English Version
This Site Is Available In English

اگر مشکلی داری حتماً می‌توانی از آن عبور کنی

اگر مشکلی داری حتماً می‌توانی از آن عبور کنی

جلسه ششم از دوره پنجم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ نمایندگی الوند با استادی مسافر راهنما آقا محمدرضا، نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر حمید با دستور جلسه "وادی یازدهم و تأثیر آن روی من " پنجشنبه 22 آذرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ آغاز به کارکرد.
سخنان استاد:
خوشحالم از اینکه یک‌بار دیگر این توفیق رادارم تا در جمع شما عزیزان باشم و به‌عنوان یک خدمتگذارانشاالله در کنار هم جلسه خوبی داشته باشیم
همان‌طور که میدانید وادی‌های کنگره 60 به شکل قوانین خیلی ساده از سیستم خلقت و هستی؛ قوانین درست زیستن را به ما گوش زد می‌کنند و هرکدام در جایگاه خودشان از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردارند. در وادی دهم گفتیم که انسان برای اینکه بتواند اخلاق و رفتارش را عوض کند باید حتماً آن صفاتی را که با خودش حمل می‌کرده تغییر بدهد و تنها راهی که برای تغییر صفات در انسان وجود دارد؛ به قول مهندس فقط و فقط تزکیه و پالایش است؛ اما وادی یازدهم می‌گوید که چشمه‌های جوشان ورودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس می‌رسند؛ بعدازاینکه انسان صفاتش را تغییر داد لازم است که در مسیر جدید، مسیری که کارهای ارزشی انجام می‌دهد و از ضد ارزش‌ها می‌کاهد تبدیل به یک چشمه جوشان و رود خروشان شود. چرا باید تبدیل به چشمه جوشان و رود خروشان شود؟ به خاطر اینکه بتواند به مسیرش ادامه بدهد، یعنی جوشش داشته باشد، بتواند از خودش تولید انرژی و محتوا بکند. خاصیت چشمه جوشان و رود خروشان این است که در مسیری که به سمت اقیانوس طی می‌کند، از خودش آبادانی ایجاد کند، آب مظهر آبادی و آبادانی هست و در مسیر خودش زندگی می‌بخشد، گیاهان، جانوران از وجودش استفاده می‌کنند؛ تمام چیزهایی که در مسیر رودخانه است از این رودخانه بهره‌مند‌می شوند. رسیدن هم حس خوبی است؛ ولی دررسیدن هم این‌که چگونه مسیر را تا مقصد طی کرده‌ایم اهمیت زیادی دارد، خیلی وقت‌ها فقط رسیدن را ملاک قرار می‌دهیم، درصورتی‌که مسیر و راه رسیدن خیلی مهم است.
ولی برای اینکه انسان به چشمه جوشان تبدیل شود لازم است که به منابع آگاهی و اطلاعاتی درستی دسترسی داشته باشد و به آن‌ها وصل باشد.
این منابع در کنگره به حد اعلاء خودش وجود دارد و به قول مهندس تا چند صدسال آینده هم خوراک علمی برای اعضای کنگره موجود است.
موضوع دوم اختلاف‌پتانسیل است که بایدبوجود بیاوریم؛ لازمه ایجاد اختلاف‌پتانسیل در مسیر مثبت تغییر جایگاه در انسان است، تغییر جایگاه درونی و بیرونی. تغییر جایگاه‌های بیرونی مانند گرفتن دیپلم، لیسانس، گرفتن رهایی و رسیدن به اهداف و جایگاه‌های مختلف که در انسان تغییر جایگاه به وجود میاورند و باعث تبدیل انسان به چشمه جوشان و رود خروشان می‌شود.
رود خروشان می‌داند که در ادامه مسیر راحتی پیش رو ندارد و قرار است که از جاهای صعب‌العبوری بگذرد تا به مقصد برسد؛ انسان هم با الگو گرفتن از طبیعت می‌داند که مسیر راحتی ندارد و قرار نیست که همه‌چیز برای من حاضر و آماده باشد تا سفر کنم و به درمان برسم.



اگر مسیر یک رودخانه خیلی صاف باشد مثله بعضی از کانال‌ها، زیبایی یک رودخانه طبیعی را ندارند که از لابه‌لای تخته‌سنگ‌ها عبور می‌کنند و آن صدایی که ایجاد می‌شود، هرچقدر آبشار داشته باشد و اختلاف ارتفاع قطعاً زیباتر است.
از این موضوع نتیجه می‌گیریم؛ برای ادامه دادن به مسیر باید همواره جوشش داشته باشیم تا پشت تخته‌سنگ‌ها گیر نکنیم، رود خروشان از تمامی موانع پیش رو باقدرت گذر می‌کند و پشت آن‌ها نمی‌ماند؛ این به من انسان یادآوری می‌کند اگر مشکلی داری حتماً می‌توانی از آن عبور کنی.
اما قسمت دوم دستور جلسه: تولد پهلوان مسافر مهدی
من امروز را به آقا مهدی، آقاپسرهای گلش و اعضای خانواده‌اش، اعضای لژیون دوم، اعضای نمایندگی، ایجنت و مرزبان‌های شعبه الوند و به راهنمای بزرگوار خودم آقا کوروش عزیز و در رأس به آقای مهندس تبریک می‌گویم که این روش و متد را در اختیار ما گذاشتند؛ کسانی که تا دیروز روزهای سختی را در اعماق تاریکی‌ها سپری می‌کردیم، امروز در این جایگاه و حال خوش باشیم.
مهدی 2 سال پیش وارد لژیون شد، مثله همه‌ی ما باحال خیلی خراب؛ شاید بعضی از ما که وارد کنگره می‌شویم هم ازنظر ظاهری و هم درونی به‌هم‌ریخته هستیم و بعضی دیگر شاید ظاهرشان نشان ندهد ولی قطعاً از درون به‌هم‌ریختگی زیادی داریم.
حرف گوش کرد اوایل تا با موضوع آشنا شود دو ماهی زمان برد ولی از وقتی‌که مطلب کنگره را گرفت واقعاً چشم گفتن‌هایش توأم با عمل بود،
مهدی واقعاً خوب آمد جلو، وظایفش را به‌خوبی انجام می‌داد، خیلی کار زیادی داشت ولی برای درمانش مدیریت می‌کرد و کارهای بیرونش را بعضاً به تعویق می‌انداخت تا به درمان برسد، در ادامه در روز رهایی‌اش بود؛ معمولاً آقای مهندس تو سفر اول به کسی اجازه پهلوانی نمی‌دهد،



به آقای مهندس گفتم ایشان اجازه پهلوانی می‌خواهد، گفت نظر تو چیه؟ گفتم به نظر من مشکلی ندارد در ادامه از خودش چندین سؤال پرسیدند و در آن روز اجازه پهلوانی را دریافت کرد.
در همین وادی داریم که می‌گوید از اسب پیاده شدن همانقدرسخت است که بخواهی سوار بشوی؛ یعنی چی؟ یعنی اینکه پول درآوردن سخته ولی بجا خرج کردنش هم همان‌قدر سخت است؛ این قدرت بخشش را هرکسی نمی‌تواند داشته باشد که 2 سال متوالی یک میلیارد صد میلیون بدهد به کنگره
خیلی‌ها دارند ولی خب چرا نمی‌دهند. به نظر من راهنماها وظیفه بسیار خطیری در این زمینه‌دارند؛ که باید رفتاری رهجو از من راهنما ببیند که اگر شرایط و پتانسیل این کار را دارد دلش بیاید که این کار را انجام بدهد. مهدی ازخودگذشتگی کرد.
بعضی‌ها می‌گویند که مال دنیا را کجا می‌خواهیم ببریم، چه کارکنم که ثروتم در بعد بعدی هم به دردم بخورد؟
برای بعد بعدی ریال و دلار و یورو به دردمان نمی‌خورد؛ باید یک حساب بازکنیم و در آنجا برداشت کنیم. حساب ارزی بعد بعدی همین کارهاست.
به مکان‌هایی لازمه کمک کنیم، گذشت کنیم، انفاق کنیم آن ور بدردمان می‌خورد.
مهدی یکی از کسانی است که این کار را کرد من واقعاً تبریک می‌گویم، جایگاه پهلوانی واقعاً برازنده اوست؛ قول داده که 6 سال متوالی این عمل را تکرار کند. امیدوارم که برکت این خدمت در زندگی‌اش جاری باشد و در سفر دوم جایگاه‌های خدمتی دیگری راه هم در کنگره تجربه کند و پهلوانی خدمتگزار باشد و در آینده بینیم که علاوه بر شال پهلوانی شال خدمت هم داشته باشد.



اعلام سفر مسافر مهدی: مصرف 5 سال آنتی ایکس اوپیوم به راهنمایی آقا محمدرضا 11 ماه سفر کردم رهایی 13 ماه
آرزوی مسافر: امیدوارم بتوانیم یک شعبه با نام کوروش در قزوین داشته باشیم.
سخنان مسافر: خداوند بزرگ را شاکرم که امروز در جمع شما عزیزان حضور دارم و تولد یک سال رهایی را تجربه می‌کنم. اعتیاد من در سن 22 سالگی و از یک مجلس عروسی شروع شد و من در آن شب با تریاک آشنا شدم.
تا 10 سال به‌صورت تفریحی مصرف می‌کردم و هرماه یک‌بار در جشن یا مناسبتی بهانه مصرف پیدا می‌کردم اما پس از گذشت 10 سال پدرم فوت شد و ازآنجایی‌که من بی‌نهایت وابسته پدرم بودم حال و احساسم به هم‌ریخت و به‌شدت دچار افسردگی شدم و تا چهلم پدرم دائم مصرف کردم و به خودم که آمدم دیدم که در اعماق اعتیاد و تاریکی‌ها هستم. همچنان در زندگی دچار مشکلات متعددی بودم شغلم را بارها به خاطر ناهماهنگی با مصرف موادم از دست دادم و با تخریب روحی و روانی بالایی وارد کنگره شدم و با آموزش‌های ناب کنگره و استاد عزیزم آقا محمدرضا سفر کردم و به رهایی رسیدم که در روز رهایی به لطف خداوند و با اجازه مهندس شال پهلوانی را دریافت کردم با توجه به این‌که در خانواده 6 نفر هستیم لذا نیت کردم 6 سال متوالی جایگاه پهلوانی را تجربه کنم انشاء الله که با یاری خداوند بتوانم این امر مهم را به سرانجام برسانم.
سخنان همسفر عباس:
تولد یک سال رهایی مسافرم را در رأس به مهندس دژاکام به همه شما، آقا محمدرضا، مرزبان‌ها و داداش لژیونی‌های خودم تبریک می‌گویم؛ اما مدت یک سال بود که قصد خرید موتور را داشتم و به پدرم اصرار می‌کردم وقتی پول خرید موتور فراهم شد با توجه به تغییراتی که در مسافرم مشاهده کردم من نیز تشویق به گرفتن شال راهنمایی شدم و به لطف خداوند توانستم به جایگاه دسترسی پیدا بکنم.
سخنان همسفر علی‌اصغر:
از این‌که در جمع شما هستم بسیار خوشحالم و از آقای مهندس و راهنمای پدرم آقا محمدرضا تشکر می‌کنم.
تایپ و تنظیم: مسافر مجید
مرزبان کشیک: مسافر روح الله
مرزبان خبری : مسافر محمد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .