جلسه دوم از دوره دهم سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی یوسف، با استادی راهنما مسافر علی، نگهبانی مسافر امیر و دبیری امیرعباس با دستور جلسه " کمک من به کنگره و کمک کنگره به من" روز شنبه 22 دیماه ۱۴۰۳ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
امروز دستور جلسه شامل دو بخش است اول کمک من به کنگره و کمک کنگره به من و بخش دیگر تولد یکسال رهایی علی عزیز.
من احساس میکنم این دستور جلسه یکی از آن دستور جلساتی است که هرکسی میتواند در آن مشارکت داشته باشد و دستور جلسهای است که برای همه قابل حس است. داشتم فکر میکردم وقتی در سفر اول بودم و آموزشها را دریافت میکردم کمکهای بزرگی از کنگره دریافت کردم، کنگره سلامتی را به من بازگرداند، بیماری اعتیاد را از من گرفت و من درمان شدم و خیلی کمکهای بزرگ دیگر و این برای همه افرادی که به کنگره مراجعه میکنند صادق است و همه افراد میتوانند از کنگره کمک دریافت کنند و به کنگره کمک کنند به شرطی که فرمانبردار باشند و درست حرکت کنند.
من اگر در حال نافرمانی باشم و در حال گریز زدن باشم، نه تنها به کنگره کمک نکردهام بلکه دیگران را نیز از کنگره دور نمودهام، کسی که در کنگره درست حرکت کند، قطعا به حال خوش دست پیدا خواهد کرد.
لزوما برای خدمت کردن نیاز نیست فرد جایگاه بالایی داشته باشد، کنگره فقط یک شخص نیست، کنگره همه ما هستیم آن فرد تازه واردی که امروز وارد کنگره شده کنگره است و تمامی خدمتگزاران و افرادی که در کنگره حضور دارند کنگره هستند. گاهی من حس نمودهام که حال و هوای من در سفر اول بهتر از حالا بوده و احساس میکنم در سفر دوم یک مقدار آن انرژی کمتر شده است؛ حتی با اینکه لژیون گرفتهام، مرزبان بودهام، همیشه سوال میکردم که امروز کمک کنگره به من چیست؟ چرا در کنگره رفتار خوبی دارم و خیلی منظم هستم و وظایف خود را خوب انجام میدهم ولی با خروج از کنگره حالم بد بوده است، دلیل این موضوع چه میتواند باشد؟ گاهی فکر میکردم کمک کنگره این بوده که به سبب شال به من احترام میگذارند یا مرا میشناسند، ولی بعدا متوجه شدم کمک کنگره خیلی بزرگتر از این حرفها است و قرار است گرههای درونی من باز شود و حالم خوب گردد. کنگره نیامده است که به من جایگاه دهد و خدمت کنگره، دادن جایگاه به افراد نیست، بلکه جایگاه یک وسیله است.
گاهی از خودم سوال میکنم اگر شالت را از تو بگیرند، جایگاهت را بگیرند، باز به کنگره خواهی آمد تا آموزش بگیری؟ این سوال را امروزه خیلی از خود میپرسم. آیا اگر تمامی شالهای کنگره را داشته باشم ماشینها باید به من راه دهند یا این شالها باید کمک کنند تا اگر کسی جلوی من پیچید، صبر کنم و به او فرصت اشتباه کردن بدهم و آن خدمتها باید آنقدر من را در جهت محبت آموزش داده باشد که آنجا بتوانم ببخشم. تمام جایگاهها در کنگره روزی به انتها میرسند؛ تنها مسیری که انتها ندارد، مسیر محبت است، مسیر خودشناسی و خداشناسی است که انتهایی ندارد.
در بخش دوم که تولد یکسال رهایی علی عزیز است به او تبریک عرض میکنم و امیدوارم همیشه در کنگره خدمتگزار و ثابتقدم باشد، برای او آرزوی بهترینها را دارم. روزی من در شعبه یوسف تنها در لژیون نشسته بودم که علی به عنوان اولین رهجوی من مراجعه کرد و با فرمانبرداری اولین رهایی من بود و امروز اولین تولد لژیون من نیز علی عزیز میباشد.
عکاس: مسافر امیر لژیون 3
تایپ، ویراستاری و ارسال: مسافر محمد خدمتگار سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
174