جلسه سیزدهم از دوره چهارم جلسات لژیون سردار کنگره۶۰ همسفران نمایندگی ساوه با استادی پهلوان همسفر سمیرا، نگهبانی راهنما همسفر نسرین و دبیری راهنما همسفر سارا با دستور جلسه «وادی نهم (وقتی نیرویی از کم شروع شود و به درجه بالا و بالاتری برسد نقطه تحمل پیدا میشود و تأثیر آن روی من) و D.sap» روز دوشنبه ۷ آبانماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان لژیون سردار تشکر میکنم که بنده را دعوت کردند و فرصت آموزش را در اختیار من قرار دادند، همچنین از ایجنت و مرزبانی نمایندگی ساوه صمیمانه تشکر میکنم و عرض خداقوت خدمت دبیر و خزانهدار دارم. همانطور که میدانید امروز دو دستور جلسه داریم؛ وادی نهم و D.sap است. خیلی کوتاه اشارهای به D.sap میکنم. همانطور که میدانید این ماده یک نعمت الهی است؛ توسط آقای مهندس و استاد امین درست شده و در اختیار همه اعضاء کنگره۶۰ قرار گرفته است و برای خیلی از بیماریها مفید است و بسیاری از بیماریها را درمان کرده است از قبیل قند خون، چربی خون، دیابت و از سکتههای قلبی، مغزی و سنگ کلیه جلوگیری میکند. تجربه شخصی که دارم من خودم مشکل سنگ کلیه داشتم با استفاده از D.sap مشکلم حل شد. امیدوارم از این ماده حیاتی که از الهامات الهی است؛ نهایت استفاده را ببریم تا از سلامت جسم و روان برخوردار باشیم.
در ابتدای وادی نهم پیام بسیار زیبایی آمده است و میگوید: «این پیام برای کسانی است که به دنیایی تازه قدم گذاشتهاند.»؛ یعنی برای همه افراد نیست، برای کسانی است که به یک اندیشه و تفکر درستی دست پیدا کردهاند. خیلی جالب است؛ از وادی اول تا وادی هفتم تفکر کردن را ياد میگیریم. وقتی وارد وادی هشتم میشویم به ما میگوید، حالا حرکت کن و سکون نداشته باش. وادی نهم این آموزش را میدهد که با حرکتهای کوچک، نقطه تحمل ما پیدا میشود. اگر من از آن نقطهای که میخواهم شروع به حرکت کنم از آن نقطه تمام بارهای اضافه خودم را مثل کینه، نفرت، حرص، طمع و ... را زمین بگذارم میتوانم وارد دنیای جدیدی شوم. در ادامه این وادی به یک موضوع خیلی زیبایی اشاره میکند و میگوید: «انسان چیزی را به دست نمیآورد، مگر با سعی و تلاش خودش» ممکن است شخصی تازه وارد کنگره شده باشد و در درونش هزارویک ناامیدی دارد باخودش میگوید، میشود مگر حال من خوب شود محال است به آن آسایش و آرامش برسم.
تمامی این مشکلات و چالشها در زندگی همه ما وجود دارد. مهم نیست که ما در چه وضعیتی قرار داریم و در چه جایگاهی هستیم؛ مهم این است که چه خواستهای داریم. وقتهایی من سمیرا نسبت به خواستهای که دارم، نسبت به آن خواسته عشق میورزم و آنقدر تلاش میکنم تا به خواستهام میرسم و در آن مسیر توانمند میشوم؛ اما برعکس این موضوع نیز هست. اگر من نسبت به کاری که دارم انجام میدهم، هیچ عشقی نداشته باشم و هیچ تلاشی نکنم؛ پس قطعا در آن کار ناتوان میشوم و مسئلهای که در این وادی خیلی مهم است این میباشد که؛ برای رسیدن به خواستهها حتما باید فرآیند زمان را درنظر داشته باشیم و باید درتمام زندگی خودمان استمرار داشته باشیم تا انشاءالله به نتیجه مطلوبی برسیم.
از آنجایی که هفته آینده ما جشن گلریزان را پیشرو داریم، من خیلی دوست دارم در این باره مقداری صحبت کنم. اگر امروز آمدهام و وارد کنگره شدهام به این معنا است که دارم در این مسیر حرکت میکنم. در مسیر کنگره از آموزشهای کنگره استفاده میکنم؛ پس وظیفه خودم را نسبت به این سیستم فراموش نکنم؛ چون من عضوی از این سیستم هستم حال باید چه کار کنم؟ تا زمانیکه میخواهم به آن آرامش و آسایش برسم بایستی قدردان باشم و به چهصورت میتوانم قدردانی کنم؟ اولین کاری که میتوانم انجام دهم؛ خدمت کردن است. خدمت کردن بهصورت مالی یا علمی فرقی نمیکند؛ اما اتفاقی که رخ میدهد این است که من با این مسیر همسو میشوم و در جریان آن حرکت میکنم.
