English Version
English

به خوبی‌ها تفکر و تعقل کنید به بدی‌ها فکر نکنید

به خوبی‌ها تفکر و تعقل کنید به بدی‌ها فکر نکنید

برای شناخت انسان و تکامل او، باید صور پنهان را شناخت و تا زمانی که صور پنهان را نشناسند هیچ کمکی نمی‌توانند به انسان کنند. منبع اطلاعاتی ما قرآن است که ۱۴۰۰ سال پیش نازل شده است و تقریباً ۵۰ درصد کتاب، مربوط به آینده جهان است.
ما تا زمانی که اعتیاد را نشناختیم؛ نتوانستیم آن را درمان کنیم و موقعی که شناختیم، فهمیدیم اعتیاد جایگزینی مواد مخدر بیرونی به جای مواد مخدر درون بدن است؛ وقتی مشکل را فهمیدیم آن را حل کردیم. در مورد خود انسان هم، همین‌طور باید شناخت داشته باشیم. در قرآن تمام قوانین مانند: قوانین مدنی، قوانین ارث، قوانین طلاق، قوانین معامله، قوانین کاسبی، قوانین اجتماعی و قوانین جنگ بیان شده است. تمام کشورها هزینه سنگینی برای جنگ و آدم‌کشی می‌پردازند. در قرآن بیان شده وقتی که به شما حمله می‌کنند و خانواده شما را نابود می‌کنند شما هم بجنگید.
هر موجودی که پا به هستی می‌گذارد حتی قبل از خلقت انسان به صورت فیزیکی، دارای نفس است و نفس یک‌سری خواسته‌ها دارد. هدف تمام حیوانات، تغذیه و تولید مثل است این برنامه آن‌ها است، هدف و وضعیت مشخص دارند و روی همین پروسه تعیین شده‌اند.
خداوند وقتی که موجود جدیدی خلق کرد گفت: سجده کنید. موجود جدیدی که نفس خالی نیست که فقط هدف تغذیه و تولید مثل را داشته باشد. موجودی که می‌خواهد به او اختیار دهد اما به حیوانات اختیار داده نشده یا اگر هست در همان پروسه برنامه‌ریزی شده است. وقتی که اختیار به انسان داده شد باید جلوی او دو یا چند راه وجود داشته باشد.
نفس چیزی است که تعیین موجودیت می‌کند در ظاهر و باطن و خواسته دارد. نفس چیزی است که موجود را به وجود می‌آورد؛ مثل نفس گرگ یا گیاه.
در قرآن به کلماتی مانند: روح، نفس، جن، جان، فرشته و .‌‌.. برمی‌خوریم این‌ها همه موجود هستند اما در قالب جسمیت نیستند از جنسی هستند که ما در خواب می‌بینیم. ما خیلی چیزها را نمی‌دانیم ۱۴۰۰ سال از زمان نزول قرآن می‌گذرد، هنوز فرق نفس و روح را نفهمیدیم و خیلی از بزرگان هم نفهمیدند و می‌گویند یکی هستند‌. مثلاً آتش هم دود، هم نور و هم گرما دارد، نمی‌شود گفت: نور همان حرارت است یا گرما همان نور است همه از آتش هستند اما هر کدام تعریفی دارند. آتش مانند جسم انسان است نورش مانند روح و روشنایی است و دود همان جن است.
پس وقتی بخواهد به انسان اختیار بدهد باید دو مسیر داشته باشد و برای این دو مسیر، دو یار کمکی به او داد. حیوانات و گیاهان همیشه نفس خالی هستند اما وقتی وارد انسان می‌شود جن و روح هم به نفس اضافه می‌شود؛ یعنی نفس، خود موجود است یک نیروی مثبت و نیروی منفی که دائماً با موجود کار می‌کنند و او را هدایت می‌کنند. روح از خداوند است، پاک است، منشأ علم، دانش و هدایت است. در قرآن هیچ‌جا نوشته نشده است ملائکه می‌آیند و روح شما را تحویل می‌گیرند یا قبض روح می‌کنند؛ روح به امر خداوند است و شیطانی نیست خداوند از روح خود در انسان دمیده است. علم اندکی هم به او داده است، ما هنوز پیشرفتی در زمینه علم نکردیم؛ آیا توانسته‌ایم در مورد انسان موفقیت کسب کنیم؟ چندان نه! درست است پیوند قلب و کلیه انجام می‌دهیم اما آیا توانستیم اسکیزوفرنی را درمان کنیم؟ آیا توانستیم سرطان سینه یا مغز را درمان کنیم؟ آیا آلزایمر را توانستیم درمان کنیم؟ ما بهبودی داریم اما درمان که به طور قطع باشد را نداریم، به دلیل این‌که شناخت انسان را نداریم؛ اگر شناخت پیدا کنیم موفق می‌شویم. وقتی خود را شکافتیم آن وقت متوجه می‌شویم یک سیستم بسیار هوشمند و قوی‌تر از ما در بالای سر ما وجود دارد و برنامه‌ریزی می‌کند که در رأس آن خداوند وجود دارد و برای این‌که انسان به این مرحله برسد بهای سنگینی پرداخت شد؛ زیرا خیلی کار سختی بود که به او اختیار دهی، وقتی وارد قالب جسمی شد و به صورت انبوه درآمد که سنبل او حضرت آدم بود، خداوند فرمود: به او با دید احترام نگاه کنید. چون انسان اختیار دارد و دو نیروی مثبت و منفی در او وجود دارد؛ نیروهای منفی همیشه می‌خواهند در او مشکل ایجاد کنند و در جهت کینه، نفرت و حسادت تشویق می‌کنند.
انسان مدام در درون خود نجوا می‌کند و دو صدا می‌شنود؛ یکی دائماً شما را عصبانی‌تر می‌کند و نفرت شما را افزایش می‌دهد، اما آن یکی ذره‌ذره کینه و نفرت شما را کم می‌کند و با دید صلح‌آمیز شما را به راه درست هدایت می‌کند. در مسیری که حرکت می‌کنید نقطه وجود دارد که آن‌جا انشعاب پیدا می‌کند، این‌ها برای ما ممکن است انحراف ایجاد کند.
ما بعضی اوقات می‌خواهیم از کوتاه‌ترین مسیر به هدف برسیم؛ اما هر لحظه به طول آن افزوده می‌شود، برای همین تصفیه‌خانه به کندی پیش می‌رود، تصفیه انسان خیلی سخت است حرف زدن و دانستن راحت است اما وقتی بخواهی وارد مرحله عمل شوی بسیار دشوار است. نکته‌ای که وجود دارد از این بازی، زندگی و حیات به‌وجود می‌آید؛ آن مسیر را درست رفتن مهم است و ارزش دارد.
ما هر چیزی که می‌بینیم خیال می‌کنیم که درست است و واقعیت دارد؛ اما اشتباه است و این قضیه بین دختران و پسران خیلی اتفاق افتاده که شاید تمام عمر خود را صرف یک نفر کنند در صورتی که آن طرف از او خوشش نمی‌آمده باشد، از قدیم گفتند: برای کسی بمیر که برای تو تب کند. اگر به مسائل مجهول و مسائلی که برای ما روشن نیست توجه کنیم، انسان را بی‌مقدار و کوچک می‌کند و در حرکت او وقفه ایجاد می‌کند، باید در حول خود باشیم و با محورهای بد تماس نداشته باشیم به حس خود توجه کنیم، حس انسان به او دروغ نمی‌گوید. وقتی که با کسی صحبت می‌کنید که حس خوبی ندارید باید فاصله بگیرید؛ اگر خوب دقت کنید می‌توانید بفهمید که انسان‌ها نسبت به شما در چه وضعیتی هستند، با انسان‌هایی که جز بدی و شر چیزی ندارند تماس نداشته باشید و انرژی خود را تلف ندهید و به دنبال کار و هدف خود باشید.
وقتی که در تنهایی هستید و درون خود فکر می‌کنید؛ به خوبی‌ها تفکر و تعقل کنید به بدی‌ها فکر نکنید، وقتی به بدی فکر کنید تمام انرژی شما را می‌گیرد. انسان مثبت‌بین به خوبی‌ها فکر می‌کند؛ وقتی که به خوبی‌ها فکر کنید نظر شما به خوبی‌ها هدایت می‌شود. در سکوت به مسائلی می‌رسید که تصورش را هم نمی‌توانید بکنید ما اگر مثبت‌اندیش باشیم هم از زندگی لذت بیشتری می‌بریم هم خداوند کمک می‌کند که به نتایج خود برسیم. اگر همیشه به مسائل منفی توجه کنید و به غم و اندوه بروید هزاران مشکل برای شما به‌وجود می‌آید.
ما هر چیزی که آموختیم در واقع هیچ است؛ چون هرچه بیش‌تر بدانیم می‌فهمیم که چیزی نمی‌دانستیم. انسان به راه و راهنما احتیاج دارد و خدا کند که راهنما فهمیده باشد، انسان‌های لجوج و خودخواه کسی را به عنوان راهنما قبول ندارند، انسان بدون راهنما به هیچ نقطه‌ای نمی‌تواند دست یابد.

منبع: سی‌دی خلقت ۲
نویسنده تایپ و ویرایش: رابط خبری همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی بیرجند

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .