جلسه هشتم از دوره دوازدهم کارگاههای آموزش خصوصی همسفران نمایندگی اردستان با استادی راهنما همسفر فاطمه، نگهبان موقتی همسفر بتول و دبیر موقتی همسفر مهدیه با دستور جلسه «DST و تجربه من از سایر روشها» روز دوشنبه 23 مهرماه 1403 ساعت 15:00 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان جلسه بابت انتخاب من برای این دستور جلسه کلیدی تشکر میکنم؛ همچنین از ایجنت و مرزبانان که اجازه خدمت کردن در این نمایندگی و در این جایگاه را به من دادند سپاسگزارم. از راهنمایم همسفر مرضیه بابت زحماتی که برای من کشیدند تشکر و قدردانی میکنم، انشاءالله برکت خدمتشان در زندگیشان نور شود و هر جا که هستند سلامت باشند. دستور جلسه «DST و تجربه من از سایر روشها» است؛ درواقع این دستور جلسه برای سفر اولیها و سفر دومیها دو جنبه دارد، برای سفر دومیها شکرگزاری و برای سفر اولیها نوید رهایی دارد؛ اینقدر این روش محکم است و جواب داده است که میتوانند با امیدواری محکم، در این مسیر حرکت کنند تا به رهایی برسند و از همینجا میخواهم به سفر اولیها بگویم که محکم حرکت کنید و بدانید که یک رسالتی بر گردن تکتک ما است و باید این رسالت را نسل به نسل منتقل کنیم تا همه به این رهایی و حال خوب برسند. متنی را میخواندم که خیلی زیبا بود و مطابق با این دستور جلسه این متن را میخوانم و بعد توضیحات مربوط به آن را میدهم.
آسان نیست، برخاستن از زیر آوار چندین ساله که تو را همچون مرگ کرده است. آسان نیست، رهایی از قعر خموشی و نابودی مطلق، آسان نیست، عروج کردن از حفرههای خالی تا نهایت امکان، من نمردهام؛ اما میدانم که آسان نیست، هزار بار جان کندن، در انتهای کوچهها و پسکوچههای تنگ و تاریک، هزار بار سوختن و فریاد زدن از درد، هزار بار سیلی خوردن از متلکهای تلخ و کشنده شهر، آسان نیست، پاهایت یاریات نکند، دستهایت یخ بزند و تقدیرت، مهگرفته و ابری شود. آسان نیست، بارها و بارها تکانی به غبار جانت بدهی و سینه پرکنی و بگویی که من هم حق زیستن دارم و بارها و بارها نومید بازگردی و جان بدهی، آسان نیست، سالها پشت دربمانی و بخواهی رد شوی از هجوم حزنآلود غمی که تا ریشهات را میسوزاند، آسان نیست، مرد میخواهد مرد میخواهد که بهیکباره بخروشد و در را بگشاید، مرد میخواهد که حتی پوست چشمانش از روشنی بسوزد تا تن نمور و ته کشیدهاش تمام شود تا بمیرد از نو زنده شود، آسان نیست؛ اما رهایی از آن شمایی است که عشق را، ایمان را، معرفت را، شناخت و عدالت را در جای خویش و عمل سالم را سرلوحه راهتان قرار دادهاید.
این متن درواقع تمام راههایی که مسافران ما رفتند و برگشتند را میگوید. رفتند؛ ولی به نتیجه نرسیدند، عزیزان ما هزار بار، جلوی چشمانمان پرپر شدند و برگشتند؛ ولی ما به دید دیگری به آنها نگاه میکردیم. راه را میرفتند، سختیها را میکشیدند؛ اما به نتیجه نمیرسیدند؛ به خاطر اینکه راهشان اشتباه بود، قربانی راههایی میشدند که واقعاً اشتباه بود و ما چهقدر خوشبخت هستیم که راه کنگره را پیدا کردهایم و میدانیم که این راه، راهی است که بهدرستی و راستی میرود. ما راه مستقیم را پیدا کردهایم و مسافرانمان را محکم در این راه قراردادهایم تا به رهایی برسند. دستور جلسه امروز نمیخواهد مقایسه کند که روش DST، بهتر از روشهای دیگر است؛ درواقع میخواهد بگوید که تجربه مشخص میکند، تجربه زیبا و زشت را مشخص میکند و تشخیص میدهد. مسافرانمان سمزدایی کردند، سقوط آزاد رفتند، ابوالفضل درمانی کردند و هزاران راه دیگر؛ اما بهفرمان نرسیدند و بعد از سختیهای بسیار وقتیکه برمیگشتند، حالشان بدتر از قبل بود، هزاران بار عزیزانمان به کمپ اعتیاد رفتند.
من یک روز اتفاقی دیدم که در آنجا چهقدر آنها را اذیت میکنند و باحال بد از کمپ برمیگشتند و بعد از کمپ با مصرف قرص افسرده در گوشه خانه میافتادند و ما به آنها میگفتیم که شما بیاراده هستید، به آنها توهین میکردیم، حرفهایی میزدیم که الآن من خودم از زدن آن حرفها ناراحت هستم. ما اینجا با روش DST آشنا شدیم، DST برگرفته از قلب ماه رمضان است؛ وقتی آقای مهندس میخواستند به موادمصرفی خود سروسامان بدهند و شروع به کم کردن مقدار موادمصرفی خود کردند و بعدازآن وعدههای خود را کم کردند و مرحلهبهمرحله پیش رفتند. بعد از بیستوهشت سال هنوز مسافران وقتی میخواهند، مواد مصرفیشان را کم کنند، با همان ذوق و شوق این کار را انجام میدهند. بعد از بیستوهشت سال من همسفر یا همهکسانی که اینجا درمان شدهاند، هنوز در ناباوری هستند که یک انسان باآنهمه خرابی با سیوهشت هزار میلیارد سلول که هرکدام از این سلولها برای خودشان شعور و آگاهی دارند آباد شدهاند و این برای تمام انسانها شگفتانگیز است.
به برکت روش DST، در علم شکافی ایجاد شد و تمام مریضیها و سرطانهایی که غیرقابل درمان بودند، درمان شدند و کلمات و جملههایی که درمان ندارند، ما فقط میتوانیم کنترل کنیم؛ فقط بروید دعا کنید، به لطف آقای مهندس و روش DST دیگر آن همه بدبختیهای اعتیاد تمام شد. روش DST بافهم بخشندگی آغاز شد، زمانی که آقای مهندس فهمیدند که یک مقدار از موادش را ببخشد تا درمان شود. من هم اگر بخواهم تغذیه خودم را درست کنم و لاغر شوم؛ باید یک مقدار مواد غذایی خودم را ببخشم، آنوقت است که این روش خودش را نشان میدهد و درست میشود. در آخر میگویم که چگونه و با چه روشی از اینهمه نعمت که آقای مهندس در اختیار ما قرار دادهاند، سپاسگزاری کنیم؟ کلام آخر، گلریزان نزدیک است و انشاءالله که همه با آگاهیهایی که در اینجا کسب کردهایم؛ بتوانیم در گلریزان از جان و مال خودمان ببخشیم تا بتوانیم آن چیزهایی که به دست آوردهایم، پایدار کنیم. از آقای مهندس تشکر میکنم و برای طول عمرشان دعا میکنم. از همه خدمتگزارانی که برای ما زحمت میکشند، در این مکان بهترینهای خداوند را آرزو میکنم و از اینکه باعث شدند من در این مکان بیاموزم، بنویسم، یاد بگیرم و از نعمتهای زندگی لذت ببرم قدردانی و تشکر میکنم.
مرزبانان کشیک: همسفر سمیه و مسافر مجتبی
تایپ: همسفر آزاده لژیون راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
عکس و ارسال: همسفر مهتاج خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی اردستان
- تعداد بازدید از این مطلب :
781