مسئله جهانبینی مسئله مهمی است چون روی پایه تفکرات تاثیر میگذارد، پایه روان یا همان خلق و خوی انسان در صور پنهان و در صور آشکار جهان بینی و فیزیولوژی است. در گفتار، پندار و کردار، کنش و واکنش انسان وجود دارد.
پیامبران هم برای آموزش جهانبینی به انسان کوشش کردند؛ جهانبینی یعنی دیدن جهان در تمام سطوح، انجام کارهای ضدارزشی مثل غیبت کردن، گمان بد بردن، بدگویی کردن، قیافه انسان را زشت و بد ترکیب میکند.
مسئله اعتیاد در وادیها مطرح شد اما در تمام سطوح جامعه و در طول حیات، ما به جهانبینی نیاز داریم؛ هر نقطهای را که تمام میکنیم، نقطه دیگری شروع میشود.
محبت تمام خلقت و جهان را پوشش میدهد، باعث جذب و بهم پیوستن میشود. جنگلها، باغها و همه هستی از محبت به وجود میآید؛ اگر پردهای بر روشنایی بکشیم و فکر کنیم که سیاه است، برمبنای نبودن روشنایی میباشد. خیال کنیم که همه چیز در ظلمت و تاریکی به وجود میآید و از بین میرود.
یکی از مسائل مهم این قضیه ناامیدی است. مثلثی را در نظر بگیریم که یک ضلع آن روشنایی، ضلع دیگر تاریکی و قاعده آن مسیر، راه به طرف روشنایی یا تاریکی است. اگر در ظلمت باشیم، میتوانیم به طرف روشنایی و یا بالعکس از روشنایی به تاریکی حرکت کنیم.
تاریکی یعنی عدم روشنایی، وقتی نور نیست تاریکی است اما این تاریکی با نور خیلی کم تبدیل به روشنایی میشود؛ ناامیدی، نادانی و ناآگاهی بر اثر ماندن در تاریکی به وجود میآید.
ناامیدی سم است. اگر همه چیز را بر مبنای ظلمت بگیریم، به طرف ناامیدی میرویم. اگر خدا و اعتقادات را حذف کنیم، چیزی جز حضور انسان در ظلمت و تاریکی باقی نخواهد ماند. خداوند باعث ایجاد امید در انسان میشود و ناامیدی را از بین میبرد. کسی که امید داشته باشد، بیمار نمیشود.
محبت در کنگره60، ما را دور هم جمع کرده است. وقتی محبت باشد، امید هم به وجود میآید؛ امید یعنی حرکت به جلو، عشق، محبت و روشنایی عظیم. از قوه به فعل درآوردن، راهی بسیار سخت است. انسان به این خاطر میتواند خیلی از کارها را انجام دهد که در او بالقوه نهاده شده است اما در حیوانات اینطور نیست. چیزی در آنها نهاده نشده است. فکر را در عمل انجام دادن مشکل است اما در کنگره، مانند درمان اعتیاد، سخت و یا دور از واقعیت نیست. تمام کتب آسمانی، انسان را به محبت و عشق نسبت به یکدیگر دعوت میکنند. همه را به داشتن جهانبینی راهنمایی میکنند. اگر آنچه در کتب آسمانی گفته شده است، به فعل در میآمد و همه به آن عمل میکردند، همگی در مدینه فاضله قرار میگرفتیم.
برای رفتن به روشنایی و خروج از ظلمت باید کلید آن را پیدا کنیم؛ هر صندوق یا مشکل یا موضوع یک راه حل یا کلید دارد که با شروع و حرکت یافت میشود. موضوع اعتیاد هم یک کلید داشت که با حرکت، کلید آن پیدا شد و مشکل اعتیاد حل شد؛ پس برای حل مشکلات باید به دنبال راه حل بود که با حرکت به دست میآید. یک نقطه سیاه در روشنایی میتواند تمام روشنایی را به تاریکی تبدیل کند و یا بالعکس؛ اگر یک نقطه روشنایی در تاریکی وجود داشته باشد، میتواند تمام تاریکی را به روشنایی تبدیل کند.
یک سری مطالب، نگه داشتنشان از نشر آنها بهتر است چون ممکن است با مشغول کردن ذهن، ایجاد مشکل کند، مثل مسائل ماورا طبیعت که خطرات بالایی دارد و پنهان ماندن این مطالب خیلی ارزشمندتر است. گاهی اوقات مشکلات و سختیها برای ما آموزش فراوانی دارد اما برای انتشار عشق و محبت نسخههای قوی و چند جانبه نیاز است.
منبع: سیدی نبود روشنایی
نویسنده: همسفر عائده رهجوی راهنما همسفر مولود (لژیون یازدهم)
تنظیم و ارسال: همسفر فرحناز رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون اول)
همسفران نمایندگی اروند آبادان
- تعداد بازدید از این مطلب :
69