English Version
This Site Is Available In English

بنیان کنگره بنیان خانواده ها را حفظ کرده است

بنیان کنگره بنیان خانواده ها را حفظ کرده است

اولین جلسه از دوره سی و پنجم  کارگاه‌های  آموزشی  عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی نیمایوشیج بهشهر  با استادی همسفر خانم شانی، نگهبانی مسافر محمدعلی و دبیری مسافر رضا، با دستور جلسه "هفته بنیان" در روز پنجشنبه ۶ دی ماه۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.

خلاصه سخنان استاد: سلام دوستان شانی هستم همسفر. هفته بنیان را تبریک می‌گویم.

برای هفته بنیان حرف زیاد است و من به‌عنوان فرزند آخر یا ذره خیلی کوچکی از‌ کنگره می‌گویم تجربیات و رخدادهای زیادی است که هم خنده داشت، هم‌گریه داشت تا به اینجا رسید که الان این آرامش و احساس را در کنار همدیگر داریم. جادارد از خانم آنی بزرگ یاد کنم نه به‌عنوان مادر بلکه به‌عنوان فردی‌که اگر از زندگی شخصی خود نمی‌گذشت و به فکر تعلقات شخصی خود بود که از این‌ چیزی که به‌دست آمده هرچه زودتر به آرامش شخصی خود برسد، به لباس فرزندانش برسد و خیلی چیزهای دیگر، قسمت همسفران خانم را الان نداشتیم. کنگره الان این چیزی را که می‌بینید، نبود حتی بهشهر هم این دوره تکاملی را تا به اینجا گذرانده است و به این شکل نبوده است، آکادمی هم نبوده، هر شعبه‌ای که این فرآیند را طی می‌کند شعبه‌ای می‌شود که می‌تواند مرکز مناسبی باشد برای تغییر خیلی ساختارهای جدی در خیلی از هنجارهای غلطی که اجتماع مخصوصاً در حوزه خانواده و فرزندان شکل گرفته، نه تنها در ایران فکر می‌کنم در دنیا این اتفاق افتاده که به یک انحرافی رفته؛ جای فرزند و والد، جای زن و مرد عوض شده. کلمه محبت و تعاملاتی که محبت به‌وجود می‌آورد با معامله عوض شده، معامله‌گر شدیم. شعبه بهشهر در این خطه شمال ان‌شاءالله خدا بخواهد در ادامه هم همین‌طور که تا حالا آمده می‌تواند مستحکم باشد برای اینکه این راه را ادامه دهد،چیزی که مهم بود اینکه ما هنری نکردیم که گذشتیم به خاطر اینکه آن گذشت اصلی را اساتید کردند. آدم موقعی که آب چشمه می‌خورد دیگر نمی‌تواند آب لجن بخورد، اگر سختی در مسیر بود، اگر خانم آنی بزرگ انتخابی کردند چیزی را مزه و احساس کردند که ارزش فداشدن را داشت؛ چون وقتی آن را حس می‌کنی دیگر مسئله فداشدن نیست، اگر به آن آدم حرف بزنی اصلاً احساس نمی‌کند فدا شده است؛ احساس می‌کند برگزیده شده و چیزی به او داده شده که دوست دارد بقیه هم آن را لمس و حس کنند، آن لحظه اگر حکم اعدام را هم بدهند خوشحال هم می‌شود و این اتفاق افتاد و ماحصل آن‌ چیزی که خانم آنی بزرگ آن‌موقع در کنار آقای مهندس دید، این‌ جمعیت و این لبخند همسفران بود که الان زن و مرد در یک سالن فرصتی است که بدون هیچ فاصله‌ای و بی‌احترامی با یک محبت و احساسی بیایند، بروند و در کنار هم بنشینند. متأسفانه جامعه این اسم را گذاشت؛ قشر معتادان، آدم‌هایی که باید منفور باشند و خانواده‌هایشان هم محکوم به این بودند که منفور باشند؛ ولی رسیدیم به اینجا که ما خیلی بیشتر هستیم نه به‌خاطر جهان‌بینی بلکه به‌خاطر عشقی که در قلبمان بود خداوند این را به ما داد؛ چون همه چیز برمبنای عشق است و اتفاق افتاده است. مسلماً کسی که رنج و خماری نکشیده او نمی‌تواند درک و رنجی از آن پدر و مادر داشته باشد، نمی‌توانیم فرزندانمان را با فشار جهان‌بینی و سی‌دی نوشتن، بخواهیم چیزی را که در ۳۰ سال تجربه کردیم بچه‌ها آن را کسب کنند، راهش چیز دیگری است و این صبوری و تفکر را هم پدر و هم مادر داشتند. من بچه آرامی نبودم و قدرت ریسکم خارج از کنترل بود، آن زمان اگر صبوری آقای مهندس و حضور دائم امین جان نبود شاید من به این نتیجه رسیده بودم که ممکن است اشتباه خلق شدم. می‌خواهم بگویم که تدبیر و درایت خانواده و اینکه چه‌طور و در چه زمانی آن دانش را انتقال دهیم، کجا سکوت کنیم و صبور باشیم، مهم است.

