مشارکت همسفر زهرا(م):
من در کنگره یاد گرفتم صفت گذشته در انسان صادق نیست. قبل از کنگره چنین جملهای به گوشم نخورده بود و اگر جایی این جمله را میخواندم درکی از این مطلب نداشتم؛ ولی با آموزشهایی که در کنگره گرفتم، فهمیدم خداوند به ما قدرت انتخاب داده است، او به ما امید، نور، صوت و حس را داده است و این ما هستیم که به واسطهی حقانتخابی که داریم، مسیر خوبی یا بدیها را انتخاب میکنیم. از این وادی یاد گرفتم که انسان میتواند از یک انسان خوب به بد و از یک انسان بد به انسانی خوب تغییر کند. منِ همسفر، از دو سال قبل شاهد تغییرات زیادی در خود و مسافرم هستم. قبل از کنگره یکدرصد هم فکرش را نمیکردم که آرامش الانم را در کنار مسافر و فرزندانم داشته باشم. خدا را شکر میکنم که صفت گذشته در انسان صادق نیست. خداوند ما را آفرید و بر روی زمین قرار داد، مسیر خوبی ها و بدیها را به ما نشان داد، تا ما خودمان انتخاب کنیم و برای ما پاداش و تنبیه قرار داد. ما بهوسیله اعمال و کارهای خودمان، اگر در عرش باشیم ممکن است به فرش برسیم و یا اگر در فرش باشیم به عرش برسیم، بسته به انتخاب خودمان دارد. امیدوارم با آموزشهای کنگره همانند نهری جاری و زلال شویم تا به مرداب گند و ساکن تبدیل نشویم.
مشارکت همسفر فاطمه:
وادی دهم، وادی امید و هشدار است. به کسیکه بهخاطر غرق شدن در ضدارزشها خود را اسیر جهنم خود کرده است، امید میدهد که هنوز هم راه برگشت برای تو وجود دارد و به کسیکه در مسیر درست حرکت میکند، هشدار میدهد که مواظب خودت باش، اگر از خود و صفات خوبت مراقبت نکنی در کمین نشستهاند که هرلحظه این صفات را با دست خودت از تو بگیرند؛ پس در انتخابهایت دقت کن. در وادی دهم من این موضوع را درک میکنم که تمام صفاتی که من در حالحاضر دارم، قابل تغییر هستند و ممکن است در شرایطی کاملاً دگرگون شوند، چرا؟ چون این وادی به من میگوید: «صفت گذشته درانسان صادق نیست، چون جاری است.» اما چگونه این امکان فراهم میشود و صفتی که سالها با من بوده است قابل تغییر است؟ من چهطور میتوانم از بدترین، تبدیل به بهترین و یا از بهترین، تبدیل به بدترین انسان شوم؟ راهحل وادی دهم این است، با تغییر حس، صفت گذشته قابل تغییر است. زمانی حس من تغییر میکند، که من خود فکر کنم و به این نتیجه برسم که این صفت بد در من وجود دارد و بعد جهت تغییر آن صفت تلاش کنم. این وادی به من میگوید تو پیوسته تحت القا و الهامات هستی و نور و صوت در هدایت تو برای قرار گرفتن در راه درست نقش بسیار موثری دارند، چون انوار و اصوات ارتباطات را بهوجود میآوردند. یک صوت دلنشین و زیبا که به تو آرامش میدهد و یک تصویر زیبا که متجلی عظمت خلقت خداوند است در تو شعف بهوجود میآورد که قدم در مسیر درست بگذاری؛ چون حسِ تو را مثبت میکنند؛ مثل گوش دادن به آیات الهی و یا شنیدن یک موسیقی آرامبخش، نگاه کردن به آب دریا و به سرسبزی دشتها. اما انوار ناخالص و اصوات مخرب، حس من را آلوده میکنند و در من القاء منفی ایحاد میکنند تا درگیر افکار منفی شوم، در صفات بد خود پافشاری کنم و در آنها بمانم؛ پس نور و صوت و تأثیر آنها بر حس من، در اینکه من در چه مسیری قدم بگذارم و چه صفاتی داشته باشم بسیار موثر هستند. آقای مهندس راه رسیدن به خود را که همان رسیدن به عشق سالم است در