکار که در جسم انسان میباشند مانند یک سیستم بسیار پیشرفته و خودکار کار میکنند، مانند مغز، قلب، دستگاه گوارشی، جریان خون، عملیات سوختوساز بدن و کلاً تنظیمات چربی، قند خون و غیره که اگر انسان با رژیم غذایی مناسب و ورزش این سیستم را اداره کند عاری از هر گونه بیماری و ناخوشی زندگی میکند، اما اگر در خورد و خوراک زیاده روی کند و در بیتحرکی به سر ببرد دچار عارضههای گوناگونی میشود و دقیقاً این عوارض در صور پنهان هم تأثیرات منفی خود را میگذارند.
صور پنهان انسان که متشکل از عقل، حس، ذهن، آرشیو و... میباشند. این دو بخش پنهان و آشکار ماهیت یک انسان را تشکیل میدهند و بین این دو صورت، ارتباط بسیار تنگاتنگی وجود دارد و البته من نمیدانم که فاصله این دو صورت از هم بهاندازه یک تار مو است یا چند کهکشان، اما انتقال دادهها بین این دو صورت با سرعت بسیار زیادی صورت میگیرد. بهطور مثال سر درد در کالبد فیزیکی خود را نشان میدهد اما شخص بیمار در صور پنهان هم دچار اشکال میشود بهطوری که فرد بیحوصله، عصبانی و کم تحمل میشود و کلاً دچار به هم ریختگی جسمی و روانی میگردد و بقول بزرگان، عقل سالم در بدن سالم میباشد.
سر درد در یک ناحیه از بدن میباشد و هنگامیکه درد شدت پیدا میکند سیستم عصبی بدن که بهصورت یک رسانا عمل میکند و از مغز دستور میگیرد، دچار اشکال میشود. خود من دچار سر دردهای بسیار شدیدی میشدم و در هنگام درد به حدی از حالت تعادل طبیعی خارج میشدم که حتی راه رفتن و حرف زدن برایم بسیار دشوار بود، چه برسد به فکر کردن و رجوع کردن به عقل که بتوانم یک تصمیم درست برای درمان دردم بگیرم و حتی شدت درد فیزیکی روی حسهای من تأثیر منفی میگذاشت، هم در حسهای ظاهری مانند شنوایی، بینایی، چشایی، بویایی و لامسه، بهطوری که کوچکترین صدا برایم غیرقابل تحمل بود و دیدن هم همینطور برایم بسیار مشکلساز بود و بر شدت دردم میافزود؛ و هم در حسهای باطنی که عقل و خرد مرا تحت تأثیر قرار میداد.
خلاصه که در ارتباط با پیرامون خودم از تعادل خارج میشدم، در قسمت روان نیز، همینطور دچار بیتعادلی میشدم و همین سبب میشد که عقل و هوش و فکر از گردونه خارج بشوند و با سر، به در و دیوار بکوبم و با زبان بیزبانی به زمین و زمان ناسزا بگویم.
هر چند که علت این بیماری من مشخص نشد و فقط با داروی مسکن، درد را فقط تسکین میدادم حتی با مراجعه به پزشک هم علت بیماری تشخیص داده نشد و مسلم است که برای درمان یک بیماری، ابتدا باید تشخیص داد که علت بیماری چیست! تا درمان قطعی صورت گیرد و اما در مورد اعتیاد و درمان آن هم باید به علت و معلولها پی برد چون علم فقط دانستن تنها نیست.
«علمی که تجربه شده باشد سندی است بدون نقص» آنگاه صورت مسئله شکافته خواهد شد و در کل خواهیم دید که درمان اعتیاد امکان پذیر است.
آرشیو موضوع :
.jpg)

نویسنده: مسافر سعید نمکی
- تعداد بازدید از این مطلب :
5179