English Version
This Site Is Available In English

تغییر صفت گذشته با دریافت آموزش‌های کنگره

تغییر صفت گذشته با دریافت آموزش‌های کنگره

جلسه نهم از دوره پنجم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی یوسف‌آباد با استادی راهنمای تازه‌واردین همسفر سمیه، نگهبانی همسفر الهام و دبیری همسفر آرزو با دستور جلسه «وادی دهم (صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است) و تأثیر آن روی من» روز سه‌شنبه 6 آذرماه ‌۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

از ایجنت، مرزبانان و نگهبان که به من اجازه خدمت دادند تشکر می‌کنم. در بدو ورود که شخص مسافر یا همسفر وارد کنگره می‌شود براساس اطلاعاتی که دریافت می‌کند یک‌سری نقاط مشترک مثل اعتیاد، درمان، رسیدن به آرامش، مسیر تزکیه و پالایش و در ادامه خدمت را بین خودش و اعضاء کنگره می‌بیند و البته دو مورد آخر زمان خاص خودش را می‌طلبد و شخص باید به آن بیداری و آگاهی برسد. وقتی فرد در کنگره قرار می‌گیرد با حجم وسیعی از اطلاعات، آگاهی، دانش، توجه، احترام، حس خوب، عشق و انرژی بالای کنگره مواجه می‌شود. بعد از مدتی که به خودش می‌آید و حالت تعادل را در خودش پیدا می‌کند؛ از طرفی هر سیستمی دو وجه تاریک و روشن دارد و کنگره هم از آن مستثنی نیست و سر دوراهی انتخاب قرار می‌گیرد که یا باید به حاشیه برود یا در مسیر درست حرکت کند. اگر فرد به مسیر حاشیه برود آن تاریکی که در خودش است باعث می‌شود از سیستم کنگره خارج شود. مسیر دوم، مسیری است که وقتی در حال درمان اعتیاد است و به‌تعادل نسبی رسید با آموزش‌های کنگره و با بیماری اعتیاد روحیات مسافر و در نهایت با روحیات خودش آشنا می‌شود.

شخص کم‌کم متوجه می‌شود کجا عصبانی است؟ کجا قضاوت می‌کند؟ کجا تجسس می‌کند و کم‌کم آن تاریکی‌ها و خلاءها را می‌بیند؛ ولی چون در قدم‌های اولیه است ممکن است نتواند به راحتی این تاریکی‌ها را اصلاح کند. به‌خاطر همین موضوع در کنگره تأکید می‌شود که خود را با دیگران مقایسه نکنید؛ چرا که خواسته‌ها، تخریب‌ بر اثر ناآگاهی، پیشینه و میزان تلاش کردن افراد باهم متفاوت است. آموزش‌ها و نشریات کنگره به‌صورت نامحسوس و ملموس من را با خودم آشنا می‌کند و آشتی می‌دهد. یک جمله قشنگ در کنگره است که آقای مهندس می‌فرمایند: «کنگره آدرس آدم‌ها را به خودشان می‌دهد»؛ بنابراین از این حجم دریای وسیع کنگره می‌توانم کمک بگیرم و استفاده کنم. یادم می‌آید راهنمای ما در لژیون هر از گاهی به ما نهیب می‌زدند که از این دریای وسیع که پیش روی شما است استفاده کنید. اگر استفاده نکنید این دریا خواهد رفت و جای آن را خشکی و صحرا خواهد گرفت.

بیرون‌ از کنگره وقتی به شخصی بگویی تو مصرف‌کننده هستی خیلی ناراحت می‌شود و نمی‌پذیرد؛ ولی وقتی فرد با مسیر کنگره و درمان آشنا شود کم‌کم می‌پذیرد که مصرف‌کننده و بیمار است و با مصرف دارو درمان خواهد شد. من همسفر نیز باید بپذیریم که یک‌سری مشکلات و خلاءهایی دارم و وقتی پذیرفتم دست راهنمای خود را محکم می‌گیرم تا بتوانم از آموزش‌ها استفاده کنم. دقیقاً در همین نقطه بازی شروع می‌شود و پرش افکار و قضاوت‌ها به سراغ من می‌آید؛ بنابراین باید سعی کنم که در لژیون در لحظه زندگی کنم و البته این کار سختی است؛ ولی می‌توانم با تمرین کردن سعی کنیم که متمرکز شویم؛ درواقع تمام این فعالیت‌ها و کارها را انجام می‌دهم تا بتوانم صفت گذشته خود را اصلاح کنم و به پایین‌ترین شکل ممکن برسانم؛ چون نمی‌توانم آن را صفر کنم. راهنما انگشت اشاره در لژیون است و با آموزش‌هایی که می‌دهد مسیر را روشن می‌کند و این رهجو است که باید آموزش‌ها را دریافت و کاربردی کند. وقتی آموزش‌ها را دریافت کردم کم‌کم تفکرات من از حالت شیطانی فاصله می‌گیرد و به تفکر سالم خواهم رسید؛ بعد از تفکر سالم به خودم ایمان خواهم آورد و این باعث حرکت من خواهد شد. بعد از حرکت عملکرد من تغییر می‌کند و سعی می‌کنم کارهای درست را انجام دهم. وقتی حالم و عملکردم درست شد حس من تغییر خواهد کرد. زمانی هم که حس تغییر می‌کند صفت تغییر خواهد کرد. وقتی حسم تغییر کند و من تلاش کنم که نسبت به دیگران آرام باشم عقل من هم به عقل سالم نزدیک می‌شود و سعی می‌کنم بهتر و درست‌تر تصمیم‌گیری کنم.

در مرحله آخر به غربالگری می‌رسم که باید بتوانم تفکرات مثبت را در خودم بیشتر شارژ کنم و تفکرات مسموم را به پایین‌ترین حد ممکن برسانم و در نهایت این مسیر باعث می‌شود به عشق سالم برسم. وقتی در این مسیر باشم و تمام آموزش‌ها را در خودم بررسی کنم دیگر وقت نخواهم داشت تا روی دیگران متمرکز شوم و این روند مسیر رشد من را باز خواهد کرد؛ البته این نکته بسیار مهم است که تغییر بسیار سخت است و تصور نکنم که به‌راحتی می‌توانم عوض شوم. آقای مهندس می‌فرمایند: «انسان‌سازی ممکن است هزاران سال طول بکشد که با تمرین و بالا بردن نقطه‌ تحمل می‌توانیم تغییرات را در خودمان ایجاد کنیم». با قسمتی از وادی چهاردهم صحبت‌های خود را به پایان می‌برم: «زمین، آسمان، هستی و نیستی و هر آنچه در آن است عشق است؛ زیرا همه در عشق شناورند باید بدانیم که عشق شأن و جایگاه خاصی ندارد. هرکس با هر خصوصیت و جایگاهی که دارد فقط کافیست دریچه قلب خود را بگشاید تا مهماندار امواج عشق شود و طعم شیرین آن را بچشد».

مرزبانان کشیک: همسفر پگاه و مسافر نوروز
عکاس: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون سوم)
تایپ، ویراستاری و ارسال: همسفر نرگس نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یوسف‌آباد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .