English Version
This Site Is Available In English

خوشا ملکی که سلطانش تو باشی

خوشا ملکی که سلطانش تو باشی

معشوق به سامان شد تا باد چنین بادا
کفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا

ابتدا از طرف همه خدمتگزاران سایت شعبه شادآباد این هفته پرشگون را خدمت ریشه کنگره ۶۰، آقای مهندس و خانواده محترمشان تبریک عرض می‌نماییم و از خداوند برایشان سلامتی و حال خوش خواستاریم. به مناسبت این هفته زیبا در خدمت یکی از خدمتگزاران شعبه شادآباد همسفر بیتا هستیم که در ادامه توجه شما را به این گفت‌و‌گوی شیرین دعوت می‌نماییم.

همسفر بیتا و مسافرشان با چند سال تخریب آنتی‌ایکس مصرفی تریاک وارد کنگره شدند، به مدت ۱۱ ماه و ۱۴ روز با متد DST و شربت OT به راهنمایی مسافر ابراهیم و همسفر فاطمه سفر کردند. در حال حاضر ۴ سال و ۲ روز است که به لطف خدا و دستان پرتوان آقای مهندس رها و آزاد هستند. در ادامه سفر سیگار انجام دادند، آخرین آنتی‌ایکس مصرفی سیگار به مدت ۱۰ ماه با متد DST و آدامس نیکوتین به راهنمایی مسافر محمد سفر کردند و در حال حاضر رهایی از بند نیکوتین ۲ سال و ۱۱ ماه است. رشته ورزشی مسافر فوتبال، والیبال و رشته ورزشی همسفر در کنگره والیبال، شنا و دارت است. همسفر بیتا در جایگاه‌های خدمتی دبیری کارگاه، نگهبانی کارگاه، مسئول سیستم صوتی، حضور و غیاب، ورزشبان دارت، دبیر ورزش دارت، گروه مرزبانی، عضو لژیون سردار و در حال حاضر مسئول ضبط صدا و تایپ سخنان استاد در کارگاه آموزشی می‌باشند.

فرق بین بنیان و بنیانگذار چیست؟ حس و حالتان از هفته بنیان را برایمان بگویید؟

بنیان به معنای لغوی در ثبت یعنی بنیاد و آنچه باعث ماندن و پایداری چیزی می‌شود؛ همان اساس، پایه، مبنا، شالوده و تأسیس؛ اما بنیانگذار یعنی چه؟ یعنی شخصی که ایده یا روشی را ارائه می‌دهد، کسی که مرکزی را تأسیس می‌کند، به معنای واقعی بانی و پایه‌گذار آن سبک است.
به قول معروف “خوشا دردی که درمانش تو باشی”
“خوشا راهی که پایانش تو باشی”
“خوشا چشمی که رخسار تو بیند”
“خوشا ملکی که سلطانش تو باشی”
اصلاً حرفی برای گفتن نمی‌ماند، آن‌قدر حس و حال خوبی دارم که وصف نشدنی است. کاش در تقویم ایران که نه، تقویم جهان یک همچین روزی ثبت می‌شد! صدایش آرامش بخش، صورتش نیروبخش ،قلب و روحم با کلام و سیمای زیبایش جلا داده می‌شود، هر چقدر هم سپاسگزار باشم، کم است. خدا را برای وجودش شکر می‌کنم. ای کاش می‌شد، همیشه در همه حال مثل یک عینک جلوی چشمانم بود. آقای مهندس بزرگترین موهبت الهی بود که در زندگی من نمایان شد. نمی‌دانم به چه زبانی باید از ایشان سپاسگزاری کنم که لایق وصف باشد، فقط این‌که از اعماق وجودم عاشقش هستم. تنها راهی که می‌توانم سپاسگزار باشم و حسن نیت خودم را نشان بدهم، فرمانبردار کنگره ۶۰ و قوانین آن باشم و خدمتگزار لایق در مسیر اهداف کنگره ثابت قدم و استوار

چه چیزی باعث می‌شود، ریشه و بنیان خانواده مستحکم شود؟ آموزش‌های جهان‌بینی در این زمینه چه کمکی به شما کرده است؟

به نظر من قرار گرفتن در وادی ۱۴، وادی عشق و محبت و درک متقابل اعضا نسبت به همدیگر
خدا را شکر می‌کنم که در این جایگاه قرار گرفتم و توانستم عضو کوچکی از اعضای کنگره ۶۰ باشم، که با آموزش‌های جهان‌بینی توانستم کمی به زندگی‌ام سامان بدهم. نوع رفتار با فرزندم، همسرم و با اطرافیانم و تغییری که در بینش و نگاه من ایجاد شد، توسط جهان‌بینی کنگره، زندگی‌ام را متحول کرد، آرامشی که نصیبم شد و یاد گرفتم همیشه مشکلات هست و خواهد بود؛ زیرا باید با مشکلات به تکامل برسیم، هر مشکل کلیدی دارد و باید کلید را بیابم. با جهان‌بینی توانایی مهار کردن مشکلاتم را آموختم و با این توانایی از خودم محافظت کردم تا آفت جسم و روحم را نگیرد. اگر چیزی به من داده شد، خدا را شکر کردم و اگر چیزی از من گرفته شد و توانستم تحمل کنم، ظرفیت داشتنش را به وجود آوردم تا به من بازگردانیده شد، باز هم خدا را شکر کردم.

بنیادی‌ترین باوری که کنگره ۶۰ به شما هدیه داده است و باعث تغییر دیدگاهتان نسبت به آن موضوع شده چیست؟

عشق و محبت
اين‌که همه را دوست داشته باشم. به قول معروف اگر می‌خواهی عاشق خالق باشی باید به عشق مخلوق برسی تلاشم را کردم در همه حال دوست داشته باشم تا بتوانم ذره‌ای به عشق خالق نزدیک شوم.

شما در ابعاد و جایگاه‌های مختلف کنگره از خدمت کردن غافل نشدید، هدف و انگیزه شما برای خدمت در این مکان مقدس چیست؟

خدا را شکر می‌کنم، عضوی از کنگره ۶۰ هستم. فکر می‌کردم من هیچ کدوم از خدمت‌هایی که انجام دادم را با زحمت به دست نیاوردم؛ البته شاید بهای آن پرداخته شده بود؛ اما به‌طور دیگری، زمانی‌که خدمت‌ها را پذیرفتم و روزی من شد هدف چیزی به‌جز زکات حال خوشی که از کنگره گرفتم نبوده؛ اما وقتی در حال خدمت بودم و آموزش می‌گرفتم، بسیاری از تاریکی‌های درونم نمایان شد و تلاش کردم تا صفاتی که در وجودم بود و ضد ارزشی‌هایم را تبدیل به صفات ارزشی کنم.خدمات برای من چیزی جز بر
نبود. خدمت کردم تا زکات حال خوشم را بدهم؛ اما با برکتی که نصیبم شد، دوباره مدیون کنگره شدم.

از طلبکاری به قدردانی رسیدن کار آسانی نیست. از منظر شما آقای مهندس چطور این تغییرات را در اعضای کنگره ایجاد می‌کنند؟

چیزی به‌جز عشق نیست، به معبود نزدیک شدن، تزکیه و پالایش شدن، آموزش گرفتن، حال خوش و تغییر حس‌های آلوده به حس‌های پاک

از زمان حضورتان در کنگره و بعد از درمان مسافرتان در کنگره چه تغییراتی در زندگی شما حاصل شد؟

تغییرات مادی و معنوی، بخشی از زندگی از دست‌رفته خودم را باز پس گرفتم و به زندگی خودم سر و سامان دادم. من همیشه مثال می‌زنم، چه در مورد ضدارزشی‌ها، چه در مورد صفات خوب، بد و هر چیز دیگری ما هیچ‌وقت از سیاه به سفید نمی‌رسیم؛ البته منظور من آنی رسیدن است.
زندگی من یک تنالیته رنگ است در هر چیزی، تغییراتی که در زندگی من شده؛ شاید سفید نشده باشد؛ اما حداقل از سیاهی به طوسی کم‌رنگ رسیده است.
خدا را صد هزار مرتبه شکر؛ چند طیف رنگی را گذراندم با هر طیف سختی‌ها، دردها و رنج‌هایم کمی کاسته شد و حالا حالاها کار دارد تا سفید خالص بشوم.

با چه تفکری وارد لژیون سردار شدید و این لژیون چه دست‌آوردهایی برای شما و زندگیتان داشته است؟

سال‌های اول که وارد کنگره شدم، هیچ چیزی از لژیون سردار نمی‌دانستم؛ برای این‌که نمی‌توانستم از نظر مالی ببخشم. گریه می‌کردم، صفت بخشش در زندگی من کم و بیش بود؛ اما از سال‌های بعد؛ وقتی‌ کمی آگاهی و دانشم بالا رفت، فهمیدم که باید زکات حال خوشی که در کنگره دارم را با خدمت کردن و بخشیدن جبران کنم.
بخشیدنم بی‌منت بود هیچ چیزی از سردار نمی‌خواستم اما سردار خیلی چیزها چه مادی، معنوی و احساسی را به من داد.

طراحی سؤالات: همسفر فائزه رهجوی لژیون چهاردهم و همسفر زهرا رهجوی لژیون پانزدهم
تهیه و تنظیم: همسفر فائزه رهجوی لژیون چهاردهم
عکاس: همسفر دیبا رهجوی لژیون پانزدهم
ویراستاری: همسفر سمیرا لژیون بیست‌و‌ششم دبیر سایت
ثبت: همسفر فاطمه لژیون چهاردهم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شادآباد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .