راهنما از اعماق وجودش نهال عشق را در دل ما می‌کارد.

همسفر سارا(لژیون سوم)

درود بر تو ای گوهر گران‌قدر و ای دُر گرانبهای قله‌های ایثار و استقامت! تو با نسیم علم و دانشت طراوت خاصی به این بدن‌های خواب و ناآگاه ما بخشیدی! تو باعث شدی تا ما از تاریکی و ذلت جهل بسوی روشنایی و سربلندی علم و از غبارکده بی‌معرفتی و ناآگاهی بسوی دهکده علم و معرفت راه یابیم. به راستی اگر تو نبودی چه کسی دستگیر ما در این طوفان سهمگین زندگانی می‌شد و ما را بسوی کشتی پربار علم و معرفت راهنمایی می‌کرد؟! مگر نه این است که تو چراغ راه ما در این دهکده امتحان و بلکه ظلمت‌کده غفلت از خدا و بی‌خبری شدی! تو که به‌عنوان یک معلم دلسوز هیچگاه دست پرمهر و محبت و مملو از امیدت را از سر ما برنداشتی و شب و روز به راه درست و صراط مستقیم بودی! همان راهی که تمام پیامبران الهی و امامان معصوم «ع» تا آخرین نفسشان سعی داشتند مردم را از منجلاب غفلت و انحراف بسوی رستگاری ابدی سوق دهند و راهی که فلاح و رستگاری ما در آن نهفته است. پس این تو بودی ای راهنمای آزاده که آزادی و آزادگی را به ما آموختی و به ما یاد دادی که چگونه با سلاح برنده ایمان، خود را از زنجیرهای اسارت و بردگی این دنیای فانی برهانیم. درود ابدی ما نثار گام‌های استوار تو باد ای راهنما و مادر عزیز! تو باعث شدی ما آفریدگار حقیقی خود را بشناسیم و به دستورات او عمل کنیم و با کارهای خداپسندانه خود، به جای نارضایتی او، سایه لطف و مهربانی‌اش را بر سر خود احساس کنیم. بهشت جاویدان، جایگاه ابدیت باد ای راهنمای عزیز! بار دیگر روز راهنما را تبریک عرض می‌کنم.

همسفر تکتم(لژیون سوم)

تقدیم به کسی که عشق را در وجودم زنده کرد. راهنمای عزیزم ای روشنایی‌بخش تاریکی جانم، خانم معصومه عزیز با ورود به سفر دوم تازه چشمانم باز شد و متوجه شدم که راهنمایم چقدر برای تک‌تک ما همسفرهایی که با آن حال خراب وارد کنگره می‌شویم زحمت می‌کشد. از اعماق وجودش نهال عشق را در دل ما می کارد و این نهال کم‌کم توسط آموزش‌های ناب او آبیاری و نمایان می‌شود. زبانم قاصر از نوشتن و گفتن سپاسگزاری است. خورشید نگاهت آن‌چنان گرمایی در جان یخ زده‌ام تاباند که گویی جان تازه به من بخشید. با تمام وجود دوستت دارم و امیدوارم هر خواسته‌ای دارید به اجابت برسد.

همسفر طاهره(لژیون سوم)

به نام قدرت مطلق الله. راهنمای خوبم خانم معصومه عزیز از شما بی‌نهایت سپاسگزارم که با چشمان مهربانتان به من گفتید که مسیر درست است! دلنوشته من پیمان یا سوگندنامه‌ای بین من، شما و خدایمان می‌باشد. پیمان می‌بندم در این مسیر تمام توان خود را به‌کار گیرم و بیاموزم هر آنچه که باید بیاموزم. خدمت کنم آن‌گونه که لایق کنگره است و در کنگره بمانم تا زمانی که مأموریت دارم. سپاسگزاری را در عمل از خدای خودم دارم که این رسالت بی‌نظیر را به جناب آقای مهندس داد و ایشان به شما مأموریت داد تا به من آموزش و حس خوب بدهید.

همسفر سپیده(لژیون سوم)

شهریار این همه کوشد به بیان تو ولی، چه به از عمق سکوت تو بیانی گل من!

به نام خدایی که دوست داشتن، محبت و عشق را آفرید. کسی چون یک هم‌قدم، همراه و همراز را برایم آفرید و بابتش در روز هزاران بار می‌گویم شکر شکر شکر! آرامش امروزم، حال خوبم، سلامتی جسم و روحم، همه و همه به خاطر تلاش‌های بی‌دریغ راهنمای عزیزم می‌باشد. من از ته قلبم هفته راهنما را به تمامی راهنمایان عزیز مخصوصاً راهنمای مهربان خودم و تمامی راهنمایان کنگره۶۰ تبریک می‌گویم.

ویراستاری و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر معصومه لژیون سوم(دبیر سایت)
همسفران نمایندگی رضوی مشهد