این وادی به من توضیح میدهند. اگر تفکر من درست و سالم باشد یعنی مثبت و سازنده باشد، نه منفی و مخرب، من به مسیری که میخواهم در آن حرکت کنم، به ایمان میرسم و چون ایمان دارم که این راه درست است، کارهایی که در این مسیر برای من تعریف شده است را انجام میدهم. مثلاً به کنگره میآیم و با تفکر پیرامون آنچه که آموزش داده میشود و دیدن سندهای زنده که انسانهایی هستند که از بند اعتیاد رها شده، به درمان کامل رسیدهاند و حالشان هر روز بهتر از دیروز است و همسفرانی که حالشان خوب است و در کنار بیمزد و منت خدمت میکنند تا بههمنوعان خود کمک کنند، به درست بودن این مسیر، ایمان میآورم و ایمان من باعث میشود که به دنبال آموزش بروم تا خودم را بهتر بشناسم، از قوانین پیروی میکنم و خدمت میکنم؛ حسی که بهدنبال انجام این اعمال به من دست میدهد، حس زیبایی است و این حس باعث میشود که من بیشتر بهدنبال اطلاعات درست باشم. این اطلاعاتی که من با سالم شدن حسم به دنبالشان میروم، عقل من را به قدرت تشخیص میرسانند و دیگر فریب حقههای نفس را نمیخورد و از بین خواستههای من، آنکه معقول است و باعث رشد من میشود را انتخاب میکند و دستور اجرای آنها را به من ابلاغ میکند و من چون به تشخیص میرسم آنها را اجرا میکنم و به فرمان عقل نزدیک میشوم. نزدیک شدن به فرمان عقل یعنی رسیدن به نفسمطمئنه، یعنی رسیدن به آرامش، پس عقل سالم در نهایت من را به عشق سالم میرساند. انسانی که به عشق سالم میرسد، خودش، خانوادهاش، تمام انسانهای اطرافش، تمام موجودات، خاکی که از آن بهوجود آمده است و حتی انسانی که به او بد کرده است، همه و همه را دوست دارد، چون به دانایی رسیده است. او میداند اگر انسانی بدی میکند بهخاطر جهل و نادانی او است و به جای ناراحت شدن برای خودش، دلش برای آن شخص میسوزد و برای او دعا میکند که به دانایی برسد. رسیدن به عشق سالم یعنی رسیدن انسان به خودش و چه زیباست زندگی که هرلحظه من را به عشق فرا میخواند. این مشارکت برداشتی بود که من از متن وادی دهم داشتم و امیدوارم بتوانم قدردان باشم و از دانشی که آقایمهندس در کنگره۶۰ به من هدیه کردهاند آنطور که شایسته است برداشت مفید داشته باشم و آن را به دانایی مؤثر تبدیل کنم.
مشارکت همسفر زهرا(الف):
در مورد سی دی وادی دهم صفت انسان در گذشته صادق نیست چون جاری است. یعنی انسان میتواند صفت گذشته خود را تغییر دهد. تغییر از صفت گذشته یعنی از ضدارزشها دوری کنیم و بهطرف ارزشها برویم تا تغییر کنیم اگر بخواهم از خودم بگویم من با وجود کنگره و آموزشهای راهنمای عزیزم خانم سمیه خداراشکر نسبت به گذشته بهتر شدهام. یعنی تغییر که خود فکر میکنم که داشتهام این است که کاری که صلاح است انجام میدهم و سعی میکنم با مسافرم رفتار و کردار خوبی داشته باشم و خدا را شکر مسافرم هم با وجود آموزشهای کنگره خیلی تغییر کرده است، خیلی صبور و مهربان و با آرامش شده است و این تغییرات را ممنون راهنمای بزرگوارشان هستم. در آخر از خداوند میخواهم ما را به بهترین آموزشها در کنگره یاری کند و از آقای مهندس و خانواده محترمشان، راهنمای مسافرم و راهنمای عزیزم خانم سمیه ممنونم.
رابط خبری: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی ارگ کرمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
38