شروع این دستور جلسه با سال جدید و فصل بهار، فصل زایش طبیعت و ساخته شدن هستی است؛ همین ما را به یک تفکر عمیق فرو میبرد که برای ساخته شدن نیاز به یک برنامهریزی دقیق و هدفمند داریم. در این وادی من متوجه شدم که تفکر کردن با فکر کردن فرق میکند. تفکر یک حرکت ذهنی و درونی است؛ ولی فکر در ذهن پراکنده است. در روز هزاران فکر در ذهن ما میآید و ما قبل از تفکر همان فکری که در ذهنمان است به آن عمل میکنیم.
آقای مهندس همیشه گفتهاند: اگر ما بتوانیم وادی اول را یاد بگیریم، درست عمل کنیم و آن را به اجرا بگذاریم سیزده وادی باقیمانده نیاز به تفکر زیادی ندارند، چون همین وادی به تنهایی میتواند ما را به طرف ارزشها سوق دهد. با تمرکز و تفکر میتوانیم به حل مشکلات خود بپردازیم؛ پس لازمه هر کاری تفکر درست است؛ بنابراین با تکرار اندیشه و تفحص در هر فکری، اندیشههای نو و زیبایی که پختهتر و عمیقتر خواهند شد به وجود میآید تا برای انجام کارها تفکر صحیحی داشته باشیم. ما میتوانیم این وادی را سرلوحه کار خود قرار بدهیم.
در این وادی متوجه میشویم که نیروهای مافوق و خودکار جهان هستی میتوانند در راه فسق و فجور یا در راه تقوا و ارزشها قرار گیرند و فقط تفکر سالم است که میتواند این نیرو را در مسیر صحیح قرار دهد و ما را در رسیدن به هدف یاری رساند. اگر یک راهنما در سفر اول به مسافر اجازه کار نمیدهد برای این است که یک مسافر باید در مقابل پیشنهاد کاری تفکر کند که با قبول یا رد کردن آن فرصت کاری چه چیزهایی را به دست میآورد و چه چیزهایی را از دست میدهد.
این وادی به ما میگوید باید تفکر و تمرکز خود را روی اهدافمان بگذاریم. هدف تفکر افیونی تخریب در زندگی است که ما و خانوادههایمان سالها با آن دست و پنجه نرم میکردیم و با ورود به کنگره۶۰ و آموزشهایی که از این مکان مقدس دریافت کردهایم توانستهایم نیروهای منفی را شناسایی کنیم و با تلاش در مسیر ارزشها قدرت تشخیص را بالا ببریم تا با کوچکترین مشکل و مسئلهای دچار بحران روحی نشویم و بتوانیم آشفتگیهای ذهنی قضاوت، منیت و ترسهای خود را شناسایی و از آنها دوری کنیم تا در زندگی به امنیت و آرامش لازم برسیم.
البته غیر از تفکر سه نیروی القاء، احیاء و تحرک هم در این راه به ما کمک میکنند؛ یعنی در کنار تفکر باید نیرویی به نام القاء باشد که به نظر من یک نیرویی است که مستقیم و غیرمستقیم به انسان داده میشود. شخصی که تازه وارد کنگره میشود آرامآرام با این وادیها آشنا میشود و بعد کمکم راهنما و بقیه بچههای سفر دومی با حرفها و راهنماییهایشان به شخص القاء میکنند؛ یعنی یک انرژی غیرمستقیم به او داده شده که این انرژی باعث میشود تا راه را ادمه دهد.
القاء یعنی انتقال دهنده القاء مثبت و منفی. وقتی من حالم خوب یا خراب باشد با حس میتوانم آن را به دیگری که کنارم هست انتقال بدهم. احیاء از حی میآید یعنی زنده شدن. کاری که در کنگره راهنماها برای مسافران انجام میدهند. تحرک یعنی حرکت. هر انسانی باید اول خودش حرکت کند تا در ادامه راه با آموزش و تفکر صحیح به آرامش برسد. در این وادی مطرح شده که من همسفر وقتی تفکر کردم و فکرم به جایی نرسید میتوانم از نظر مشورتی افراد با تجربه استفاده کنم؛ ولی تصمیم نهایی را خودم بگیرم. با تفکر میتوان به فرمان عقل رسید ما همان چیزی هستیم که فکر میکنیم و تفاوت بین انسانها و موجودات دیگر در همین تفکر است.
نویسنده: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
عکاس: همسفر خدیجه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر احمد- اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
194