English Version
This Site Is Available In English

نمی‌شود عشق را با شلاق به کسی آموخت

نمی‌شود عشق را با شلاق به کسی آموخت

سلام دوستان عباس هستم یک مسافر.
خدا را شاکرم که در کنگره ۶۰ هستم، از آقای مهندس دژاکام و راهنمایان بزرگوارم نهایت تشکر و قدردانی را دارم.
سی‌دی؛ (قلب) با این پاراگراف آغاز می‌شود:
اهمیت وادی ۱۳ و ۱۴ در این است که در قلب‌ها رودخانه و بحری جاری شود که سرچشمه آن زمین و سماء است و هرگز خشک نمی‌شود، هموار و باز نمودن قلب‌ها بسیار سخت است و با ضرب تازیانه این درب‌ها بیشتر سخت و غیرقابل تسخیر می‌شود، اما این فرمان، فرمان خداوند است که مرض را به‌طور عمیق درمان بنماییم و این بسیار سخت است؛ تنها درمان مرض نیست، زیرا همیشه سالم بودن مهم‌ترین است و بسیار زمان لازم دارد، اکنون دیگر درمان در یک قدمی ماست.
ما وقتی از وادی اول که وادی تفکر است آغاز نماییم و به تک‌تک وادی‌ها عمل کنیم، وقتی می‌خواهیم به وادی محبت برسیم، قبل از آن به وادی ۱۳ برمی‌خوریم؛ پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است. اهیمت این دو وادی در آن است که در قلب‌ها رودخانه‌ای جاری بشود که سرچشمه آن در زمین و سماء است و این با پیام استاد رعد که می‌فرماید: ارابه‌ها را در بیکران به حرکت درآورید که نگهبانان ماوراء به آنچه در زمین و سما می‌گذرد نیازمندند، کاملاً همسو است و ارتباط بین زمین و آسمان از هر دو طرف می‌باشد.
قلب یعنی چه؟ دل یعنی چه؟
مفاهیم آن را آقای مهندس به شکلی کاملاً جدید و ناشنیده در این گفتار تعریف می‌کنند. قلب به عنوان یک عضو به طور کل حس ندارد  و اگر مشکلی داشته باشد، دردش در سایر اعضا نمایان می‌شود. بنابراین وقتی می‌گویند طرف قلب سیاهی دارد منظور دستگاه پمپاژ خونش نیست. ما در مثلث آفرینش سه ضلع کلیدی داریم؛ نور، صوت و حس. در انجیل هم می‌فرماید که در ابتدا کلمه بود، کلمه به معنای صوت است. نور و صوت هستی را به وجود آورده‌اند و در کتاب آسمانی هم بارها به آن اشاره شده؛ سمع، ابصار و قلوب.
سمع مربوط به صوت، ابصار به معنای دیدگان مربوط به نور و قلوب هم مرتبط با حس هستند. اگر می‌گوییم فردی قلبش سنگ است یعنی حس او سنگ است. قلب یعنی؛ مرکز حس و جایگاه آن در سینه است. اگر می‌گویند فردی قلبش سیاه است یعنی حس‌اش سیاه یا به قولی خراب است که با کینه، نفرت و ضدارزش‌ها این حس خراب‌تر هم می‌شود. بهشت ما جایی است که حس‌مان درست و جهنم ما جایی است که با خودخواهی‌ها، کینه‌ و سایر ضدارزش‌ها حس خودمان را آلوده می‌کنیم. وقتی ماری ما را نیش می‌زند به جای درمان زهر آن می‌رویم دنبال مار، پس اگر  انسان به جای حل مشکلات در پی انتقام‌جویی باشد، کار درستی نیست. آسوده بودن و در بهشت بودن یعنی حس خوب داشتن.
بدانیم؛ اگر برای دیگران بد می‌خواهیم قلب ما سیاه شده و نمی‌تواند نور و صوت را دریافت نماید. پس دریافتیم قلب مرکز احساس است که جایگاه آن در سینه است.
درست کردن حسِ دیگران کار بسیار مشکلی است و نمی‌شود عشق را با شلاق به کسی آموخت. به همین دلیل است که درب کنگره باز است تا هرکس خواست بیاید و هرکس نخواست برود، برعکسِ آن، کمپ که یک قفل بزرگ بر در آن است. هر وقت بخواهیم به زور حس کسی را عوض کنیم، او بسیار سخت‌تر می‌شود. ما در زندگی خود، گاهی درگیر حاشیه‌ها می‌شویم و این خود باعث آلودگی حس ما می‌شود.
به درمان رسیدن کار دشواری است و پرورش انسان سالم زمان بسیاری می‌طلبد. تغییر حس و پالایش کردن آن زمان می‌خواهد. درمان به تنهایی شرط نیست و سالم بودن است که نتیجه را مشخص می‌کند، سالم بودنِ جسم، روان، اندیشه و احساس؛ پس سالم بودن مهم‌ترین است. چه کنیم که سالم باشیم؟ باید پیشگیری کنیم، چگونه؟ با افکار سالم، مهم‌ترین اصل پیشگیری افکار سالم است. بیش از ۲۰۰ نوع بیماری مختلف وجود دارد که به آن بیماری‌های سایکوسوماتیک می‌گویند و این یعنی خراب بودن حس.
درمان دو قسمت دارد؛ درمان جسم و درمان جان. ما خیلی از مفاهیم را هنوز نمی‌دانیم. هنوز فرق روح و نفس را نمی‌دانیم، جان را نمی‌دانیم چیست و به‌طور کلی صور پنهان را نمی‌شناسیم‌. باید بدانیم جسم را هم با ضرب تازیانه نمی‌توانیم درست کنیم، معتادی که با سقوط آزاد اقدام به ترک می‌کند، یا فرد چاقی که چربی‌زدایی می‌کند مثال‌هایی از همین دست هستند. اما در مورد صور پنهان، اولین چیزی که باید درست شود، حس است. افسردگی، ناامیدی و ترس ناشی از حس ما می‌باشد.
خوشبختانه کنگره ۶۰ اعتیادی که غیرقابل درمان بود را درمان نموده و اکنون در پی انجام تحقیقات برای درمان سایر بیماری‌های لاعلاج است. مقالات کنگره در حال محکم کردن ستون‌های درمان است.
کلمات الهی باید با عقل و ایمان در وجود ما حک بشود‌، این امر با پرهیز از ضدارزش‌ها و انجام عمل سالم صورت می‌گیرد‌. انجام کارهای درست باید با تمام وجود باشد و این نیاز به تصفیه حس دارد. این امر فقط با سعی و تلاش ممکن‌ نیست، چرا که باید آگاهیِ آن در انسان ایجاد شده باشد و در جهان مادی نیروهایی مقابل انسان وجود دارند تا توانایی او را برای قدم نهادن در صراط مستقیم تضعیف کنند، ساختارش این‌گونه است و باید هم چنین باشد. حس ما همان قلب ماست که برای گام نهادن در راه درست بسیار حیاتی است و ما باید همواره به آن توجه کنیم.

تهیه و تایپ: مسافر مرتضی لژیون یکم
تنظیم و ارسال: مسافر حسن لژیون دوم

نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .