هرکدام از وادیها حرفها و مطلبهایی به ما میآموزند و این آموزشها باعث شد تا در من تغییرات مثبتی ایجاد شود.
من قبل از این که به کنگره بیایم همیشه نذر و دعا میکردم که خدا کمک کند تا مسافرم از اعتیاد نجات پیدا کند و مشکلات ما حل شود تا در زندگیمان به آرامش و آسایش برسیم.
فقط دعا میکردم و از نظر روحی خیلی بهم ریخته بودم، آنقدر که حتی در مجالس شادی هم من از اعماق قلبم خوشحال نبودم و از این جمله تبعیت میکردم که خنده برلب میزنم تا کس نداند راز من؛ ظاهراً احساس خوشحالی و رضایت میکردم تا اطرافیان چیزی نفهمند و ناراحت نشوند؛ امّا وقتی وادیها را خواندم به این نتیجه رسیدم که من برای آن آرامشی که دلم میخواهد و خواسته من است باید حرکت کنم، نباید فقط فکر آرامش باشم، باید برای رسیدن به آرامش تلاش کنم.
من فکر میکردم اگر از مسافرم جدا شوم مشکلات من حل میشود؛ امّا فهمیدم که مشکلات همیشه و در همه جا هستند؛ ولی به نوعی دیگر و دلیلی برای سلب آرامش من نیستند، باید یاد بگیرم که چگونه با مشکلاتم روبرو شوم و آنها را حل کنم، از مشکلات نترسم و منتظر نباشم تا کسی آنها را حل کند.
زندگی است دیگر، همیشه که همه رنگهایش جور نیست، همه سازهایش کوک نیست. من باید حواسم باشد به این روزهایی که دیگر بر نمیگردد، فرصتهایی که مثل باد میآیند و میروند و همیشگی نیستند. به این سالها که به سرعتِ برق گذشتند، جوانی که میرود و میانسالی که میآید، حواسم باشد به کوتاهی زندگي.
وقتی وادی پنجم را خواندم، مهارت زندگی کردن و قانونهای را برای زندگی بهتر فراگرفتم؛ آموختم از ضدارزشها دوری کنم و هر کجایی که از درستی و یا نادرستی کار نمیدانم از آن کار خودداری کنم. باید قناعت داشته باشم و از سادهترین و کمترین چیزها بهترین استفاده را ببرم، صبور باشم و در کار دیگران تجسس و یا قضاوت نکنم و به خداوند توکل کنم، راضی به رضای او و تسلیم امر خداوند باشم.
با خواندن این قانونها به یاد آخرین دعای امام حسین علیه السلام افتادم؛ إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ.
نویسنده: همسفر منیره رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون چهارم)
ویرایش: رابط خبری همسفر فروزنده رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی وکیلی
- تعداد بازدید از این مطلب :
120