جلسه دوم از دوره چهل و ششم از سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره 60 در نمایندگی شهرری، به استادی دیدهبان محترم مسافر احمد حکیمی، نگهبانی مسافر امید و دبیری مسافر مجید با دستور جلسه: "بنیان کنگره 60" دوشنبه 1403/10/3 ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان احمد هستم مسافر از خداوند سپاسگزارم که به من توفیق داد تا در خدمت شما در این نمایندگی حضور داشته باشم تقدیر و تشکر میکنم از همه خدمتگزاران در این نمایندگی امیدوارم عزیزان خدمتگزار از خدمتی که انجام میدهند بهره لازم را ببرند، نگاه کنگره به اعضایش اینگونه است که باید بهترین، شیکترین و مناسبترین فضا برای اعضایش فراهم بشود تا انسانها بدانند این ساختار برای همه انسانها ارزش بسیاری قائل است چرا که انسان بیمار و انسانی که در درد و رنج به سر میبرد هرچند که این درد و رنج را خودش به جهت جهانبینیاش به وجود آورده در جهنم به سر میبرد، برخلاف تصور اکثر افراد بهشت و جهنم جا و مکان مشخصی نیست در صورتی که بهشت و جهنم یک جایگاه است که انسان برای خودش فراهم میکند و انسان به سبب اختیاری که دارد میتواند انتخاب کند با رفتارهایش در بهشت قرار بگیرد یا در جهنم قرار بگیرد.
هر عزیزی که وارد کنگره میشود مسافر نامیده میشود به این جهت که از جهنم به طرف بهشت شروع به سفر میکند، خیلی از انسانها تلقی شان از بهشت مکانی است که در آنجا هیچ مشکل و دشواری وجود ندارد، در صورتی که اینگونه نیست تا هستی وجود دارد مشکلات متعدد و مختلفی برایمان به وجود خواهد آمد اما بهشت مد نظر ما است که فرد به درجهای از آگاهی میرسد که خودش را بیمار نمیکند و برای خودش دردسر و گرفتاری درست نمیکند.
جا دارد در اینجا هفته بنیان را به تمامی انسانها که با این روش و این متد چه از اعتیاد و چه از بیماریهای لاعلاج رهایی پیدا خواهند کرد تبریک بگویم همانطور که شما هم میدانید در نوشتارهای کنگره از جمله در نوشتار صورت مسئله اعتیاد ذکر شده است که برای شناخت اعتیاد ما باید هم مواد مخدر و هم انسان را بشناسیم .
همه ما تصور میکنیم که مواد مخدر را به خوبی میشناسیم اما من به گواهی ۷ سال حضور در جمع تازه واردین به شما عرض میکنم که هیچ کدام از آنها در پاسخ به پرسشهای من نمیدانستند مواد مخدر مصرفی آنها چه ساختاری دارد، همه آنها تصور میکردند چون خوب بلدند مواد مخدر را مصرف کنند به همین دلیل آن مواد را به خوبی میشناسند یا در مقابل این سوال که انسان چگونه موجودی است؟ معمولاً اینگونه پاسخ میدادند که انسان، انسان است دیگر، یک هیبت فیزیکی دارد در نهایت عقل یا ذهن را هم نام میبردند، این موضوع مثل این است که به یک کودک ماشینی را نشان دهیم و از او بپرسیم این چیست؟ احتمالاً کودک در پاسخ میگوید این ماشین است او در ظاهر فقط ماشین را میبیند و نمیداند این ماشین از چه اجزایی تشکیل شده است و این اجزا چگونه در هماهنگی با هم کار میکنند تا این ماشین به حرکت در بیاید.
اما ما آموزش گرفتهایم که انسان موجودی است که دارای دو بخش است: صور آشکار و صور پنهان، و در ادامه دریافتیم که هر چیزی در هستی دارای صور آشکار و صور پنهان است، بنابراین بنیان کنگره ۶۰ نیز از این قاعده مستثنا نیست، بنیان کنگره نیز دارای صور آشکار و صور پنهان است، صور آشکار آن این است که بنیان کنگره یعنی آقای مهندس خودشان به مدت ۱۷ سال درگیر مصرف مواد مخدر بودند و چون محقق بودند و سالهای بسیار زیادی در حکمت و فلسفه مطالعه و تحقیق داشتند روی مسئله اعتیاد آنقدر تحقیق کردند تا بالاخره اجازه الهی صادر شد ولی اینکه در صور پنهان قرار بوده چه اتفاقی بیافتد شاید هنوز هم برای اعضای کنگره قابل درک و دریافت نیست.
در وادی یازدهم نوشته شده نیروهای بازدارنده برای اینکه انسان را به بند بکشند و او را تسلیم کنند و تبدیلش کنند به موجودی مخرب که هیچ کار مثبتی انجام ندهد آخرین تیر ترکشش که همانا خمر است را به سمت انسان روانه کرد، یعنی چیزی یا موادی سیستم خمر انسان را از کار بیندازد.
این یعنی پایان کار آن انسان و کار هر انسانی با عدم فعالیت سیستم خمرش در حقیقت به پایان میرسد و در واقع این موضوع در هستی رواج داشته و دارد و انسانهای بیشماری که خارج از حد تصور ما است قربانی این موضوع شدهاند، اخیراً آقای مهندس در صحبتهایشان اشاره فرمودند که اگر کسی به جهان غیب اعتقادی ندارد کنگره محل مناسبی برای او نمیباشد گرچه میتواند سفر درمانیاش را در کنگره به سرانجام برساند و تغییراتی را در زندگیش به وجود بیاورد اما برای ماندگاری و بهرهوری از مسائل عمیق کنگره اعتقاد به جهان غیب الزامی است، در حقیقت آقای مهندس کلید قفلی را پیدا کردند که از ازل بسته مانده بود، این کشف به این جهت اتفاق افتاد تا انسانها از عذاب بیرون بیایند، به این جهت که ضد ارزشی وجود ندارد که زیر مجموعه اعتیاد نباشد همانطور که گفته شد اعتیاد و خمر آخرین تیر ترکش اهریمن بود تا انسانها را به بند بکشد پس مسئله اعتیاد بسیار جدی است و عزیزانی که در سفر اول هستند باید آن را بسیار جدی بگیرند.
شما اگر به هستی نگاه کنید در مییابید که تمام هستی از یک الگو پیروی میکند همانگونه که در زمین برای خارج شدن از یک کشور باید اجازه داشته باشیم تا از مرز عبور کنیم برای رفتن به عالم و عوالم دیگر نیز باید این اجازه را داشته باشیم، هنوز جهان معتقد است که اعتیاد درمان ندارد و هیچ مصرف کننده مواد مخدری روی مصرفش کنترلی ندارد؛ حالا تصور کنید سال ۱۳۷۸ آقای مهندس اعلام کردند که ما میخواهیم با تریاک مصرف کنندگان را درمان کنیم! در بسیاری از موارد که من به تازه واردین مشاوره میدادم احساس میکردم که آن تازه وارد در دلش دارد به من میخندد به این جهت که درمان اعتیاد با مصرف تریاک واقعاً برای او غیر قابل باور بود یکی از دلایلش این بود که الگویی به غیر از خود آقای مهندس وجود نداشت حالا تصور کنید آقای مهندس چه ایمان و تفکر قوی و خلل ناپذیری داشتند که در این مسیر ناامید نشدند پا پس نکشیدند و از ناملایمات نرنجیدند.
چیزی که در طول این سالها از آقای مهندس دیدم و یاد گرفتم این بود که در تمام این سالها حتی یک بار ندیدم که آقای مهندس به شخصیت کسی هجوم ببرد و آن را مورد حمله قرار دهد ایشان حتی با افرادی که در کنگره تخریب ایجاد میکردند نیز با احترام صحبت میکرد و میگفتند این کاری که داری انجام میدهی بیشترین اثر تخریبیاش برای خودت است چرا که اگر قرار بود کار افراد کنگره را تخریب کند هیچ کدام از ما این روزهای کنگره را نمیدیدیم، اما آمدند و امتحان دادند.
یک بار مقابله ای عمل نکردند و گفتند ما میخواهیم از شما یک پرونده و رزومه ای داشته باشیم که اگرروزی از ستاد آمدند و پرسیدند راهنماها چه کسانی هستند بتوانیم به آنها توضیح دهیم، اکنون شما در یک شاهراه سفر میکنید، کسانی که با OT سفر میکنند نمیتوانند تصور این را داشته باشند که سفر کردن با تریاک چه مشکلاتی دارد و کنگره 10 سال است که این روند را ادامه داد اما شما اکنون به راحتی با OT سفر میکنید، تمام این تفکر و این مسیر و اتفاقاتی که افتاده است همه آنها ریشه در بنیان این کنگره دارد، به عنوان مثال شما درختی را میکارید و برای رشد آن کود و آب به آن میدهید و ساختار این درخت بدین گونه است که آب و املاح زمین را میگیرد و بعد از مدتی آنها را تبدیل به شاخه مینماید، آیا این شاخه در زمین وجود داشته است؟
قطعاً به این صورت نبوده و این ساختار درخت است که همانند کارخانه تولیدی مواد اولیه را به آن میدهی و آن را تبدیل به شاخه و میوه مینماید، ساختار کنگره هم همین طور است، اگر میگوییم آبروی علم به عملش است پس روش DST هم آبرویش به همین تولیداتش است، تمام دنیا بر این باورند که فردی که به اعتیاد دچار گردد اصلاح پذیر نخواهد بود اما این علم میگوید بر روی این افراد کار می کنیم و آنها را به طلا تبدیل میکنیم، پس به عزیزان سفر اول توصیه میکنم که خیلی به پیام سفر اول توجه داشته باشند، وقتی به پیام سفر اول توجه کنید میتوانید آن جایگاهی را که در آن ایستادهاید را پیدا کنید، وقتی به پایان سفر میرسید گویا یک بندی به شما متصل میشود و مانند اتصال سیم برق جریان در آن جاری و هدایت میشود.
در پایان سفر اول یک بند و جریانی در شما جاری میگردد و آن بند عشق است، یعنی تازه بیدارمیشوی و میبینی چه اتفاقی در حال افتادن است و من به شخصه این بیداری را کاملاً حس کردم و حال خوبی داشتم و رفته رفته این حال خوب برایم خوب تر هم شد، در قسمتی از کتاب 60 درجه که آن را مطالعه میکردم، خودم با خودم روبرو شدم و از خودم پرسیدم حالا که به این نقطه رسیده ای چه کاری میخواهی کنی؟ باید مقصدت را مشخص نمایی و من نتوانستم از کنگره دل بکنم با اینکه ثمره سالیان سال را از دست داده بودم، من با اینکه از همه لحاظ تامین بودم از دوره دبیرستان به بعد روی پای خودم ایستادم و در آن دوره، هم درس میخواندم و هم کار میکردم و برای خودم عقبهای ساخته بودم که همه آنها در طول دوران اعتیادم پاک شد و از بین رفت.
وقتی یاد آن روزها افتادم دیگر دلم نیامد از کنگره بیرون بروم و تصمیم بر ماندن گرفتم و دلم بسیار روشن بود و خوشبختانه و خدا رو شکر امروز به واسطه همان بند عشق در این جایگاه نشسته ام نه به واسطه مسئولیتم، پس بنابراین قدر این صندلی و این فرصتی که به تک تک ما داده شده تا روی آن قرار بگیریم و خیلی از انسانها به کمک ما بیایند تا من به عنوان یک فرد مصرف کننده از این جهان مخوف خارج شوم و آن بند به من متصل گردد و از جرگه یک سری نیروها به یک سری نیروهای دیگر بپیوندم را باید بدانیم و خدایی نکرده قوانین کنگره را زیر پا نگذاریم، اگر این فرصت در اختیار ما قرار داده شده باید قدردان آن باشیم، بنیان به وجود آمده تا انسانها از آن استفاده کنند و از این روش به نقطه ای که جایگاه واقعی یک انسان است برسند.
