جلسه سوم از دوره اول کارگاههای آموزشی عمومی همسفران و مسافران کنگره۶۰ نمایندگی طارم با استادی راهنمای تازه واردین همسفر زری، نگهبانی راهنما همسفر زهرا و دبیری همسفر پریسا با دستور جلسه «هفته همسفر» روز یکشنبه ۱۶ دیماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
قبل از هر چیزی خدا را شکر میکنم که این توفیق را نصیبم کرد که در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم. جشن همسفر را به اولین همسفر کنگره۶۰ خانم آنی بزرگوار و خانواده محترمشان و به تمامی همسفران کنگره۶۰ بهخصوص همسفران شعبه طارم تبریک میگویم. به همسفرانی که برای اولین بار در این جلسه حضور دارند خوشآمد میگویم، انشاءالله که جرقهای برای ماندنشان در کنگره باشد و به گروه موزیک هم خوشآمد میگویم؛ انشاءالله که جشن خوبی در کنار هم داشته باشیم.
در مورد دستور جلسه همانطور که در نوشتار کنگره۶۰ خوانده میشود «همسفر کسی است که سابقه اعتیاد ندارد و برای اهداف کنگره۶۰ تلاش میکند.» همسفر بودن یعنی محبت داشتن، گذشت داشتن، همراه و همدل بودن. من اگر بخواهم همسفر باشم اول باید مسافرم را ببخشم تا بتوانم به او کمک کنم و اینکه دوربین بدبینی و تجسس را از روی مسافرم بردارم و دوربین را روی خودم زوم کنم. درست است که اول بهخاطر مسافرمان میآییم؛ ولی بعد از مدتی میفهمم که من همسفر بیشتر نیاز به این آموزشها دارم.
با آموزشهایی که میگیریم با یکسری اطلاعات و آگاهی میتوانم به ایرادهای درون خودم پیببرم و آنها را اصلاح کنم. آقای مهندس میفرمایند: همسفر مانند یک پرستار است؛ وقتی که ما به یک بیمارستان میرویم پرستار با مهربانی و آرامش زخمهای ما را مرهم میگذارد؛ شاید این بیمار از دردی که دارد فریاد بکشد؛ ولی آن پرستار با مهربانی و محبت آن بیمار را درمان میکند؛ پس من همسفر وقتی میگویم همسفر هستم باید من نیز همانطور باشم؛ زیرا مسافری که مواد مصرف میکند یا در حال سفر است ممکن است اخلاقش درست نباشد و بیمسئولیتهایی را در زندگی خود داشته باشد و بعضاً اینها همه به خاطر بیماریاش است؛ پس من همسفر وقتی قبول میکنم که مسافرم یک بیمار است؛ باید پا به پایش باشم تا بتوانم به مسافرم آرامش بدهم و بال پروازی برای او باشم و آن را رها کنم تا درست سفر کند و به درمان برسد.
استاد امین در سیدی نقش همسفر میگویند: «یک همسفر باید قدرت این را داشته باشد که اگر مسافرش از تعادل خارج شد بتواند آن را آرام کند» نه اینکه برای مثال مسافر میخواهد شیشه را بشکند؛ اما رفتار همسفر باعث شود که رگش را بزند. همه ما اینجا هستیم که بدانیم با مسافرمان چهطور برخورد کنیم. اصلاً میخواهیم ببینیم که یک همسفر چرا باید در کنگره حضور داشته باشد؟ وقتی که مسافر در اثر مصرفکننده بودن جسم و روانش تخریب میشود، به همسفر نیز تخریب زیادی وارد میشود؛ پس هم مسافر و هم همسفر هر دو نیاز به آموزش دارند.
مسافر من وقتی که سفرش را شروع کرد من به کنگره نمیرفتم او میرفت و آموزشها را میگرفت حالش روز به روز خوب میشد و من تغییرات را در چهره و رفتار او میدیدم؛ ولی وقتی مسافرم میخواست به کنگره برود یا میگفت که لژیون سیگار دارم من متوجه نمیشدم که او چه میگوید؟ حالا چرا من نمیتوانستم مسافرم را درک کنم؟ بهخاطر اینکه من و مسافرم در یک سطح نبودیم سطح انرژیمان برابر نبود؛ مسافرم به طرف روشناییها میرفت؛ ولی من در اعماق تاریکیها بودم تا اینکه برای اولین بار در جشن همسفر وارد کنگره شدم آن روز مدام فکرم درگیر افکار منفی بود میگفتم چرا من باید اینجا باشم؟ مگر من مصرفکننده بودم و تا آخر با خودم درگیر بودم آن روز من نمیتوانستم جذب شوم تا اینکه شعبه خودمان راه اندازی شد و باز هم برای جشن همسفر وارد کنگره شدم.
خدا را شکر میکنم که اینبار اذن ورود من به کنگره صادر شده بود و توانستم در کنگره بمانم. حالا دیگر همه چیز عوض شد من و مسافرم همدیگر را بهتر درک میکنیم و راه درست زندگی کردن را یاد گرفتهایم و من هر روز بیشتر از مسافرم مشتاقتر برای آمدن به کنگره هستم اینقدر حضور همسفر در کنار مسافر مهم و سرنوشتساز است و در درمانش نیز مهم است. امروز همگی اینجا جمع شدهایم که این اتفاق قشنگ را نظارهگر باشیم. مسافران با دادن پاکت میتوانند از همسفران خود تقدیر کنند. یک بار دیگر این جشن قشنگ را به تمامی همسفران صبور و عاشق که با فداکاری پای مسافرنشان ماندند تبریک میگویم.
تصاویری از برگزاری جشن هفته همسفر
مرزبانان کشیک: مسافر محرم و همسفر سمیه
عکاس: همسفر زیبا مرزبان خبری
تایپ و ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر پروانه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی طارم
- تعداد بازدید از این مطلب :
247