English Version
This Site Is Available In English

شناخت ارزش‌های وجودی زن

شناخت ارزش‌های وجودی زن

یازدهمین جلسه از دوره شصت‌و‌دوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی شادآباد با استادی اسیستانت مسافر هاله، نگهبانی همسفر مهتاب و دبیری همسفر هانیه با دستور جلسه «خانم‌های مسافر» روز سه‌شنبه ۱۸ دی‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به‌ کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خیلی خوشحالم و خدا را شاکر هستم که امروز را به همراه دو نفر از مسافران خانم، راهنمای شعبه ارغوان مسافر یگانه و مرزبان شعبه ارغوان مسافر عاطفه در خدمت شما هستم. ابتدا اعلام سفر می‌کنم. سلام دوستان هاله هستم یک مسافر، با آنتی‌ایکس‌های مصرفی هروئین، شیشه، شیره، تریاک و قرص‌های اعصاب وارد کنگره شدم. مدت ۱۱ ماه و ۲۹ روز به روش DST با داروی OT با راهنمایی مسافر افسانه سفر کردم. الآن هم ۶ سال و ۱۵ روز است که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستم. از سابقه خدمتی خودم بخواهم بگویم در کنگره تقریباً حدود ۵ سال و اندکی است که راهنمای درمان اعتیاد هستم و حدود یک سال و چند ماهی است که اسیستانت فرم‌ها و نوشتارها هستم.

همان‌طور که آقای مهندس گفتند، جلسات خانم‌های مسافر در ابتدا کنار آقایان مسافر و مصرف‌کننده تشکیل شده بود؛ ولی به علت مشکلاتی که پیش آمده بود و درایتی که آقای مهندس داشتند، خانم‌ها و آقایان بعد از چند دوره از همدیگر جدا شدند. وقتی به شکل‌گیری کنگره نگاه می‌کنیم از آغاز کنگره و حرکتی که آقای مهندس داشتند خیلی از شکاف‌ها کم‌کم دیده شد و سپس بسته شدند. شکاف‌هایی که باعث می‌شد نتوانیم خوب در مسیر درمان پیش برویم و یکی از آن‌ها همین بوده که آقای مهندس دیدند و به خوبی به آن عمل کردند؛ این است که خانم‌ها جدا از آقایان و در کنار خودشان درمان شوند و به این طریق خیلی از حواشی را کم کردند، حواشی که می‌توانست برای ارتباطات و مسیر درمانی پیش بیاید. اکنون که نگاه می‌کنیم ۹ شعبه در کل ایران داریم که متعلق به خانم‌های مسافر است. ۲ شعبه در تهران به‌نام‌های شعبه‌ ارغوان و شعبه رز است و خانم‌ها ساختمان‌هایی دارند که متعلق به خودشان است؛ یعنی حتی از نظر مالی به جایی رسیده که بعد از ۲۵ سال هزینه این ساختمان‌ها توسط خود خانم‌ها و به واسطه آن مبالغی که در جشن گل‌ریزان و حمایت‌ها‌ی مالی بوده از طرف خود خانم‌ها پرداخت شده است. این نشان‌دهنده قدرت خانم‌هاست که بعد از ۲۵ سال توانسته‌اند تا این مرحله پیش بروند.

مسئله بعدی که آقای مهندس هم فرمودند تابویی که نسبت به خانم‌ها در مورد مصرف مواد وجود دارد. وقتی یک خانم اعلام می‌کند که من مصرف‌کننده مواد بودم، بدون این‌که حتی سابقه‌ای از او بدانیم که چرا مواد مصرف کرده، چه شده و چه اتفاقی در زندگی‌اش افتاده، خیلی تهمت‌‌ها و برچسب‌های دیگر به یک خانم می‌‌خورد؛ یعنی خیلی موارد ضد ارزشی به یک خانم نسبت داده می‌شود؛ ولی وقتی نگاه کنیم حتی به جامعه آقایان مصرف‌کننده، فکر می‌کنم بزرگ‌ترین اشکال من به‌عنوان یک مصرف‌کننده این بوده که بلد نبودم مرزهایم را خوب بچینم و وقتی آسیب دیدم از خودم حمایت کنم. بیشتر مصرف‌کنندگان این حالت را دارند و نتوانستند بعد از آسیب بلند شوند و اتفاقاً به‌جای این‌که برای جامعه آسیب‌زننده شوند شروع به آسیب زدن به خودشان کردند و بزرگترین آسیب را به خودشان زده‌اند. این نگاه باید برداشته شود یک ‌نفر که مصرف‌کننده است، حتماً ضد ارزش‌های دیگر را هم دارد؛ مخصوصاً اگر خانم باشد کم‌کم از جامعه فاصله می‌گیرد و خانه‌نشین می‌شود و ارتباطش با جامعه و خانواده‌اش کم و کمتر می‌شود و این نگاهی است که باید نسبت به خانم‌ها و مصرف‌کنند‌گان در سطح جامعه عوض شود.