انسان خیلی جایگاه والایی دارد و اگر جایگاهش را پایین میآورد خودش در جهان بینی اش دچار نزول گردیده است، کار کنگره در محیطی است که همه فکر میکنند آن محیط تغییر ناپذیر است اما کنگره میآید و با جهان بینی این تغییر را ایجاد مینماید، فردی که خیلیها اصلاً حسابش نمیکردند میآید و در کنگره با تغییری که در او ایجاد میشود تبدیل به یک الگو میگردد و در بعضی مواقع حتی خود خانواده ها نمیتوانند این تغییر را بپذیرند و متعجب از این تغییرات هستند، باید بگویم بعد از رهایی همه چیز روبراه نمیشود و یکسری مشکلات که قبلاً با آن درگیر بودید به سراغتان میآید و سر راه شما قرار میگیرد اما باید از آنها عبور کنیم، من یک توصیه ای به شما دوستان دارم و اگر میخواهید از کنگره بیرون بروید و به کار و زندگی تان برسید حداقل پایه جهان بینی را در خودتان قوی نمایید.
اگر بتوانید درک کنید از نظر قانون زندگی انسان و هستی چه قوانینی وجود دارد و اگر به آنها احترام بگذارید تا هزاران سال برایتان اتفاقی نخواهد افتاد چون قانون را رعایت کردهاید، هفته بنیان را به تمام اعضای کنگره 60 تبریک میگویم و از آقای مهندس و خانواده محترمشان قدردانی میکنم و اگر جناب آقای مهندس توانستند این کنگره را برپا کنند به پشتوانه خانواده ایشان بوده است، خیلی انسانها در طول این مسیر آمدند و کمک کردند و رفتند ولی اکنون آنها نیستند اما خدمت هایشان است و وجود دارد، نگاه من به آقای مهندس همانند یک معلم راستین میباشد و برایم یک الگوی بی نقص است و هیچ زمانی ندیدهام که بخواهد دروغ بگوید و یا غیبت کسی را کند و یا حرف توهین آمیزی به کسی بزند پس دیگر دنبال چه کسی میخواهیم بگردیم.
عملکرد آقای مهندس کاملا معرف ایشان است، از همان ابتدای ساختار کنگره 14 قانون در آن بود که این قوانین به گونهای پایه اصلی کنگره محسوب میشد، از همان ابتدا که در کنگره هیچ پولی وجود نداشت یک قانونی در آن بود که یک پنجم پول و مبالغی که در کنگره ورود مینماید برای نگهبان کنگره است و نگهبان میتواند از این یک پنجم منبع مالی هر کار و هر طور که میخواهد خرج نماید حتی به صورت شخصی و غیر شخصی، اما به تدریج که کنگره رشد کرد و قانون یازدهم و کمک های مالی به کنگره تزریق میشد کماکان این قانون یک پنجم برقرار بود در صورتی که در آن زمان آقای مهندس خودش هم مستاجر بود.
حدود 13 یا 14 سال پیش در جلسه دیده بان ها آقای مهندس در آخر جلسه فرمودند من به عنوان بنیان کنگره این قانون را برمیدارم و دیگر چنین قانونی وجود نخواهد داشت و هر مبلغی که در این حساب میباشد تماماً به حساب کنگره باید برگردد و زمانی که این قانون را لغو کردند بازهم مستاجر بودند، مبلغی در آن حساب وجود داشت که آن زمان می توانستند با آن چندین خانه خریداری کنند اما هیچ برداشت شخصی از آن نداشتند و این حرکت واقعاً یک ایمان قوی میخواهد، سفر اولی های عزیزآخرین توصیه ای که برای شما دارم این است که از این فرصت بهترین بهره را ببرید و استفاده نمایید و بیشتر قدر این مجموعه را بدانید تا به آن نقطه ای که مد نظرتان است برسید.
مرزبان کشیک: مسافر احمد آقامحمدی
تنظیم و ویراستار: مسافر رضا از لژیون چهاردهم
تایپ: مسافر سعید از لژیون یازدهم و مسافر نیما از لژیون هفتم
مسافران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
227