دومین جلسه از دوره اول کارگاههای آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره۶۰ نمایندگی رازی با استادی ایجنت همسفر اعظم، نگهبانی راهنما همسفر سارا و دبیری راهنما همسفر بتول با دستور جلسه « هفته همسفر» روز دوشنبه ۱۰ دیماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خوشحالم که لطف خداوند شامل حالم شد و از این جایگاه در خدمت شما دوستان خوبم هستم. در ابتدای جشن خوش آمد میگویم و خیر مقدم به همه همسفران و کسانی که از شعبههای دیگر آمدهاند من از شعبه ستارخان به چشم میبینم و اگر از شعبههای دیگر هم آمدهاند قدمشان روی چشم ما است و خیلی خوش آمدید. به همه همسفران کنگره۶۰ به خصوص همسفران نمایندگی رازی و خدمت آقای مهندس و همسفرانشان، خانم آنی بزرگ، خانم کماندار، خانم شانی و استاد امین تبریک میگویم. همین اول جلسه تشکر میکنم از ایجنت شعبه مسافر مجتبی که خیلی زحمت کشیدند تا جشن امروز به بهترین شکل برگزار شود از ایشان و گروه مرزبانی و همه عزیزانی که امروز حضور داشتند و در کارهایی که اینجا انجام شد سپاسگزارم.
صحبتهایم را با یک پیام شروع میکنم: شماهایی که اکنون در این مکان حضور دارید و دارای هزاران دست و میلیونها اندیشهاید قدمهایتان را برای یک هدف مهم نیاز داریم، بیایید درون خود را برای خود رها کنید و با عزمی بزرگ مانند اقیانوسها، مغزها و اندیشههایتان را باز کنید و برای ادامه راه همسفر ما شوید تا نادیدنیها را ببینید و ناشناختهها را بشناسید به عبارتی چون ما به پرواز درآیید و پرواز را بیاموزید تا در بیکران همراه با بالهای عقاب سفید درون پرواز کنید.
ما همه همسفرها حالا میخواهم جمع نبندم خودم را میگویم معمولاً دو راه داشتیم قبل از این که به کنگره بیاییم همه انسانها فکر میکنند بر سر دو راهی قرار میگیرند یا باید با آن بحرانها و وضعیتی که بود ادامه میدادیم یا میرفتیم؛ اما آنقدر برای خدا عزیز بودیم و منتخب خدا شدیم که راه سوم یعنی راه کنگره برای ما نمایان شد و آمدیم کنگره حالا هر نمایندگی هر عزیزی که رفته است اول ورود من هم یک فرمی به من دادند که گفتند باید امضاء کنیم بالای فرم نوشته بود فرم همسفر میخواهم بگویم وقتی این فرم را امضاء کردم، تعهد دادم به خودم نه به کنگره نه به راهنماها نه به ایجنتها و نه به گروه مرزبانی بلکه به خودم تعهد دادم که تا پایان این مسیر هستم تا پایان این مسیر چه زمانی است نمیدانیم، واقعاً برای هر کس یک زمان مشخص شده است به قول راهنمای مسافرم تونل زمان برای هر کس یک اندازه است و یک زمان میبرد، یک سال، دو سال، ده سال ولی به هر حال این زمان باید طی شود.
تعهد دادم که تا پایان این زمان کنار مسافرم باشم. من روی صحبتم بیشتر با تازهواردین است؛ چون بقیه که نسبتاً پیشکسوتند الحمدالله میدانند تازهواردینی که به اینجا آمدهاید و با این جشن روبهرو شدید فکر نکنید که اینجا چه خبر است؟ برای همدیگر هندونه میگذارند نه، اینجوری نیست من و همسفران دیگر، خودم که ده یا دوازده سال است که در کنگره هستم سندی هستیم که شماها امیدوار شوید و بمانید. در پیام همسفر به ما میگوید: همسفر بر مرکبی که نشستهای سالم و کامیاب خواهید رسید، یعنی امید میدهد و میگوید عجله نکنید و همسفران شما را یاری میکنند هر چیزی که لازم است در این پیام به من میگوید هم به من میگوید صبر کن و هم امید میدهد که همسفران دیگر در اینجا بودند. شما الگو برداری کنید و ببینید که هستند هر ناممکنی برای خداوند ممکن میشود.
ما اینها را در کنگره یاد گرفتهایم و آموزش گرفتهایم؛ پس بمانید و صبوری کنید و در این مسیر در آخر میگوید: پس آن کنید که فرمان است. فرمان به من چه میگوید؟ فرمان به من میگوید حالا که آمدید و شروع کردید نقض فرمان نکنید. این را با تجربهای که داشتم و بچههایی که میآمدند و سؤال میکردند، خدمت شما میگویم. نقض فرمان واقعاً وقتی است که شما میآیید در گوشی مسافرتان جستجو میکنید یا دنبال شماره راهنمای مسافرتان میگردید که آن را پیدا کنید و با آن تماس بگیرید و گله و شکایتتان را بکنید اینجا دارید پالس منفی برای مسافرتان ارسال میکنید و زندگیتان خوب نمیشود. این هم مثل دفعات قبل درمانها و ترکهای قبل است؛ چون ناامید هستید و این پالس را میفرستید مطمئن باشید آنچه که میخواهید اتفاق نمیافتد؛ ولی وقتی میگوید در جای خودت بنشین و به آنچه که علاقه داری ادامه بده؛ یعنی همین میگوید کاری نداشته باش تو کار خودت را انجام بده ایشان که آمده و درمان میشود و سفرش را ادامه میدهد.
شما که آمدید در کنارش یاد بگیرید فقط اسم همسفر را یدک نکشید این را من بارها و بارها برای خودم میگفتم طبیعی است که در چند ماه اول، یک ماه یا دو ماه، سه ماه، مدام بالا و پایین میکنیم چون نمیدانیم، ولی بعد از چند ماه خواهش میکنم که فقط به یدک نکشید به معنی واقعی ببینید که همسفر یعنی چه؟ همسفری که میآید در خانه آرامش را مهیا کند برای این که میخواهد به اینجا بیاید و آموزشها را بگیرد؛ باید هم فاز شود با مسافرش پس از غر زدنها و نق زدنها به هر حال یک سفر بالا و پایین زیاد دارد اینها را به خودم میگویم البته به خودم میگویم که برای خودم تکرار شود و فقط به مسافرم عشق بدهم و رها کنم.
به یک همسفری در لژیون گفتم: مسافر را رها کنید تازه اول سفرش بود. بعد از یک مدتی آمد و گفت مسافرم گفته دیگر از این به بعد نرو، خودش مرا با عشق آورده؛ ولی میگوید دیگر نمیخواهد بروی گفتم عملکردت چه بوده؟ در خانه چه کار کردهای که مسافرت به چنین نتیجهای رسیده؟ خودش شما را آورده، گفتم بگو چه کار کردهای؟ گفت من سیدیهایم را مینویسم شما گفتید رها کن من هم رها کردم. گفتم چه جوری گفت: خودش دیگر غذا گرم میکند، پیراهنش را خودش اتو میکند و خودش به کار خودش میرسد، گفتم نه اینجوری رها کردن معلوم است که ایشان اجازه نمیدهند ما آمدهایم سفر کنیم. الحمدلله ماند و سفر کرد و خدا را شکر به رهایی هم رسیدند.
میخواهم بگویم با توجه به صحبتهای راهنمایتان گوش کنید ببینید که واقعاً چه میگویند. ببینید مشاورین تازهواردین روز اول به شما چه میگویند؟ میگویند در این سفر باید چه کار کنید واقعاً این را با بینش و درک بالا دریافت کنید و مطمئن باشید در مسیرتان الهامات و القائات انجام میشود شک نکنید که این اتفاق برایتان میافتد و بدانید که مسافرها آمدند و راه خودشان را پیدا کردهاند تا قبل از کنگره در مسیر نیروهای شیطانی بودند از یک جایی به بعد خودشان انتخاب کردند در مسیر نیروهای الهی قرار بگیرند؛ چون قبلش مواد که حتماً کار شیطان است در آن مسیر بودهاند؛ پس من هم آمدهام به خودم رسیدگی کنم، آموزشها را بگیرم تا میتوانم عشق و محبت بدهم این تجربهای بود که خودم داشتم.
من با هر پلهای که مسافرم کم میکرد یک هدیه برایش میگرفتم حالا هدیه مالی، شاید غذایی که خیلی دوست داشت برایش تهیه میکردم همین جا از ایشان سپاسگزارم ایشان در واقع الآن همسفر من شدهاند و خودم مسافر شدهام و در کنگره ماندگار شدهام. در خانه خیلی به من کمک میکنند تا من به اینجا بیایم و خدمت کنم؛ چون شرایطش را ندارند نمیتوانند به کنگره بیایند در اینجا از ایشان سپاسگزارم. میخواهم یک نکته دیگر را بگویم که همیشه این مشکلات هست حالا فکر نکنید که به کنگره آمدید ده ماه یا یازده ماه گذشت حالا مشکلات باید تمام شود نه قرار نیست تمام شود تا روزی که انسان هست مشکلات هم وجود دارد.
به نظر من اگر میم، مشکلات را برداریم شکلات میشود، در این صورت راحتتر میشود آن را حل کرد. خیلی راحت میتوانید این مشکلات را با آموزشهایی که گرفتهاید البته با مسافرهایتان همفاز هم فاز شوید. در آخر هم میخواهم یک صحبتی با مسافرهایتان و برادرهای محترم که حضور دارند داشته باشم بدانند که این همسفرها بهای خیلی سختی را دادند. خودتان هم میدانید که اگر امروز اینجا هستند در خانه آرامش شما را مهیا میکنند و میدانید که در خانه خیلی کارها انجام میدهند. وقتی که شما بیمار میشوید یا فرزندتان بیمار میشود بهترین پرستار هستند. اگر مشکلات خانوادگی و بحرانی اتفاق میافتد این خانمها بهترین مشاور هستند. اگر زمان درس بچهها میرسد بهترین معلم هستند؛ پس قطعاً باید به شایستگی از آنها قدردانی کنید.
همانطور که آقای مهندس گفتند، من خودم با یک دلنوشته همیشه به اصطلاح میپذیرم اصلاً نیازی هم ندارم؛ ولی خب افراد با هم متفاوتند آنچه در توانتان است و واقعاً شایسته همسفرتان است آن را انجام دهید و آنها هم قطعاً قدردان شما خواهند بود و آن مسافرهایی که همسفر ندارند و امروز تنها در شعبه هستند از اینجا که میروند من به عنوان یک خواهر میگویم یک شاخه گل یا همان دلنوشته حتی یک پیامک به همسفری که در خانه هست و در اینجا نمیآید و حضور ندارد برایش بدهید خودش یک پیام است، پیام کنگره وقتی ببرید تعجب میکند که ایشان کجا رفته که امروز قدردان من شده است و مطمئن باشید شاید پیام خیلی خوب و ارزندهای باشد و مطمئن باشید این روز خیلی مهم است و همسفر خیلی اهمیت دارند که آقای مهندس این هفته را به همسفران اختصاص دادهاند و این جشن را برایشان گرفته انشاءالله همه مسافرانی که همسفر ندارند به یوم برکت امروز که شماها اینجا حضور دارید اینجا برایشان دعا میکنید که همسفرهایشان به زودی به کنگره بیایند و آنها بتواند بهتر این مسیر را ادامه بدهند.
ویرایش: راهنمای تغذیه سالم همسفر اعظم دبیر سایت
عکس: راهنمای تغذیه سالم همسفر مهدیه
ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر رقیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رازی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1206