English Version
This Site Is Available In English

جشن راهنما برای راهنما نیست؛ بلکه برای رهجوهاست

جشن راهنما برای راهنما نیست؛ بلکه برای رهجوهاست

جلسه ششم از دوره سیزدهم کارگاه‌های آموزشی ویژه کمان‌داران کنگره ۶۰ به استادی مسافر آرش، نگهبانی مسافر و دبیری همسفر علیرضا با دستور جلسه «هفته راهنما»، ساعت ۱۶:۰۰، جمعه ۰۳ اسفندماه ۱۴۰۳ در باشگاه تیراندازی باکمان کنگره ۶۰ در مجموعه ورزشی تختی برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
بسیار خوشحال هستم و سپاسگزارم از نگهبان جلسه که مرا برای جایگاه استادی انتخاب کردند. جشن راهنما در سال‌های گذشته نیز برگزارشده و تمام این صحبت‌ها و مباحث درباره راهنما بارها گفته و تکرار شده است. هرسال این جشن باشکوه‌تر و زیباتر برگزار می‌شود.
کنگره به من چه داده که این تکرارها را حس نمی‌کنم و از درک آن خسته نمی‌شوم؟ آیا این تنها یک یادآوری است که شما راهنما داشته‌اید؟
به این فکر می‌کردم که تمام جشن‌های کنگره برای تمامی اعضای آن است. به این معنا که جشن راهنما برای راهنما نیست؛ بلکه برای رهجوهاست. جشن دیده‌بانی نیز برای دیده‌بان نیست؛ بلکه برای تمام اعضای کنگره است و بقیه جشن‌ها نیز به همین ترتیب هستند؛ زیرا یک ویژگی مشترک در تمامی اعضای کنگره وجود دارد و آن رهجو بودن است.
تمام افرادی که در کنگره حضور دارند، رهجو هستند. حتی شخصی که خود راهنماست، خود نیز یک رهجو است. مرزبان، دیده‌بان و ایجنت در هر جایگاهی به این صورت هستند. آقای مهندس بارها گفتند: «من هم در حال آموزش هستم» و این جمله به معنای آن است که آقای مهندس هم نیز خود را یک رهجو می‌داند. این ویژگی در تمامی اعضای کنگره ۶۰ مشترک است و باعث ایجاد پیوندی در میان اعضا می‌شود که در این جشن‌ها خود را نشان می‌دهد.
من به خاطر راهنما نمی‌خواهم از او تشکر کنم، بلکه به خاطر خودم است. من هستم که باید این جایگاه را بشناسم. همان‌طور که در سال گذشته شال راهنما را دریافت کردم، متوجه شدم که راهنما شدن به چه میزان دشوار است بااینکه تجربه شال سبز را هم چهار سال پیش داشتم.
برای امتحان راهنمایی بسیار زحمت کشیدم؛ دقیقاً ۱۰ روز از خانه بیرون نرفتم، تست می‌زدم و می‌خواندم. تمام مطالب برایم تکراری بود و آن‌ها را بارها خوانده و سی‌دی‌ها را گوش کرده بودم؛ اما به علت این‌که می‌خواستم قبول شوم، مجبور شدم زمان بیشتری بگذارم. بعد از اعلام نتایج، کارورزی را گذراندم و شورای ورزشی، نگهبان ورزشی، ایجنت شعبه و راهنما باید من را تأیید می‌کردند.
این مراحل باید انجام می‌شد تا من به پختگی و لیاقتی برسم که در جایگاه انتخاب شوم و آن زمان آقای مهندس شال را به گردن من بیندازند. وقتی می‌خواستم شال را از آقای مهندس دریافت کنم، انگار در آن سالن نبودم و احساس می‌کردم پرواز می‌کنم بااینکه برای دانشگاه رفتن بسیار تلاش کرده و نتیجه خوبی هم گرفته بودم؛ اما آن‌قدر خوشحال نبودم که برای گرفتن شال این‌قدر خوشحال شدم.
منظورم این است که تمام راهنمایان کنگره به یک هدفی رسیده‌اند و تنها باید متوجه شوند که آن هدف چیست. در حال حاضر، برخی افراد وقتی می‌خواهند یک دقیقه وقت بگذارند، به این فکر می‌کنند که چه سودی برایشان دارد و می‌گویند: «وقت طلاست» و کاری را برای شما انجام نمی‌دهند. اما راهنمای کنگره شبانه‌روز در خدمت رهجوها هستند. چه اتفاقی افتاده است که راهنما می‌تواند این‌گونه وقت بگذارد بااینکه هیچ سودی برای او ندارد؟ البته که سود دارد؛ اما نه به آن صورت و منفعت مالی ندارد.
هیچ راهنمایی نمی‌تواند بدون عشق خدمت کند. این‌طور نیست که شما این کار را دوست نداشته باشید و عاشق آن رهجو نباشید. اکنون خارج از فضای باشگاه، در شعب دیگر، وقتی مصرف‌کننده‌ای باحال خراب به شما نزدیک می‌شود، شما باید او را در آغوش بگیرید و در لژیون با او صحبت کنید و عشقی به او بدهید تا جذب کنگره شود و در مسیر آموزش قرار بگیرد.
در تمام نمایندگی‌ها، مسافر و راهنما وجود دارند که وقتی یک نفر از در وارد می‌شود، با دیدن چهره‌اش متوجه می‌شوید که حالش بسیار خراب است. او ممکن است چند ماده را هم‌زمان مصرف کرده باشد و ترک یکی از آن مواد برای او کار بسیار سختی است. در دل می‌گویم: «خدا کند که او برود و اینجا نماند.» انگار که من به درک آن نرسیدم؛ اما روح درونم می‌گویم: «این چه حسی بود که من داشتم؟ چرا باید او برود؟» درحالی‌که راهنما او را با عشق در آغوش می‌گیرد و پیش خود می‌نشاند.
تجربه‌ام این است که وقتی من وارد شعبه شدم، واقعاً چند ماه از زندگی‌ام را یادم نمی‌آید آن‌قدر که حال بدی داشتم؛ اما راهنما من را با آغوش باز پذیرفت. بیشتر افرادی که در باشگاه خدمت می‌کنند، راهنما هستند و راهنمایی کار با عشقی است.

اهدای لوح سپاس به راهنمایان تیراندازی با کمان کنگره ۶۰

اهدای لوح سپاس به راهنمایان تازه‌واردین تیراندازی با کمان کنگره ۶۰

اهدای لوح به تیراندازان پذیرفته شده در آزمون راهنمایی ۱۴۰۳

 

مرزبانان کشیک: همسفر اسرا و مسافر علی
تایپ: همسفر سپیده رهجوی راهنمای تیراندازی با کمان همسفر لیلا (لژیون پنجم)
عکس: همسفر مائده رهجوی راهنمای تیراندازی با کمان همسفر لیلا (لژیون پنجم)، همسفر دانیال
ویراستاری و ارسال: همسفر شهرزاد رهجوی راهنمای تیراندازی با کمان همسفر فاطمه (لژیون دوم)

تهیه و تنظیم: سایت نمایندگی تیراندازی باکمان کنگره ۶۰

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .