چهارمین جلسه از دور سی و هفتم کارگاه های آموزشی ویژه مسافران کنگره 60، نمایندگی ایمان با استادی راهنمای محترم مسافر حامد، نگهبانی مسافر روح الله و دبیری مسافر مجتبی با دستور " وادی یازدهم و تاثیر آن روی من" در روز شنبه 17 آذر 1403 ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خدارا شکر می کنم که یک بار دیگر توانستم در این جایگاه قرار بگیرم، آموزش بگیرم و خدمت کنم.
"چشمه های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند، آنگاه که روشنایی ها آبسن تاریکی ها بود اهریمن از فرمان سرپیچی کرد، گویی نقطه ای سیاه و تاریک از دل روشنایی زاده شد و حرکت خود را آرام و خزنده برای تاختن به جهان روشنایی ها آغاز کرد. تا ظلمت و تاریکی را گسترش دهد و برتری خود را نسبت به انسان در مقابل قدرت مطلق به اثبات برساند."
من همیشه سعی کرده ام مطالبی را که در این مکان برداشت می کنم را ساده بیان کنم. چشمه جوشان بودن و رود خروشان بودن کار خوبی است، اما به گفته آقای مهندس کسانی به این درجه می رسند که آگاهی زیادی داشته باشند.
زمانی فکر میکردم که چشمه جوشان هستم، خدمت می کنم و کارم را درست انجام می دهم، ولی نمیدانستم که کنار این چشمه جوشان یک لوله فاضلاب هم وصل کرده ام که تمام آن چشمه را زیر سوال می برد. در کنگره60 آدم خوبی بودم، آدم مطرحی بودم، ولی بیرون از کنگره آیا این گونه بوده ام؟ آیا سعی کرده ام که چشمه جوشان باشم؟
در این وادی نکته های آموزشی زیادی وجود دارد. وقتی می گوید نیروی منفی می تواند از طریق القاء و الهام دعوت به مسائل منفی کند، یعنی هر کس اختیار خودش را دارد. نیروی منفی در ابتدا خوبی های ماجرا را به من نشان می دهد تا بتواند من را از راه منحرف کند.
خیلی از انسانها تصور می کنند که دوستانشان مسبب اعتیاد آنها هستند اما به نظر من این طور نیست. شاید اولین بار مواد مخدر را دوستانم به من داده اند اما در دفعات بعدی این گونه نبوده و من خودم تمایل به مصرف داشته ام. زیرا طعم آن را چشیده ام و می دانم که چه لذتی دارد. نیروی منفی هم از این نقطه وارد افکار ما میشود.
در سفر دوم سعی کردم درست سفر کنم، بسیاری از حاشیه ها را کنار گذاشتم. ولی در این وادی می گوید باید منابع درستی داشته باشیم یا بانک اطلاعاتی درستی داشته باشیم. اختلاف پتانسیل که در این جا می گوید فاصله زمین تا چشمه نیست، این فاصله نزدیک شدن به خداوند است. فاصله ای که توسط تزکیه و پالایش و آموزش هایی که در این مکان می آموزم، تا به نقاط بالاتر برسم.
برای اینکه بتوانم چشمه جوشان و رود خروشان باشم باید از خواسته های نامعقول خودم بگذرم و بیشتر خواسته های من معقول باشند. وقتی می گوییم خدایا راضی هستم به رضای تو خیلی خوب است ولی آیا من می توانم به این حرف عمل کنم؟
باید خیلی از مشکلات را حل کرده باشم تا این اتفاق در من رخ دهد. در این وادی یاد گرفتم اتفاقات درست به درد من می خورد و اینکه چه کسی می گوید اصلا برای من مهم نیست، چه چیزی می گوید برایم مهم است.
اگر یک سفر اولی برای رسیدن به رهایی تلاش نکند هرگز به این امر نخواهد رسید و اگر در جای خود بنشیند و بگوید "خدایا روزی برسد که من مواد مخدر مصرف نکنم" ، هرگز محقق نخواهد شد. برای حال خوش همیشه باید بهایش را پرداخت کرد، این مثال از قدیم در ذهن من هست که می گویند "بهشت را به بهانه نمی دهند به بها می دهند".
برخی بعد از اینکه سفر اول خود را به پایان می رسانند تصور می کنند که همه چیز تمام شده و همه دنیا گل و بلبل شده است. اما این طور نیست و باید برای رسیدن به حال خوب همیشه تلاش کنم و در حال خدمت کردن باشم، مخصوصا به افرادی که دستشان را برای یاری دراز کرده اند. امیدوارم همه ما بتوانیم به زلالی چشمه های جوشان برسیم و خودمان از آن لذت ببریم.
گرد آوری و تایپ : مسافر ابوالفضل
تنظیم و ارسال : مسافر مهدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
168