اگر‌ مهندس مصرف‌کننده نبود و خارج نمی‌شد تا راه درمان را پیدا‌ کند، اگر امین جان خشم، تعصب و چیزهای دیگر را عمیقاً در درونش با آن درگیر نمی‌شد که از آن عبور کند الان جهان‌بینی شکل نمی‌گرفت، اگر خانواده ما نمی‌خواست متلاشی شود این همه جهان‌بینی در نمی‌آمد، بارها خانواده ما داشت متلاشی می‌شد و این چیزی است که حتی ممکن است در سفر دوم خیلی‌ها درگیرش شوند. کنگره قوی استارت خورد؛ چون خانواده‌ها و زن‌هایی بودند که بنیان خانواده را حفظ کردند و من از آن‌ها یاد می‌کنم. هفته بنیان که بلافاصله پشت آن هفته همسفر است بی‌دلیل نیست. بنیان موقعی شکل می‌گیرد که فرمان درست باشد. کشتی یک سکاندار دارد که مرد است، برمبنای ذاتش است و ساختار قابل لمس است، یک قطب‌نما دارد که اگر غلط کار کند کل آن کشتی و ناخدا را به دیوار زده و آن هم زن و نیروی زنانه است. موقعی بنیانمان مستحکم می‌شود و این بنیان معنی پیدا می‌کند که همسفران حضور داشته باشند. چیزی که موجب شد کنگره به اینجا برسد بعد از تمام گذشت‌ها و چیزی که در این فرآیند به نقطه زیبا رسید که هر شعبه‌ای یا هر‌کدام از ما که ذرات یک سیستم هستیم؛ ظرفیت است، ظرفیتی که باید به تدریج در درون همه ما رشد‌ کند. من این را روی خودم تمرین کردم، جایی که دیگر توانستم ناراحت نشوم زمانی‌که پدر و یا امین جان چیزی می‌گفتند و زمان زیادی از ناراحت شدنم نمی‌گذشت، این بود که پذیرفتم که ظرف باید شکل بگیرد و این  یک فرآیندی دارد، آنقدر گره کار را در رشد شعب آسان می‌کند که اگر این معجزه در کنگره نبود این ساختار و هفته بنیان هیچ‌وقت شکل نمی‌گرفت. اولین قالب آقای مهندس بودند و قالب ایشان به تدریج به نقطه پذیرش و انعطاف‌پذیری رسید و ایشان از اول این‌طوری نبودند. آن رنج باید اتفاق می‌افتاد تا این گنج و استاد صدایش بیاید و پذیرفته شود و بعد کل این ماجرا رقم بخورد. در هفته بنیان پیام من برای تمام خانواده‌ها این است که اگر این مسئله را با خودمان حل کنیم رشد ما بدون شک چند برابر خواهد شد و ما ستاره‌ای نخواهیم بود‌ که بدرخشیم و تمام. ممنون از اینکه به حرف‌های من گوش کردید.

در ادامه گزارش تصویری از حضور ایجنت محترم خانم شانی دژاکام در نمایندگی نیمایوشیج

عکس :مسافر محمدباقر

تایپ :مسافر علی

ویراستاری:مسافر مقداد 

بارگذاری:مسافر شهریار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .