وادی یازدهم و تاثیر آن روی من

بنام قدرت مطلق

سیزدهمین جلسه از دوره اول کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی لواسان به استادی مسافر فرید و نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه " وادی یازدهم و تاثیر آن روی من‌‌"

در مورخ ۱۹  آذر ماه  ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر می کنم که یکبار دیگر در این شعبه حضور دارم. این شعبه زیبا هست و با حضور شما نیز زیبا تر خواهد شد. وادی یازدهم به ما می گوید چشمه های جوشان و رود های خروشان، همه به بحر و اقیانوس می رسند. چشمه و آبی که آقای مهندس آن را مثال زده اند پاک ترین و زلال ترین چیزی است که می توان از آن نام برد. قوانین الهی را همگی می دانیم. قوانین الهی به ما می گوید غیبت نکن، دزدی نکن، حسادت نکن، دروغ نگو. تخریب و مختوش کردن قوانین الهی میسر است ولی نابودی قوانین الهی ممکن نیست. تعادل خودش یک قانون است ولی افراط و تفریط خواست ماست. زمانی که داخل اعتیاد بودم، تاریکی های بسیاری را پشت سر گذلشتم و خسته شده بودم. درد آن را کشیده بودم. خداوند این حال را نسیب من کرد تا مسیر کنگره را پیدا کنم و نور الهی را ببینم. در حقیقت به ریسمان الهی چنگ زدم. ریسمان الهی یعنی محترم شمردن و اجرای فرامین و قوانین الهی. زمان اعتیاد از این موارد خبری نداشتم. وقتی با کنگره و علم جهان بینی آشنا شدم،  دیدگاهم کلا به زندگی عوض شد. علم زندگی را کنگره به من بخشید. راجب چشمه جوشان می توانیم بگوییم که دو تا ویژگی داره چشمه جوشان. اول منابع آبی ذخیره شده آن است. این را اگر بخواهیم در انسان مقایسه کنیم، انسان هم برای اینکه تبدیل به چشمه جوشان بشود، باید مثل آن منابع آبی ذخیره شده اطلاعات صحیح و در مسیر دانایی داشته باشد.

دومین مورد اختلاف ارتفاع و پتانسیل منابع آبی است که در انسان اختلاف پتانسیل درونی و بیرونی است برای کسب انرژی. من یادم هست که روز های اول که به کنگره می آمدم یک جاروی سبز رنگی بود من به آن وصل بودم. ساعت دو می آمدم به عشق اینکه جارو بزنم. حال من را خوب می کرد. این موضوع اختلاف پتانسیل ایجاد می کرد. به من  انرژی می داد و توسط آن کسب انرژی می کردم. به مرور زمان از جارو زدن آمدم به صندلی چیدن. خدمت در کنگره از هر نوعش برای من کسب انرژی بود و برای من اختلاف  پتانسیل ایجاد کرد. استاد امین می گویند خدمت میوه های کنگره هستند. هر کدامشان طعم و مزه خاصی دارد. جسم انسان مثل یک چشمه ثابت است اما اندیشه و روان او همیشه در حال حرکت و پرواز است. من وقتی در کنگره آمدم این جمله را کاملا احساس کردم و در مسیرش ادامه دادم. به نظر خود من چشمه اصلی آقای مهندس و راهنما ها هستند که واقعا مانند چشمه می جوشند. شما وقتی هر نوع جهالت و نادانی که داشته باشی وقتی با راهنما ها در میان می گذاری، برای هر کسی انگار راه مشخصی را دراند. برای هر کسی یک راهکاری دارند. این موارد را باید بسیار جدی بگیریم. حرف راهنما ها می تواند مسیر زندگی ما را عوض کند. من رهجو موقعی که آمدم داخل کنگره یک قطره بودم. کنگره دریا بود. اگر تنهایی می خواستم یک قطره باشم همچنان یک قطره باقی می ماندم ولی آمدم زدم به دل این دریا و دیدم پر از چشمه های جوشان و رود های خروشان است. پر از علم و آگاهی است. بازم خدا را شکر می کنم بابت این حال خوبم و باز هم می گویم از این شعبه انرژی خوبی میگیرم.

تایپ و تنظیم: مسافر سینا

عکس: مسافر بهنام