دومین جلسه از دوره چهاردهم کارگاههای آموزش خصوصی همسفران آقا، نمایندگی شادآباد؛ به استادی همسفر احسان، نگهبانی همسفر مهدی و دبیری همسفر علی؛ با دستور جلسه "وادی یازدهم و تأثیر آن روی من" پنجشنبه 22 آذرماه ۱۴۰3، ساعت 15:00 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان احسان هستم یک همسفر. خداوند را شکر میکنم که اجازه داد یکبار دیگر در این جایگاه قرار گیرم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. همچنین از نگهبان محترم آقا مهدی و دبیر ارجمندشان علی آقا نیز تشکر میکنم که قابل دانستند.
من تا قبل از اینکه وارد کنگره شوم، اگر بخواهم انسان را با آب مقایسه کنم، شاید یک آب راکد و شاید نهایتاً یک جوی آب خیلی ضعیفی بودم. یک جوی آب ضعیف را اگر نگاه کنید متوجه میشوید که اگر یک شاخه درختی جلوی آن قرار گیرد میتواند جلوی مسیر آن را ببند و آب به بیراه برود. آن آب برود و فاضلاب شود، یا خشک گردد و یا به گنداب تبدیل شود و در خودش پشه و مگس جمع کند.
قبل از کنگره مسافر در چه شرایطی بود؟ مسافر یک گنداب پر از پشه و مگس و انواع نجاست بود که هیچکس نمیتوانست سمت آن برود. هیچ فایدهای برای کسی نداشت و کسی نمیتوانست نزدیک آن شود یا از آن بخواهد تناول کند. وضعیت همسفر هم اگر خیلی بهتر از او بود مثلاً یک آب راکد سالم بودی که خیری برای کسی نداشت.
وقتی به کنگره آمدیم این آب شروع به تصفیه شدن، تبدیلشدن، پاکیزه شدن نمود. چه اتفاقی افتاد؟ در کنگره چه طور به چشمه جوشان تبدیل شدیم؟ و در ادامه به رود خروشان. یک آب برای اینکه از حالت فاضلاب خارج شود اولین نیازش این است که از درون شروع به تصفیه شدن کند. دوم اینکه آب از حالت سکون خارج شود و به حرکت دربیاید. این حرکت همان جلساتی هست که ما باید از خانه خارج شویم و حرکت کنیم و بیاییم سر لژیون بنشینیم. تصفیه چطور شکل میگیرد؟ با آموزشهایی که میگیریم.
هنگامیکه در طبیعت نگاه میکنیم اگر قرار است یک آبی به یک بحر و اقیانوسی برسد باید از خیلی از مکانها عبور کند. باید خیلی از سنگهای بزرگ را پشت سر بگذارد. باید از خیلی درهها و آبشارها عبور کند. با خیلی از درختها برخورد کند. مسیر، مسیر آسانی نیست. مسیر کنگره و صراط مستقیم اصلاً آسان نیست، پر از پیچوخم است، پر از مانع است، پر از سختی هست. ساعت 5 صبح بیدار شدن و به پارک آمدن کار هرکسی نیست و سخت است. هفتهای 3 روز به کنگره آمدن، سخت است. سی دی نوشتن، سخت است. اگر قرار است من از چشمه به رود خروشان تبدیل شوم باید بتوانم این سنگها و این مشکلات را پشت سر بگذارم. گاهی خانواده، گاهی دیگران، گاهی خیلی از مسائل در مسیر میخواهند کاری کنند که این چشمه و رود به بحر و اقیانوس نرسند.
مسافری هم که سفر خود را آغاز میکند دقیقاً مثل همین آبی هست که حرکت خود را آغاز میکند. سختیها سر راهش میآید، پیچوتاب دارد و همه این مشکلات وجود دارد؛ اما چه چیزی باعث میشود او قوی شود؟ آموزش دیدن. چه چیزی باعث میشود شکل درستی بگیرد؟ راهنما. راهنما هست که به آن آب مسیر میدهد. راهنما میگوید که کی حرکت کند، اینجا مانع هست، اینجا را باید اینطوری عبور کنید. راهنما همه اینها را در قالب آموزش به ما میدهد تا ما یک رود قوی شویم.
یک آب ضعیف ممکن است مثل رودخانههای فصلی تا یک مسیری بیاید اما وقتی نگاه میکنید بعد از چند وقت این آب خشکشده و به هیچ جا نرسیده است.
ما باید آنقدر قوی شویم که اول به یک برکه برسیم، بعد دریاچه شویم، بعد دریا شویم و درنهایت اقیانوس شویم که دیگر مشکلات ریز نتواند ما را تکان دهد. مثلاً اگر سنگ 10 تنی هم در اقیانوس رها کنید اقیانوس تکانی نمیخورد؛ اما ممکن است یک رودخانه با یک سنگ کوچک مسیرش عوض شود. ما باید آن اقیانوس شویم که هر مشکلی نتواند ما را تکان دهد، هرکسی نتواند اعصاب ما را به هم بریزد و همچنین کلی از موجودات از آن اقیانوس بهره ببرند. چقدر از ماهیها و موجودات از محبت آن اقیانوس استفاده میکنند.
یکی دیگر از موضوعاتی که لازم است بحث تکرار در مسائل آموزشی هست. شاید سال اولی که من به کنگره آمدم برداشتم از موضوعات سطحی بود و هرچقدر بیشتر گذشت و موضوعات تکرار شد، درک من از آن مسئله عمیقتر شد و در کنار آن الهام و القا نیز آمد؛ و همچنین از دیگران آموزش گرفتم.
یکی از انسانهای بزرگ میگفت من 50 سال ریاضت کشیدم تا سخاوتمندی را کسب کنم؛ اما ما در کنگره میآییم و بعد از چند سال نگاه میکنیم که به مقام سردار، دنور و پهلوان میرسیم. سخاوتمندی و محبت را خیلی راحت کسب میکنیم. همه این موضوعات به آموزشهای کنگره برمیگردد. امیدوارم که یک روز به آن اقیانوس آرامش برسم و مثل آن اقیانوس مفید شوم. مرسی که به صحبتهای من گوش کردید.
سایت همسفران آقا نمایندگی شادآباد
تایپ و ویراستاری: همسفر احسان
- تعداد بازدید از این مطلب :
113