مورد دیگر که فکر می‌کنم علت قرار دادن این دستور جلسه نیز هست این است که خانم‌های مسافر اگر در کنار مرد مصرف‌کننده‌ای که درمان شده زندگی می‌کنند، نمی‌توانند از او برای درمانشان و به‌عنوان راهنما استفاده کنند؛ حتی می‌گویند خوب نیست یک فرد روانشناس، خانواده‌اش را تحت درمان و تراپی قرار دهد یا کسی که جراح است؛ اصلاً از نظر اخلاق حرفه‌ای پیشنهاد نمی‌شود که فرزند خودش را عمل جراحی کند، به‌خاطر آن پیوند محبت و ارتباطی است که وجود دارد. منِ راهنما با رهجوی خودم هیچ‌گونه ارتباطی برقرار نمی‌کنم؛ شاید خیلی هم به او علاقه داشته باشم و او هم مرا دوست داشته باشد؛ ولی نمی‌‌شود ارتباط دیگری در کنار این ارتباط درمانی شکل بگیرد؛ به همین علت فرد مصرف‌کننده لازم است از شخص دیگری برای درمان خود کمک بگیرد که خارج از زندگی‌اش باشد و نیاز دارد راهنما داشته باشد‌؛ یعنی آقایانی که راهنما شده‌اند درست نیست به یک خانم مصرف‌کننده برنامه بدهند؛ زیرا روابط دیگر آن‌ها آسیب می‌بیند.

مطلب دیگر این است که در کنگره، مانند پروتکل آقایان، خانم‌ها را در صورتی می‌پذیرند که مصرف‌کننده موادمخدر، الکل، قرص‌های ترامادول و متادون و این‌گونه مواد باشند. حال ممکن است در کنارش قرص نیز مصرف کنند؛ اما فردی که فقط مصرف‌کننده قرص‌های اعصاب و روان است در کنگره پذیرفته نمی‌شود و این مسئله در مشاورین تازه‌وارد کاملاً بررسی می‌شود که فردی فقط با مصرف دارو وارد کنگره نشود. موضوع دیگری که می‌خواستم به شما بگویم این بود که اگر همسفران اعلام سفر کنند و برای درمان خودشان کمک بخواهند، امکان این‌که دوباره بخواهند به قسمت همسفرها برگردند وجود ندارد؛ یعنی وقتی‌که من می‌گویم مسافرم؛ پس سابقه مصرف مواد داشته‌ام؛ ولی وقتی‌که یک نفر خودش را همسفر معرفی می‌کند؛ یعنی من سابقه مصرف مواد مخدر و الکل را نداشته‌ام؛ بنابراین من نمی‌توانم خودم را مسافر معرفی کنم و درمان شوم و بخواهم دوباره به قسمت همسفرها برگردم یا بخواهم دوباره در قسمت آقایان مسافر بروم و به‌عنوان همسفر ادامه سفر بدهم، این امکان وجود ندارد. این‌ها نکاتی بود که لازم است بدانید.

ان‌شاءالله کسانی که نیاز دارند و در خانواده‌های آقایان مسافر هستند، جرأت و همت کنند و به این سمت بیایند؛ قطعاً آن نقطه‌های نور و روشنایی را اگر به‌عنوان همسفر دیدید این را مطمئن باشید اگر به‌عنوان مسافر بیایید و نیاز به کمک داشته باشید؛ قطعاً می‌توانم بگویم بیش از این‌ها نور را خواهید دید. نترسید اگر در خانواده خودتان مادر، خواهر، همسر و کسی هست شما آن‌ها را ترغیب کنید که بیایند و درمان شوند و از سفره‌ای که در حال حاضر پهن شده استفاده کنند و به حال خوب برسند.

مطلب دیگری که می‌خواستم برایتان بگویم، اهمیت درمان خانم‌هاست. وقتی به جامعه، رسانه‌ها و تبلیغات نگاه می‌کنیم؛ خیلی روی خانم‌ها کار می‌شود؛ برای این‌که به ظاهر خودشان اهمیت بدهند، به چین و چروک‌های پوستشان، زاویه فکشان، گونه‌شان و انحنای بینی‌شان؛ ولی بیش از این‌ها نیازمند خانم‌هایی هستیم که به چین و چروک روانشان اهمیت بدهند. به آن تاریکی‌ها و نقاط تاریکی که در وجود تک‌تک ما هست. آن‌جایی که وقتی منِ مسافر وارد کنگره شدم، بعد از درمانم فرصت پیدا کردم تاریکی‌های وجود خودم را ببینم و با خودخواهی‌ها و بی‌عشقی‌های خودم روبه‌رو شوم یا نه با عشق‌هایی که هیچ‌ کدامش به نظرم بلاعوض نبود؛ یعنی عشق‌هایی که در پی تأیید شدن، خواستن و دیده شدن بودم و انتهای آن هیچ چیز نداشت. کنگره با فرصت آموزش جهان‌بینی، آگاهی و معرفت به من از لحاظ درونی این فرصت را داد که بدانم هرچه از بیرون تعریف گرفتم و دیگران به‌به و چه‌چه گفتند دیگر بس است. آنجا که در مسیر خدمت قرار می‌گیرم و آنجایی که تأیید لازم است؛ باید این تأیید از درون بیاید؛ یعنی دیگر تأیید بیرونی وجود ندارد. در کنگره هیچ‌ کس را به خاطر زیبایی‌اش، خوشگلی، رنگ چشمانش یا انحنای کمرش تشویق و تأیید نمی‌‌کنیم. همه تأییدها درونی و بر اساس ارزش‌های درونی که آموزش گرفته‌ایم است و ارزش‌هایی که می‌دانیم همسو با هستی است. این برای خانم‌ها حتی نسبت به آقایان ارجحیت دارد؛ چون جهان و جامعه، زن را به یک مسیر دیگری می‌برد؛ یعنی تلاش می‌کند که زن از آن ارزش‌های درونی دور و دورتر شود. ما این آموزش‌ها را نمی‌بینیم، جایی که یک زن نیاز دارد محبتش را از وجود خودش بیرون بکشد‌ و یک‌جا نیاز دارد تأییدش را خودش به خودش بدهد. قرار نیست من تمام مدت از بیرون تأیید شوم و اصلا‌ً ارزشی ندارد.

ممکن است یک جاهایی این تأیید را بگیرم که در مسیر درستی هستم؛ ولی تا وقتی‌که این ارزش‌ها درونی نشده، هیچ ارزشمندی ندارد و جایی می‌رسد که خودم با خودم می‌نشینم با کلی تایید بیرونی نسبت به ظاهرم و یا هر چیز دیگری، ولی خودم با خودم حالم خوب نیست. کنگره کاری که برای خانم‌ها انجام داده و در بین خودمان می‌بینیم، این است که آن ارزش‌ها را درون من برگرداند و حال خوب را به من داد؛ یعنی آن جایی که با خودم و تنهایی خودم هستم حالم خوب باشد، بدانم در مسیر درست هستم. ارزش‌های وجودی که برایش خلق شدم و ارزش‌های وجودی یک زن چیست؟ وقتی به طبیعت نگاه کنیم می‌بینیم همان حس مادری و همسری است. همه این‌ها درونش نیاز به محبت دارد. به چیزی که در وادی چهاردهم به‌عنوان عشق بی قید و شرط یاد می‌کنیم. آیا من در کنار مردی که زندگی می‌کنم، حال پدرم یا همسرم باشد آیا در کنار آن فردی که هستم، فقط برای این است که من را تأمین کند یا نه ارزشمندی‌ او را می‌بینم، می‌توانم به او اگر یک‌ زمانی برای خرج کردن به من کمتر پرداخت کرد، باز هم عشق بدهم و عشق من بی قید و شرط است؟ خودش را به‌عنوان یک انسان دوست دارم یا نه؟ من فکر می‌کنم، این‌ها در فضای سالم کنگره در کنار خانم‌ها و بعد از سپری شدن مدت درمان اتفاق می‌افتد و می‌‌دانیم این درمان صددرصد اتفاق می‌افتد، دیگر اصلاً روی این قضیه حتی به نظر من نمی‌شود صحبت کرد که درمان برای تمام کسانی که سفر می‌کنند، اتفاق می‌افتد.

بعد از درمان بمانم، آموزش بگیرم، خدمت کنم و کسی که طعم خدمت و عشق را چشیده باشد و طعم آن درون‌نگری را چشیده باشد، دیگر آن خانم و انسان قبلی نیست. اکنون می‌توانم به جامعه برگردم؛ برای اینکه آنچه که برداشت کردم را به دیگران نیز مانند یک شربت خوشمزه‌ای بچشانم و آن‌ها را هم سیراب کنم. خیلی ممنونم و خوشحالم که امروز را در خدمت شما در شعبه شادآباد بودم. ان‌شاءالله که با مشارکت‌هایتان ادامه صحبت‌های من را تکمیل کنید و اگر کسی سؤالی داشت می‌تواند مطرح کند.

تایپ: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم) و همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون شانزدهم)
مرزبانان کشیک: همسفر مریم و مسافر رسول
خدمتگزار: سفردومی‌ها
عکاس: همسفر پرنیا رهجوی راهنما همسفر فتانه ( لژیون چهاردهم)
ویراستار: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر سمیه‌ (لژیون بیست‌و‌ششم) دبیر سایت
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فتانه (لژیون چهاردهم)
همسفران نمایندگی شادآباد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .