English Version
This Site Is Available In English

درخشش نور در دل تاریکی

درخشش نور در دل تاریکی

سلام دوستان پرویز هستم یک مسافر
در سال ۱۳۲۸ هجری شمسی در خیابان آبان نوری شروع به درخشش کرد تا در آینده‌ای نه‌چندان دور منجی میلیون‌ها انسان گرفتار در ظلمت اعتیاد گردد. در آن هنگام خورشید فلک، لبخند گرمش را به کلبه‌های خراب و سرد هزاران اسیر و دربند کشیده شده اهریمن اعتیاد هدیه کرد و نوید روزهای روشن و گرم و پر از عشق و امید را به قلب‌ها روانه ساخت.
این هدیه ارزشمند و گوهر ناب را که خداوند او را برای رسالتی بزرگ برانگیخته بود کسی نبود جز جناب آقای مهندس حسین دژاکام؛ روزها و شب‌ها در پی هم روان می‌شدند و این شخصیت والا و متعهد با دست‌وپنجه نرم کردن با یک غول بی شاخ و دم و خانمان‌سوز این مسیر پرخطر،  سخت و پر از فراز و نشیب با چالش‌های بی‌شمار را، رفته‌رفته هموار می‌نمود تا سرانجام پس از عبور از آن مسیر تاریک و صعب‌العبور بعد از سال‌ها تحمل رنج، سختی و تلاش و کوشش با عشق، دلسوزی و یاری قدرت مطلق در سال ۱۳۷۷  بستری را برای عموم انسان‌ها به‌ویژه انسان‌های گرفتار، بی‌پناه، مظلوم و مصرف‌کننده بنا نهاد و نام آن را کنگره ۶۰ گذاشت تا نور امیدی در دل‌های تاریک و سوخته شروع به درخشش کند و بتواند رسالت خود را بر بندگان خفته در خواب اعتیاد شروع نماید.
روزها از پی هم می‌گذشت و هرروز بیشتر از روز قبل مهر و ماه خدایی را به شبستان جدایی و تنهایی این شکسته‌دلان روانه می‌کرد. بدون شک این انسان والا یک شخصیت کامل، تمام‌عیار و الهام‌بخش برای جامعه نو پای کنگره ۶۰ و اطرافیان آن‌ها می‌باشد. سادگی و بی‌آلایشی، تلاش‌های شبانه‌روزی، با عشق و دلسوزی پدرانه و صبر و غیرت مادرانه، باعث شده که ایشان الگوی مهمی از ایثار و فداکاری و خداشناسی و انسان‌شناسی در مسیر صراط مستقیم برای این جامعه گردد. تلاش‌های شبانه‌روزی و بدون چشم‌داشت ایثار گرانه و عالمانه ایشان  و خانواده محترمشان برای همیشه در یاد و خاطره تمام انسان‌ها باقی خواهد ماند و راه ایشان با لطف حق و آموزش‌های ناب و کم یاب و سرشار از عشق و محبت وی تا ابد ادامه‌دار خواهد بود.
هنگامی‌که با صدای پدرانه و پر از محبت و آرامش‌دهنده‌شان لب به سخن می‌گشایند همچون ابر بهاری جان تشنه، خشک و کویری ما را از باران دانش سیراب می‌کند. تو مثال چشمه‌ای هستی زلال در زیر سایه درخت دانایی، تو  به ما می‌آموزی پرواز کردن را و به خدا رسیدن را، وقتی‌که آرام‌آرام سخن می‌گویی صدایت بسان لالایی  مادران رنج‌دیده به دل می‌نشیند. کلماتی که به ما می‌آموزی برای ما آب حیات است که هیچ‌گاه فراموش نمی‌شوند. تو به ما درس زندگی کردن وزنده ماندن آموختی. تو فرشته نجاتی بودی، که کبوتران زندانی دربند را از قفس تاریکی و ظلم اعتیاد رها کردی و مثل باران و آب زلالی تمام بدی‌ها را می‌شوری و روشنایی و امید را جایگزین آن می‌نمایی.
تو مظهر استقامت، لطف و مهربانی، گرمی و محبت، صبر و تحمل و سرشار از امید و همچون باران، مایه  رحمت هستی. و بی‌شک خداوند بزرگ به خلقت چنین گوهری به خود می‌بالد و افتخار می‌کند و من به نمایندگی از کل شعبه صفادشت از  همین‌جا دستان گرمت رامی فشارم و بوسه بر پیشانی چین‌دارت می‌زنم و با تمام  وجودم دوستت دارم بدون شک خداوند برای خلقت چنین گوهر و الماس ارزنده‌ای به خود می‌بالد و افتخار می‌کند به خلقت نابی چون شما... هفته بنیان بر همه اعضای کنگره ۶۰ مبارک و فرخنده باد.....

نویسنده: مسافر پرویز
ویراستاری: مسافر علی (خدمتگزار سایت)
ارسال: مسافر امیر (خدمتگزار سایت)
مسافران نمایندگی صفادشت

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .