در رابطه با نوشتن سیدی، درواقع سیدی نوشتن کار دشواری برای من است، بخصوص که دستدرد و مشکل چشم دارم، اما فوایدی که سیدی نوشتن دارد آن دشواری را از بین میبرد. زمانی که ما وارد کنگره شدیم و به فرمان آقای مهندس به سیدی نوشتن روی آوردیم، این موضوع باعث میشود آموزشهایی را که از کنگره یاد گرفتهام سریع فراموش نکنم و در موقعیتهای مختلف و شرایط زندگی آن آموزشها را به کار ببرم و قبل از اینکه هر کاری را انجام دهم، تفکر کنم و نوشتن سیدی باعث تمرکز من و آموزش بیشتر و یاد گرفتن نکات بسیار زیادی میشود. نوشتن سیدی مانند سنگتراشی که مطالبی را روی سنگ میتراشد و سالیان زیادی روی آن سنگ باقی میماند، روی ذهن ما مانند آن نوشته سنگتراش است که آن مطالب را نه تنها فراموش نمیکنیم، بلکه در زندگی هم به کار میبریم و باعث صیقل دادن روح و جان ما میشود. من به کمک سیدی های آقای مهندس و آموزشهای کنگره ۶۰ بسیاری از مشکلاتی که با تفکرات اشتباه در زندگی خود به وجود آورده بودم را حل کردم و بیشتر به سمت آرامش حرکت کردم و زندگیام را سر و سامان بخشیدم و افکار منفی که من را احاطه کرده بودند را از خود دور کردم و همواره باید چنین کاری انجام بدهم زیرا انسان همیشه باید در حال آموزش و یادگیری باشد تا مانع از بازگشت افکار منفی به سمت خود بشود.
سالها بود که درگیر بیماری بودم و ترس مانع از آن میشد که به دکتر و دندانپزشک مراجعه کنم و هر روز زندگی من از زمانی که چشمانم را میگشودم تا زمانی که به خواب میرفتم و حتی در خواب با تاریکی و ترس و ناامیدی دست و پنجه نرم میکردم و گمان میکردم زندگیام متوقف شده است و از آینده میترسیدم و همیشه در گذشته بودم و با خاطرات منفی خودم را سرگرم میکردم. اما به لطف خداوند به کنگره راه پیدا کردم و مورد آموزش قرار گرفتم و شروع کردم به نوشتن سیدی های آقای مهندس. در این سیدیها آقای مهندس و استاد امین در مورد ترس و لزوم مقابله با ترس ، ناامیدی و منیّت صحبت کردند و من نسبت به مشکلاتم آگاهی پیدا کردم و درون خودم و نیروهای منفی خودم را شناختم و آموختم که باید حرکت کنم و در سکون هیچ زایشی نیست و با حرکت راه نمایان میشود. و شروع به حرکت کردم و در این راه فرمان خداوند بود که به من اجازه خروج از تاریکی را پس از سال ها درد ورنج داد. وقتی حرکت کردم راه برایم نمایان شد و با دکتری بسیار خوب و با اخلاق آشنا شدم و ایشان با اخلاق پسندیده خود کمک زیادی به من کردند تا از تاریکی خارج شوم و از طرفی نیز راهنمایم من را مدام ترغیب به حرکت کردن و داشتن شجاعت میکردند که از ایشان نیز بسیار سپاسگزارم بابت آموزشهای خوبی که به من ارائه کردند. در واقع در این راه خروج از تاریکی ها همه به من کمک کردند و یاری رساندند و همسفر من شدند تا به لطف خداوند یکی از مشکلات بزرگی زندگیام را حل کردم.
نویسنده: همسفر سمیه رهجوی همسفر پریسا (لژیون اول)
ویراستار: راهنما همسفر پریسا (لژیون اول)
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
60