پنجمین جلسه از دور اول کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ نمایندگی خرمدشت؛ با استادی راهنمای محترم مسافر مهدی، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر محمد علی، با دستور جلسه « OT» پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر
از نگهبان عزیز سپاسگزارم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم. خدا را شکر که امروز در این شعبه حضور پیدا کردیم، وقتی این شعبه در حال ساخت بود، خیلی ها در اینجا خدمت کردند امروز که وارد این شعبه شدم، دیدم که چقدر تغییر کرده است.
شعبه خیلی خوش حسی است و مبارک تمام اعضای کنگره ۶۰ بچههای البرز باشد. شعبهای که با همکاری شعبههای دیگری ساخته شود وقتی در آن وارد میشویم احساس غریبی نمیکنیم و فکر میکنیم شعبه خودمان است. امیدوارم که پرثمر باشد.
هفته بنیان را در راس به آقای مهندس و خانواده محترمشان و اعضای کنگره ۶۰ تبریک میگویم. و هفته اوتی را به تمام خدمتگزاران اوتی در این شعبه و کلیه شعبات سراسر ایران تبریک عرض میکنم. از موقعی که اوتی وارد چرخه کنگره شد، چه چیزی را از من گرفت و چه چیزی به من داد؟ کمترین چیزی که به من داد ارتباط من را با ساقی قطع کرد، قدیمیها در جریان هستند که زمانی درمان با خود تریاک بود و تهیه مواد بر عهده خود مسافر بود باید میرفتند و از همان ساقی که جنس میخریدند، داروی درمان میگرفتند. این خیلی کار را سخت میکرد، این سختی را اوتی از من گرفت و از این بابت خدا را شکر میکنم. بحث بعدی اندازهگیری آن بود بحث بعدی بحث مرغوبیت جنس بود یک روز میخریدیم خیلی بالا بودیم یک روز پایین بودیم، یک روز قرص قاطی آن بود. چقدر قرص لورازپام قاطی میکردند بالا پایینش به کنار، همین اندازهگیریش چقدر مشکل بود یک گرم را چطور میتوان به سی روز تقسیم کرد فکر کردن در موردش سخت است چه برسد انجام بدهیم، داروی اوتی؛ همه این مشکلات را برای من حل کرد، الان به راحتی میشود اندازهگیری کرد حتی یک دهم. بعضی مواقع فکر میکنیم رنگ شربت فرق میکند، نه فرقی ندارد و یک جا ساخته میشود. یک روز تولد آقای خدامی بود رفته بودم تهران و دیدهبانها داشتند مشارکت میکردند میگفتند؛ که ما دودی کم میکردیم من خودم هم سابقه این را داشتم یعنی ۲۰ تا دود میگرفتیم البته فرقی نمیکرد برای من چون ۲۰ تا دودم یک بست میشد ۵ تا کام من هم یه بست میشد فقط کام سنگینتر میگرفتم. من پیش خودم فکر میکردم اگر من آن موقع بودم الان کجا بودم. من خودم را میگویم اگر آن موقع میآمدم الان در کنگره نبودم. ولی الان راحت به من نامه میدهند و من به کلینیک مراجعه میکنم و مرتب و منظم با پیراهن سفید و با احترام متقابل دارویم را تحویل میگیرم. یک خدا قوت به آقای مهندس عرض میکنم که تلاشش برکسی پوشیده نیست، تا این دارو بیاید و وارد چرخه درمان قرار بگیرد. من همیشه یک خدا قوت به آن هزار نفر اولی که رفتند با شربت اوتی سفر کردند عرض میکنم. که باعث شدند این مسئله اثبات شود. ما خیلی وقتها فالو آپ را جدی نمیگیریم، یک سال کنگره به من خدمات رایگان داده است و آمدم و رها شدم، یک ساعت وقت میبرد بروم کلینیک و آن آزمایش را انجام بدهم اما کوتاهی میکنم، آزمایش کجا به درد ما میخورد؟ یک سال گذشته در اصفهان با مشکل کمبود اوتی مواجه شدند، و جناب آقای مهندس با همین فالو آپها توانستند مشکل اوتی را در اصفهان حل کنند، دو سال پیش همچین مشکلی در کرج داشتیم. که به ما گفته بودند رهجو که میآید، بگویید دارویش را خودش تهیه کند، خدا را شکر بعد دو سه ماه این مشکل هم حل شد. از این که به صحبت هایم توجه کردید ممنونم.
عکس : مسافر احسان
تایپ:مسافر باقر
بارگزاری : مسافر آرمین
- تعداد بازدید از این مطلب :
91