جلسه سوم از دور چهارم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی دماوندبااستادی ایجنت احمد و نگهبانی مسافر عباس و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه "OT" در تاریخ 24 آذر ماه۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خدا را شاکرم که بار دیگر خداوند این توفیق را داد تا در این جایگاه خدمت کنم و از شما آموزش بگیرم امروز دستور جلسه دو بخش است یکی اوتی و یکی دیگر تولد یک سال رهایی آقا محمد،اول از دستور جلسه اوتی است در ابتدا به جناب آقای مهندس تبریک می گویم و اعضای خدمت گذار در اوتی در کل بخش های اوتی و همین طوردیدبان محترم آقای بابک لطفی و مسئول اوتی تبریک می گویم و اجر و قرب این خدمت در زندگی همه این عزیزان جاری باشد و برای اهداف خود حرکت کنند و چیزهای که در ذهن دارند نزدیک و نزدیکتر شوند.
خوب من در مورد دستور جلسه اوتی اگر بخواهم بگویم من در کنگره 60 اوتی را من خوب لمس کردم چرا به خاطر آنکه شروع سفر من با تریاک بود و زمانی بود که اوتی در کنگره 60 وجود نداشت و جناب مهندس زحمت بسیار بسیار زیادی کشیدند و این جایگاه را برای اوتی یا اوپیوم تینچر فراهم کنند که یک روزی که یک مصرف کننده وارد کنگره60 شود در سه چهار روز اول وارد این پرسه شود و درمان خود را با شربت اوتی شروع کند اگر اوتی را بخواهم توضیح بدم اوتی مخفف اوپیوم تینچر است و اینکه اوپیوم همان تریاک هست و نام تجاری تریاک است و تینچر هم یعنی شربت و اینکه جناب آقای مهندس واژه اوتی را برای این گذاشتند تا یک کلمه ای راحتی باشد و بیان کردن آن راحت باشد و یک پارچه باشد و در کل کنگره 60راحت بتوانند بیان کنند چرا چون یک سری می گفتند داروی درمان اوپیوم یا یک سری می گفتند شربت اوپیوم و الا آخر، این اوتی را به این علت گذاشتند که همه یک پارچه شویم که راحت هم تلفظش کنیم خوب مجموعا جناب مهندس میگفتند 1370نفر که البته به قول خود جناب مهندس بیشتر هم هستند که چیزی است تا امروز آمار گرفته شد آمار 1370نفر در این مجموعه در بخش اوتی دارند خدمت می کنند شاید یک سفر اولی قدر اوتی را نداند به این علت که در یک نمایندگی برای یک مسافر چیزی در حدود ده نفر در اوتی خدمت می کنند که من شربت خودم را بگیرم چرا این را می گویم چون زمان سفر خودم وقتی من وارد کنگره 60شدم اول سختی های خود را داشت بعد باید ترازو داشتیم که حتما مقدارمصرف را به ما می گفت و راهنما این جوری نبود به ما بگوید یک گرم مصرف کنید مثلا میگفتند 700میلی گرم 500میلی گرم یا 100میلی گرم این را هم داشت و من خودم را می گویم راهنمایم به من اجازه نمی داد که یک دفعه بروم پنجاه گرم بگیرم میگفت حتما باید دو یا سه گرم بگیرید مثل همین برای اوتی است برای تریاک هم هست فرقش در این بود که کاسب همان کاسب بود ولی هر دفعه جنس فرق می کرد که جنسها متفاوت می شود یک روز جنس خوب می گرفتیم و یک روز جنس بد گیر آدم می آمد یک موقع به یک نحو دیگر و الا آخر از یک جایی با حمایت های جناب مهندس در ابتدا میگفتند که باید بروید دانشگاه علوم پزشکی تهران وعده اش را میخورد و بر میگشت و باید اینکار را حتما در حضور اساتید و پزشکان انجام میدادند با پشتیبانی جناب مهندس و شرایطی را برای بچه های کنگره به وجود آوردند که به مسافرین اعتماد کامل داشته باشند و آن زمان از هر نمایندگی پنج نفر یا شش نفر برای تحقیقات شربت اوتی آمدند و تا آخر سفرمان هر هفته باید میرفتیم دارو را از کلینیک میگرفتیم و من با یک پاکت و خیلی مرتب و شیک به کلینیک میرفتم و داروی خودم را تهیه میکردم و به ما میگفتند که باید طوری وارد کلینیک بشوید که متوجه تغییر بین شما و کسانی که می آیند از آنجا دارو بگیرند بشوند و هر کدام از ما نشان دهنده شخصیت کنگره 60 هستیم.
در مورد محمد عزیز جناب مهندس فرمودند که راهنما نیازی نیست راجع به رهجو صحبت کند ولی باید بگویم که محمد زمانی که وارد کنگره 60 شد مستقیما آمد لژیون دوم و من در آن زمان لژیونم بسته بود و رفت به یک لژیون دیگر و در ادامه تصمیم گرفت به لژیون ما بیاید و من پذیرفتمش و جزو رهجوهای خوب و گوش به فرمان لژیون بود و شرایط بد و سختی در طول سفر داشت و محمد و همسفرشان جزو خدمتگزاران نمایندگی هستند و باید قدر این راه و مسیر که برایشان باز شده است را بدانند و به تمام اعضاء و خدمتگزاران نمایندگی تبریک می گویم.
اعلام سفر مسافر محمد؛
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر،با تخریب ۱۵ سال وارد کنگره شدم آخرین آنتی ایکس شربت تریاک،ده ماه و بیست روز سفر اول روش DST با داروی اوتی سفر کردم راهنمای عزیزم احمد آقای رستمی رهایی از بند مواد مخدر هفده ماه و ده روز در ضمن سفر سیگار انجام دادم با روش DST با آدامس نیکوتین به راهنمایی احمد آقا رستمی رهایی از نیکوتین ده ماه و ده روز ورزش در کنگره دارت
آرزوی مسافر؛
از خداوند میخواهم چنان رونق و برکتی به کسب و کار و جیب خدمتگزاران سرازیرکند که بدون دردسر و با خیال راحت بتوانند در جایگاه های مختلف خدمت کنند.
سخنان مسافر محمد؛
خدا را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم و امیدوارم قسمت تمام سفر اولی ها بشود و به قول عزیزی حتماً باید یک جایگاه را تجربه کنید تا متوجه آن بشوید راهنمای من همیشه میگفت باید توجه کنی که چرا در این دستور جلسه تولدت افتاده و من آخرین آنتی ایکسم شربت تریاک بود و در اواخر مصرفم با گریه مصرف میکردم و عاجز و درمانده بودم و با ورود به کنگره همان شربت اوتی را طبق دستور راهنما استفاده کردم و نجات پیدا کردم و امروز جشن یک سالگی خود را می بینم.
من در بدو ورود به کنگره یک ماشین صفر داشتم که با تصادف هیچ چیزی ازش نماند و میخواستم بروم که مرزبان آن موقع خدا بیامرزدش علی نوری نشست و یک ساعت با من صحبت کرد و من را متقاعد کرد که بمانم و من جناب مهندس دژاکام را نمی شناختم و از طریق راهنمای خودم و آموزش هایش توانستم کنگره 60 و جناب مهندس را بشناسم و علاقمند به خدمت کردن در کنگره شدم و تمام خدمتگزارانی که با جان و دل مشغول خدمت هستند را دوست دارم.
من در طول سفرم هر چه که راهنمایم دستور داد گفتم چشم تا از آن محمد معره که گیر و مغرور به این محمد تبدیل شدم و در کنگره به دنبال آرامش و تعادل هستم و خیلی کار دارم تا به آن تعادلی که مد نظر خودم هست برسم من از آن تازه وارد تا ایجنت نمایندگی که در شعبه در حال فعالیت هستند انرژی میگیرم و تک به تک این عزیزان برای من انرژی داشتند.
من از همسفرم و دخترم خیلی معذرت میخواهم که در طول مصرف من این عزیزان را خیلی اذیت کردم چون مصرف کننده بودم و افسار من به دست مواد مخدر بود و من قبلاً اگر اشتباه میکردم دست خودم نبود ولی اگر الان اشتباه کنم و دل کسی را بشکنم میدانم که اشتباه است و همه اینها را مدیون آموزش های کنگره 60 و راهنمایی احمد آقا و برادر لژیونی های خودم هستم و امیدوارم که تک به تک این لحظه را تجربه کنند.
در آخر تشکر میکنم از راهنمای خودم و همسفر عزیزم؛راهنمای همسفرم که در این مسیر تلاش و کوشش زیادی کردند تا من به یک سال رهایی برسم و این جایگاه را تجربه کنم.
سخنان راهنمای همسفر خانم لیلا؛
ابتدا خدا را شاکرم و عرض تبریک دارم به جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان؛تبریک عرض میکنم خدمت راهنمای مسافر محمد احمد آقا و به خود مسافر محمد به همسفرشان خانم پروانه و همسفران کوچکش امیدوارم این نهال کوچکی که امروز کاشتید یک روز به ثمر بنشیند و امیدوارم به تمام خواستههای قلبی خود برسید.
یک همسفر وقتی وارد کنگره می شود به امید این است که یک راهی باشد که بتواند مسافر را تا سلامتی همراهی کند و این کاری است که تمام همسفران انجام دادهاند و یک ترفندی که مسافر محمد انجام دادند همسفر خود را در جشن همسفر به نمایندگی آوردند و ماندند و آموزش گرفتند و می توانستند در همان شعبه رودهن بمانند ولی آمدند و در آبادانی و ساخت نمایندگی دماوند مشارکت کردند و سختی راه را به جان خریدند و به قول استاد امین مانند هجرت می ماند و ایشان هم مانند تمام اعضایی که در ابتدای این نمایندگی حضور داشتند جزو پیشگامان هستند و همسفر ایشان خانم پروانه با وجود بچه کوچک با تمام سختی این مسیر را آمدند چون خواسته داشتند و انسان با بزرگتر شدن مسئولیتش بیشتر می شود و این عزیزان یک سال بزرگتر شدند امیدوارم در این مسیر مستدام باشند.
سخنان همسفر پروانه؛
من در ابتدا این تولد را به جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمتشان تبریک می گویم از راهنمای مسافرم احمد آقا و راهنمایان خودم خانم ناهید و خانم لیلا و راهنمای این بزرگواران خانم فاطمه ملکی تشکر میکنم از خدمتگزاران نمایندگی رودهن که روی باز و محبت این عزیزان من را در کنگره نگه داشت و باعث شد امروز را ببینم.
مسافر من خیلی مهربان است و با همه عزیزان صادق است و کوچک و بزرگ هم ندارد و یک دست و یک رنگ است و در ابتدای سفرش من نمیدانستم که به کنگره 60 می آید و یک روز که می خواستیم به بیرون برویم زودتر از من به ماشین رفت و من دیدم که یک چیزی را سر کشید و تا من را دید آن را مخفی کرد من متوجه بوی الکل شربت اوپیوم شدم و گفتم که تو که مشروب نمیخوری و آن چه بود و شروع کرد به توضیح دادن که من به کنگره 60 میروم و آنجا این دارو را به جای مواد مصرفی من طبق برنامه داده اند تا بتوانم مواد خود را درمان کنم و بعد از اصرار زیاد در جشن همسفر حضور پیدا کردم و بعد از آن من منتظر ساعت و روز جلسات بودم تا از آموزش ها دور نمانم و خدا را شاکرم که امروز با مسافرم این جایگاه را تجربه کردم و امیدوارم همه مسافرین سفر اول این جایگاه را تجربه کنند.
در ادامه رهایی مسافر بهمن و مسافر یاسر رهجوی راهنما احمد به دستان پر مهر جناب مهندس دژاکام؛
رهایی مسافر محمد رهجوی راهنما محمد رضا به دستان پر مهر جناب مهندس دژاکام؛
تنظیم و ارسال: مسافر مجتبی
- تعداد بازدید از این مطلب :
255