چهاردهمین جلسه از دوره سوم سری جلسات خصوصی لژیون سردار همسفران آقا، نمایندگی پرستار به استادی ایجنت محترم همسفر محمود، نگهبانی راهنمای محترم تازه واردین همسفر مهرداد و دبیری مرزبان محترم همسفر دانیال با دستور جلسه "وادی پنجم" در روز پنجشنبه ۲8 تیر ۱۴۰۳، رأس ساعت۱۲:۳۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمود هستم یک همسفر
از نگهبان جلسه بسیار سپاسگزارم که استادی جلسه را به من واگذار نمودند. دستور جلسه طبق فرمایش آقای مهندس باید آخرین دستور جلسه هفتگی باشد و این دستور جلسه وادی پنجم و تاثیر آن روی من است، اما قبل از آن برای آینده باید یک فکری کرد چون من دیدم بعضی جاها به خصوص در لژیون سردار دوستان آنجا اعلام میکنند که ۴ دستور جلسهای که در ماه هست یکی را انتخاب کنیم و آن را انجام دهیم و این مغایرت پیدا میکند با صحبتهای آقای مهندس، راهکاری که حالا میتواند وجود داشته باشد این است که نگهبان لژیون سردار، برنامه دستور جلسات ماه را بررسی کند و ببیند دستور جلسات چیست. در مرداد ماه دو هفته تعطیل هستیم و دو هفته دیگر کنگره دایر است که مشخص شده در آن دو هفته دستور جلسات چه میباشد، بین آنها، دستور جلسهای را که مورد وثوق است را انتخاب کنیم و در همان هفته انجام دهیم، یعنی هفتهها رو ثابت نگذاریم برای آخر ماه یا اول ماه، اگر قرار است دستور جلسه تغییر کند هفته آن هم باید حتماً در همان هفته باشد و تغییر دیگری حداقل در این شعبه نداشته باشیم.
اما ودای پنجم: اولین وادی به ما میگوید: تفکر، باید فکر کنیم. وادی دوم به ما میگوید: ما به هیچ نیستیم، هیچ موجودی جهت بیهودگی پا به هستی ننهاده، ما به هیچ نیستم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. وادی سوم: هم به ما میگوید هیچکس به اندازه خود ما، به فکر ما نمیتواند باشد. وادی چهارم: مسئولیت دادن به خدا، یعنی سلب مسئولیت از خود. پس ما چهار موضوع مختلف و پیوسته داریم تا میرسیم به وادی پنجم.
وادی پنجم: میگوید تفکر قدرت مطلق حل نیست، توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل مینمایم. مثالی که همیشه من استفاده میکنم مثال بازی شطرنج است. یک کتاب شطرنج را اگر شما مطالعه کنید و تمام واریانتهای آن را بخوانید، حفظ کنید و تمامی حرکات را در فکر و ذهنتان بلد باشید تا زمانی که مهره را حرکت ندهید هیچ اتفاقی نمیافتد و مشخص نمیشود که شما دارای دانش و بینشی در مورد بازی شطرنج هستید یا خیر. وادی پنچم این را به من میگوید که محمود: درست است که فکر کردی و یکسری مسائل را میدانی اما برای این که تفکراتت محقق شود که میتواند درست یا غلط باشد، و بخواهی به یک نقطهای برسی، نیازمند حرکت خواهی بود.
وادی پنجم میگوید دوری از ضد ارزشها و رسیدن به ارزشها. ضد ارزشها و ارزشها چه میباشد؟ در هر جامعهای این مسائل فرق میکند اما در نهایت همه به یک چیزی اعتقاد دارند که به آن خرد جهانی میگویند. همه ما به یک عرفی، به یک نگاهی اعتقاد داریم چه دیندار باشیم چه بیدین یا لائیک باشیم هرچی میخواهیم باشیم مثلاً ما میدانیم دروغ گفتن بد است این در ایران، آمریکا، اروپا و در کل جهان بد است. میدانیم دزدی کردن بد است، در کل جهان بد است اما بین یک گروه راهزن این عمل خوب است و این ضد ارزش آنجا خوب است اما برای کل جوامع خوب نیست، پس رسیدن به ارزشها گذر از ضد ارزشهاست. بحث بعدی برمیگردد به خودداری. خودداری چیست؟ چیزی که من نسبت به آن آگاه نیستم، دانایی ندارم از انجامش خودداری میکنم. مبحث بعدی، پسانداز است. عرفا، بزرگان که راه طریقت و شریعت را طی میکردند یک جمله را همیشه میگفتند که پول چرک کف دست است و ارزش ندارد. دیدگاهی که آقای مهندس مطرح میکنند درست برعکس آن است و میفرمایند: که پول بسیار ارزش دارد و بدون پول ما اصلاً نمیتوانیم کاری انجام بدهیم. پس انداز کردن را به ما یاد میدهد و به ما میگوید اگر 1000 تومان درآمد دارید، ۲۵۰ تومان آن را باید پس انداز کنید، ۲۵۰ تومان را برای مخارج فردا نگهدارید و ۵۰۰ تومان باقیمانده را میتوانید برای همان روزتان مصرف کنید. قطره قطره، دانه دانه به انبار ما میتوانیم یک انبار جو یا گندم داشته باشیم. اما اگر همه اینها را رها کنیم نهایت به هیچ چیزی نخواهیم رسید.
![](/EditorFiles/Image/IMG_20240718_132600.jpg)
مسئله مالی و این پیوند مالی با لژیون سردار چه ارتباطی دارد؟ لژیون سردار، لژیون گدایی کردن نیست، لژیون سردار، لژیون دلیست، یعنی باید شما یک آگاهی به دست آورده باشید از چه چیزی؟ از چیزی که به دست آوردید. کنگره چه چیزی به شما داده است، ممکن است فرزند شما رها نشده باشد بنابراین بگوید بچه من رها نشده است پس کنگره چیزی به من نداده است. ممکن است فرزند شما رها شده باشد و کنگره را ترک کرده باشد و یا ممکن است بگوید فرزند من به کنگره آمده، کنگره را ترک کرده و تغییری نکرده و همان فرد قبل از کنگره است و خیلی دلایل دیگر را میتوانیم بیاوریم که کنگره چیزی به ما نداده است اما اگر واقعا به درون خودمان برویم باور قلبیمان این است که کنگره چیزی به ما نداده است؟ به من محمود هیچ چیزی نداده است؟ آگاهی، آرامش، محبت اینها را به من نداده است، به من که داده است و من قدر این دادهها رو باید بدانم. ارزش این دادهها چقدر است. هر کسی میتوانید برای خودش تخمینی بزند و دستش را در جیبش میکند، نگاه میکند چقدر توان دارد، مسئله این است که ما چقدر توان داریم به اندازه توانمان باید حرکت کنیم.
وقتی گلریزان میشود من نباید از روی احساس حرفی بزنم. خزانهدار لژیون سردار شعبه، اعلام کردند امسال 71% وصولی داریم و سال قبل با افتخار اعلام میکردند 97% وصولی داشتهایم چه اتفاقی میافتد که من محمود هیجان زده میشوم و اعلامی میکنم که از پس آن اعلام برنمیآیم. مسئله خودداری اینجا مطرح میشود که مطلبی را که نمیدانی و تواناییات را برآورد نکردی و آگاهی نسبت به تواناییها و به مال خودت پیدا نکردی اعلام نکن.
چه اتفاقی میافتد وقتی شعبه پرستار، همسفران، ۷۰۰ میلیون را تایید میکند که پرداخت کند، قسمت از آن که نقدی است، مشخص است، برای مابقی آن کنگره برنامهریزی و برنامه دارد. کنگره بر اساس همین اظهارات ما برای تکمیل ساختمان دانشگاه، ساخت درمانگاه، کلینیک و موارد دیگر برنامهریزی میکند که این کارها بر مبنای همین بودجههای پیشنهاد شده انجام خواهد شد. آقای مهندس اعلام کردند که برای مثال ۵۰۰۰ میلیارد تعهد بوده است که ۴۰۰۰ میلیارد آن وصول نشده است. با این وضعیت من چه برنامهریزی میتوانم داشته باشم. لژیون سردار میخواهد این آگاهی را به من بدهد که آگاه و دانا شوم نسبت به حرکتی که انجام میدهم، نیازی نیست خلاف آن چیزی که در توانم است عمل کنم و تعهدی را قبول کنم که نتوانم از عهده آن برآیم. باید به پرداخت آنچه گفتهام و تعهد کردهام عمل کنم. برنامهها، تفکرات و ارزشهایمان را بر مبنی همین گفتهها برنامهریزی میکنیم پس گفتههایمان باید در جهت ارزشها باشد. به گفتارمان بها بدهیم، اگر من برای گفتارم ارزش قائل نشوم دقیقاً در جهت ضد ارزش حرکت میکنم و وادی پنچم همین را به من میگوید.
ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید
تایپ، ویراستاری و بارگذاری: خدمتگزاران سایت همسفران آقا - شعبه پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
73