کنگره ۶۰ مانند گردباد است. خاصیت گردباد این است، هرچیزی که همسو و هم مسیرش باشد باخودش بالا میبرد و با خودش همراه میکند و اگر بخواهد خلاف آن حرکت و عمل کند خیلی باید انرژی صرف کند. خدمت مالی من باعث میشود که من خیلی انرژی صرف کنم. بسیاری از افراد بیرون کنگره میآیند و میگویند که فکر میکنیم، بخشش کار بسیار سختی است ما نمیتوانیم این کار را انجام دهیم؛ ولی من میگویم بخشش کار سختی نیست، زمانی سخت میشود که من معنای واقعی آن را متوجه نشده باشم. شاید در خیابان کسی را ببینم و مبلغی نياز داشته باشد کمکش هم کنم خیلی خوشحال میشوم؛ ولی اثر آن زودگذر است شاید تاچند ساعت دیگر یا فردا این موضوع از یادم برود که به چه کسی کمک کردهام.
در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر استاد رعد استاد آقای مهندس همان استادی که آقای مهندس خیلی عاشقانه در مورد ایشان صحبت میکنند؛ از بیکران معنوی صحبت میکنند و میفرمایند: «بیکران معنوی مثل خدمت کردن و کمک کردن به کسانی است که فقط آثارش در این دنیا نیست.» اگر من سمیرا باتمام خواستههایی که دارم بیایم وارد لژیون سردار شوم و از لحاظ مالی و علمی به کنگره خدمت کنم آثارش در این دنیا نیست؛ بلکه در بعدهای بعدی هم باقی میماند همانطور که میدانید لژیون سردار از شش میلیون تومان شروع میشود سال ۹۸ لقب دنور آمد دنور؛ یعنی بخشنده و کسی که پهلوان میشود ۵۰۰ میلیون تومان پرداخت میکند؛ ولی واقعاً با خودمان فکر کردهایم چرا این لقبها آورده شدهاند سردار، دنور و پهلوان. در کتاب ادموند و هلیا پادشاه آسمان و زمین به ادموند و هلیا میگوید: «کائنات و هستی انسان را از روی اسمهایشان نمیشناسند؛ بلکه از روی لقبهایشان میشناسند.» اگر من امروز آمدم، خدمتی کردم کائنات به من یک لقبی را میدهند. حالا در بیرون از کنگره ما این را نمیدانیم؛ ولی در داخل کنگره لقبها را به ما میدهند و میگویند حالا خودت انتخاب کن کدام لقب را میخواهید.
من چند وقت پیش داشتم یک مطلبی را میخواندم خیلی قشنگ بود و به دلم نشست میگفت: «خوشا به حال آن کسانی که در تنور دنیا آنقدر پخته میشوند که به هیچ سنگی نمیچسبند.» اگر در نانوایی سنگک دقت کرده باشید وقتی خمیر سنگک را پهن میکنند؛ در تنور چه اتفاقی رخ میدهد؟ زمانی که خمیر در تنور پهن شد سنگها به نان میچسبند و هر چه قدر نان پختهتر شود سنگها جدا میشوند؛ حکایت ما آدمها دقیقاً به همین شکل است سختیهای این دنیا میشود حرارت تنور. هر چه قدر انسان پختهتر میشود این سنگها جدا میشوند حالا این سنگها چه چیزهایی هستند؛ تعلقات ما به خانه، ماشین، طلا و جواهرات هستند اگر من سمیرا توانستم بخشی از مال و تعلقات خود بگذرم تازه معنای زندگی را درک کردهام. تازه میتوانم سوار بر مادیات شوم؛ چون نیمی از شیطان را شکست دادهام. اگر تا زمانی که در کنگره۶۰، پهلوان یا دنور نشویم و تا زمانی که دستت نلرزد و سنگینی آن را احساس نکنیم نمیتوانیم معنای واقعی بخشش را متوجه شویم.
من خودم شخصاً در لژیون سردار آموزشهایی گرفتم که اثرگذار بود مال برای کسی است که بتواند آن را ببخشد مهندس میفرمایند: «وعده خداوند دروغ نیست.» خداوند میگوید بیا با من معامله کن و همه ما تا زمانیکه زنده هستیم اموالمان در دست ما امانت هستند زمانی که فوت کنم در یک لحظه همه چیز از دستم خارج میشود؛ حتی نمیتوانم یک ثانیه وصیت کنم تا کسی بیاید مال من را ببخشد چقدر قشنگ است تا زمانی که زنده هستم خودم این کار را انجام دهم و معنی بخشش را متوجه شوم. استاد امین در یکی از سیدیها گفته بودند؛ بخشش مثل حرس کردن درختان است دیدهاید گیاهان را حرس میکنند تا جان بگیرند، انرژی بگیرند تا میوه بهتر و بیشتری دهند انسان نیز به همین صورت است تا زمانی که از تعلقات و سنگ وجودی خودش جدا نشود و بارهای اضافه خودش را زمین نگذارد وارد مرحله دیگری نمیشود.
عکس: همسفر وجیهه مرزبان خبری
تایپ: همسفر مهرناز رهجوی راهنما همسفر حمیده (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی ساوه
- تعداد بازدید از این مطلب :
1027