English Version
This Site Is Available In English

یادآوری خاطرات از یک طرف سخت و از طرف دیگر شیرین است

یادآوری خاطرات از یک طرف سخت و از طرف دیگر شیرین است

جلسه دهم از دوره هشتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی جهان‌بین با استادی اسیستانت همسفر آرزو، نگهبانی همسفر رویا و دبیری همسفر زینب با دستور جلسه «بنیان کنگره60» روز یک‌شنبه 2 دی‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم امروز اجازه داد اینجا در کنار شما عزیزان حضورداشته‌ باشم و از ایجنت، مرزبانان و نگهبان جلسه سپاسگزارم. از همسفر مرجان خیلی سپاسگزارم که اجازه دادند امروز من در این جایگاه باشم. ان‌شاءالله بتوانیم در کنار هم جلسه خوبی را برگزار کنیم و از گذشته‌های کنگره بگوییم. این‌که امروز چه اتفاقاتی افتاده است و چگونه نمایندگی اداره می‌شود. ابتدا هفته بنیان را خدمت آقای مهندس دژاکام، آقای امین، همسفر آنی بزرگ، همسفر آنی کماندار و همسفر شانی تبریک می‌گویم. اگر هر اتفاقی در کنگره رخ می‌دهد همه ما مدیون زحمات این عزیزان هستیم؛ مدیون گذشت آن‌ها که اجازه دادند درواقع به آقای مهندس که بتوانند این روش را کشف کنند و این بخشش را داشتند که آقای مهندس وقت ارزشمندشان را در اختیار بندگان خداوند قرار دهند از آن‌ها تشکر می‌کنم.

از همسفر کامران، همسفر مرجان و بچه‌هایی که از ابتدای تأسیس نمایندگی شهرکرد و عمان سامانی زحمت کشیدند؛ همسفر زری، مسافر اسکندر، همسفر زهرا، مسافر مهدی، همسفر فریده، مسافر فرهاد، همسفر راضیه، مسافر حمزه، همسفر اشرف، مسافر فریدون، همسفر عاطفه، همسفر ندا، مسافر محمدجواد و بقیه دوستانی که در ابتدا حضور داشتند تبریک می‌گویم و از همه آن‌ها تشکر می‌کنم که بودند تا امروز تک‌تک ما روی این صندلی‌ها با آرامش بنشینیم و بتوانیم آموزش بگیریم. ان‌شاءالله که خداوند کمکمان کند که زحمات این عزیزان را ببینیم. آقای امین در سی‌دی بنیان به این نکته اشاره می‌کنند که ممکن است اگر مناسبت‌ها در کنگره وجود دارد به خاطر این‌که من دچار نسیان یا فراموشی نشوم. نسیان یا فراموشی یکی از اضلاع مثلث تاریکی و این نسیان یعنی این‌که من فراموش کنم؛ ابتدا چه حالی داشته‌ام و با چه حالی وارد کنگره شده‌ام یا کنگره چه طور بوده است و الآن در چه حالی قرار دارد برای همین مناسبت برای این‌که من به خود بیایم یادآوری کنم روزها را که چگونه گذشت و از الآن خدا را شکر کنگره به چه جایی رسیده است.

بنیان یعنی ریشه بذری که کنگره۶۰ از داخل آن بیرون آمد و این درواقع این ساختار کنگره۶۰ توسط آقای مهندس دژاکام به وجود آمد ایشان بنیان کنگره هستند چراکه خودشان هفده سال مصرف‌کننده بوده‌اند وقتی‌که مهندس الکترونیک ایشان در مورد چشم الکترونیکی مطالعه می‌کردند و اعتیاد هم داشتند بعد از یک مدت تصمیم گرفتند که اعتیادشان را درواقع ترک کنند و در ماه مبارک رمضان سال 1375 تصمیم گرفتند که روزه‌بگیرند و دو وعده از وعده‌های مصرفی‌شان در ماه مبارک رمضان مرتب شد و درواقع سفر هزار فرسنگی طبق مطالب کتاب عبور از منطقه۶۰ درجه زیر صفر با قدم اول ایشان برداشته شد و کنگره۶۰ به وجود آمد و ایشان تجربیاتشان و اتفاقاتی که در طول سال برایشان به وجود آمد. در کتاب عبور‌ از منطقه ۶۰‌ درجه زیر صفر نوشتند و به چاپ رساندند، این کتاب چون بعدازآن در پانزده آذر در سال 1375 به درمان رسیده‌اند و کنگره۶۰ در سال 1385 در سی‌ویک شهریورماه شروع به کار کرد با هشت نفر از کسانی که خواستند درمان اعتیاد را انجام بدهند و امروز کنگره۶۰ بیش از صدوچهل نمایندگی دارد و افراد زیادی هستند که برای درمان اعتیاد پا به کنگره می‌گذارند و به درمان می‌رسند.

آقای مهندس معتقدند که هر NGOیی نیاز به سه مثلثی دارد که مثلث سه ضلع دارد علم، نیروی متخصص و منابع مالی که علم آقای مهندس به‌قدری گسترده و وسیع است که هم‌اکنون برای درمان اعتیاد و هم برای درمان بسیاری از بیماری‌ها مشغول به فعالیت هستند و این کار را دارند انجام می‌دهند و مقالات زیادی داده‌اند که ان‌شاءالله خداوند کمک کند که این مقالات هر چه زودتر در کشورهای پیشرفته‌ به چاپ برسد. آقای مهندس در این زمینه موفقیت‌هایی داشتند و بازهم موفقیت‌های دیگری به دست بیاورند، پس این خیلی مهم است، درواقع پایه علم ایشان روش DST است. آقای مهندس می‌فرمایند: روش DST که باعث شد مصرف‌کننده‌های مواد مخدر که اسم آن‌ها از معتاد به مسافر تغییر کرد، خودشان هم در این سفر شروع به حرکت کنند و تغییر کنند بعدازآن وقتی‌که تهران قوت پیدا کرد، تعدادی از افرادی که تهران بودند؛ مثل مسافر علی، آقای جمال، آقای مهدی، همسفر سودابه از تهران به اصفهان می‌آمدند و مسافر کامران و همسفرشان مرجان برای درمان اعتیاد مسافر کامران می‌رفتند به نمایندگی کنگره در اصفهان و ایشان هم در سال 1386 به درمان رسیدند و تصمیم گرفتند که کنگره۶۰ را در شهرکرد راه‌اندازی کنند.

طبق صحبت‌های همسفر مرجان وقتی‌که با مسافرشان کامران می‌رفتند به خدمت آقای مهندس فرمودند که با آقای حکیمی صحبت کنید، وقتی‌که خدمت دیده‌بان مسافر احمد که دیده‌بان رابط شهرستان‌ها بودند، فرمودند خدمت خود را از اصفهان شروع کنید؛ همسفر مرجان و مسافرشان شال راهنمایی را دریافت کردند و هم‌زمان خدمت مرزبانی و راهنمایی را عهده‌دار شدند و بیش از چهار سال خدمت کردند و بعدازاین که اجازه صادر شد، نمایندگی شهرکرد شکل بگیرد به‌صورت لژیون بود اولین جلسه کنگره۶۰ به‌صورت خصوصی برای آقایان مسافر در تاریخ بیست‌وشش تیرماه 1390 در ساختمان فضای سبز شهرداری شکل گرفت و آقایان مسافر جلسات را تشکیل می‌دادند، اولین جلسه عمومی آقایان مسافر با همسفران در دوازده آبان‌ماه 1390 بود که جلسه به‌صورت عمومی برگزار شد، در محیطی کوچک و سرد بود که بدون کفش وارد می‌شدیم، یادآوری این خاطرات برای تازه واردینی است بدانند قدیمی‌ها و پیشکسوت‌ها همسفر مرجان، مسافر کامران، همسفر ندا، همسفر فریده و بقیه عزیزان که بودند، چه طور ماندند که امروز کنگره به این شکل درآمده است واقعاً یادآوری خاطرات ازیک‌طرف سخت و از طرف دیگر شیرین است.

اولین مرزبان‌ها همسفر زری و همسفر زهرا از نمایندگی بوئین و میاندشت به خاطر شرایط مسافرشان که هر دو مرزبان بودند به شهرکرد هجرت کردند. همسفر زری و همسفر زهرا از نمایندگی بوئین و میاندشت بودند که ایشان به خاطر شرایطی که با مسافرشان داشتند و هر دو آن‌ها مرزبان بودند، از بوئین میاندشت هجرت کردند و به شهر ما آمدند. بسیاری از مسافران و همسفران از اصفهان به شهرکرد آمدند تا کنگره۶۰ شهرکرد شکل گرفت، مسافر محمد و مسافر علی و مسافر فرزاد و بسیاری مسافران دیگر دست در دست هم دادند و برای شکل‌گیری نمایندگی شهرکرد کمک کردند. ابتدا مسافرها برای این‌که می‌خواستند داروهایشان را بگیرند به اصفهان می‌رفتند؛ ولی در ادامه با تلاش‌ها و زحماتی که مسافر کامران کشیدند، توانستند کاری کنند که برای شهرکرد دارو بیاورند و از یک کلینیک به چند کلینیک افزایش پیدا کرد و حال که مسافران به‌راحتی می‌روند و دارو را دریافت می‌کنند.

اولین جلسه خصوصی همسفران در تاریخ دوم اردیبهشت 1392 به وجود آمد. شرایط به‌گونه‌ای بود که همسفرانی که مسافرشان درمان شده بود تعدادشان کم بود و برای داشتن خدمت دبیر، نگهبان و استاد جلسات از نمایندگی اصفهان به اینجا می‌آمدند. اولین نگهبان همسفر مرجان بودند و همین‌طور کنگره پیشرفت کرد. روزهای اول، فضای سبز شهرداری و جلسات پنجشنبه در امور صنفی، مکانی در اختیار ما گذاشتند برای تشکیل جلسات و بعد از دو جابجایی، با کمک مسافران ساختمان که بسیار زحمت کشیدند و ساختمان را آماده کردند. مسافران و همسفران دست‌به‌دست هم دادند تا توانستند کنگره ۶۰ نمایندگی جهان‌بین را به وجود بیاورند. همه اعضاء نمایندگی عمان سامانی هم زحمت کشیدند و کمک کردند تا این‌که من به‌راحتی بیایم و روی صندلی‌ها بنشینم و در محیطی گرم، بسیار راحت، در کنار مرزبانی از آن‌ها آموزش بگیرم و من نباید قدر‌نشناس باشم، گاهی بگویم چه قدر گرم است یا چه قدر سرد است! چه قدر حالم خوب نیست و از این صحبت‌ها البته این را به خودم می‌گویم و حواسم باشد اگر این اتفاقات افتاده و این آدم‌ها آمدند و این کارها را انجام دادند و اگر شرایط زندگی من نسبت به آن موقع خیلی تغییر کرده، خدا را شکر می‌کنم و اگر بخواهم یک‌وقتی نق بزنم، خودم از صراط مستقیم که در آن حرکت می‌کنم خارج می‌شوم و به حاشیه هدایت می‌شوم و آن موقع است که کم‌‌کم روبه‌زوال و نابودی می‌روم طبق صحبت‌های آقای مهندس در وادی اول.

افتتاحیه ساختمان جدید جهان‌بین در تاریخ هجدهم اسفند‌ماه 1400 اولین جلسه خصوصی همسفران جهان‌بین در تاریخ بیست‌وسوم خردادماه 1401 بود. خدا‌ را شکر می‌کنیم که اجازه داد اینجا در کنار هم باشیم و آموزش بگیریم و یاد بگیریم که باید آموزش‌ها را عملی کنیم، به خاطر این‌که کمک کنیم به خودمان که بتوانیم زندگی‌مان را محکم نگه‌داریم. آقای مهندس می‌فرمایند: همه پیامبران آمدند که به ما جهان‌بینی را یاد بدهند، اما درست یاد نگرفتیم. حال در کنگره۶۰ بهترین فرصت است برای یادگیری آنچه نیاز است برای بهتر زندگی کردن یاد بگیرم. بعدازآن عمل کردن به آن‌ها، عمل کردن خیلی سخت است، حرف زدن یا صحبت کردن و گفتن واقعاً راحت است، اما عمل کردن، شاید پوست من کنده شود؛ ولی لازمه این کار را انجام بدهم. بازهم تبریک می‌گویم به آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان، به مسافر کامران و همسفر مرجان عزیز و همه آن‌هایی که از ابتدای تأسیس کنگره۶۰ کمک کردند تا کنگره رشد کند و از یک نمایندگی عمان سامانی به شش نمایندگی برسیم. اگر من اینجا هستم و جایم راحت است، باید به فکر بقیه نمایندگی‌ها هم باشم، در حال حاضر نمایندگی عمان سامانی نیاز به ساختمان دارد، پس بر من لازم و واجب است اگر یک‌وقتی نیاز مالی است، کمک کنم و اگر خدمتی باید انجام دهم کوتاهی نکنم تا ان‌شاءالله آن‌ها هم بتوانند ساختمانی از خودشان داشته باشند و بتوانند در ساختمان خودشان به پیشبرد اهداف کنگره کمک کنند.
 

مرزبانان کشیک: همسفر کبری و مسافر رضا
تایپ: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون اول) و همسفر ندا رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون دوم) و همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون چهارم)
عکاس و ویراستاری و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی جهان‌بین شهرکرد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .