چهاردهمین جلسه از کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره شصت لژیون ایلام به استادی مسافر مهدی با دستور جلسه وادی هشتم و تاثیر آن روی من در تاریخ 13 مهر ماه سال ۱۴۰۳ راس ساعت ۸ صبح آغاز به کار نمود
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر
وادی هشتم بیان میکنه با حرکت راه نمایان میشود البته منظورش حرکت درست و حساب شده است به بیان مهندس وادیها کاربردی هستند و باید در عمل و زندگی از آنها بهره ببریم و در این وادی یاد میگیریم بعد از تفکر باید حرکت کنیم و در سکون هیچگونه تولید و زایشی نیست و ما ناگزیریم حرکت کنیم و در این مسیر نیاز به اطلاعات و منابع داریم که تا اون امکانات و اطلاعات نباشه ممکنه اون حرکت در مسیر درست نباشه و وقتی که حرکت میکنیم ممکن است چندین مسیر جلوی ما باشد و اینکه کدام مسیر انسان را به مقصد میرساند باید آگاهی پشتش باشد تاثیری این وادی روی من داشته زمانی که من مصرف کننده بودم بیشتر آدم منفعل و ساکنی بودم وقتی به کنگره آمدم با کمک راهنما و دستور جلسات و منابع کنگره مسیرهای جدیدی به روی من باز شد و در این مسیر ترس و ناامیدی و منیت به سراغ من میآمد و الان که توانستم از مثلث جهالت عبور کنم نتیجهاش رهایی شد و الان که رها شدم به بیان دیگر پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است و یک حرکت جدید در ابعاد جدید شروع شده است حال باید در صدد جبران خسارتهایی که به خودم، خانواده و جامعه زده ام باشم. و بهترین نوع جبران خسارت خدمت کردن و کمک به همنوعان خودم است و امیدوارم قدرت مطلق مرا در این راه یاری دهد
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر
در این وادی یاد گرفتم که باید حرکتی نو و تازه ای را آغاز کنم،حرکت به سمت نور و روشنایی، در این مسیر بايد نفس را تزکیه نمود ، چرا که پيمودن اين راه با عمل به هواي نفس ممکن نيست. به عبارت ديگر،اطلاعات و آگاهیام به اندازهای برسد که بتوانم حرکت کنم و نه راکد باشم مثل یک چشمه ای که کم آب است.من وقتی میخواستم استارت لژیون ایلام را بزنم ابتدا برایم خیلی سخت بود ولی بعدش راه برایم نمایان شد و این خواسته است که من را به تلاش و حرکت واداشت و موقعی که راه باشه و راهنما باشه قطعاً راه به خیر ختم خواهد شد. البته در مورد مسیر ضد ارزشها هم همینه.کسیکه در تاریکیهاست اصلاً توانایی حرکت ندارد و اعتیاد یعنی سکون و حرکت نکردن، چون نه نیاز خودشو نه نیاز همسرشو،و نه نیاز خانوادشو میتونه تشخیص بده و در سکون همه چیز محکوم به فنا و نیستی است.
سلام دوستان ایوب هستم یک مسافر
با حرکت راه نمایان میشود، این وادی بیان میکنه که با تفکر خالی هیچ اتفاقی نمیافتد و وادیها دومینو وار به دنبال هم هستند ،به عبارتی همه وادی ها لازم و ملزوم یکدیگرند و در این وادی یاد میگیریم که باید حرکت کنیم که راه نمایان شود، و این وادی به سه مقوله میپردازد یکی حرکت دومی جبران خسارت و سومی پیمان، نیروهای منفی هیچگاه ساکن نمیمانند و به دنبال این هستند که من در مثلث جهالت(ترس، ناامیدی،منیت) بمانم و متوقف شوم و قطعاً این توقف باعث سقوط من میشود مثل همون دوچرخه سواری که تا وقتی که رکاب میزنه تعادل دارد و وقتی که توقف میکند سقوط میکند.در این وادی یاد گرفتم که همیشه گوش به فرمان راهنما باشم و فرمان او برای من حجت است که بتوانم از این مسیر پر پیچ و خم عبور کنم.
ارسال و تهیه گزارش مسافر حمزه
تهیه عکس و عکاس خبری مسافر احسان
- تعداد بازدید از این مطلب :
86