پیرامون دستور جلسه هفتگی: «وادی پنجم و تأثیر آن بر من» گفتگویی صمیمانه با همسفر زینب داشتیم شما عزیزان را به مشاهده ادامه آن دعوت میکنیم:
همسفر زینب و مسافرشان با بیش از ۱۰ سال تخریب آنتیایکس مصرفی شیره و تریاک وارد کنگره شدند. به مدت ۱۰ ماه و ۱۵ روز با متد DST و داروی OT به راهنمایی مسافر رحمان و همسفر مریم سفر کردند. هماکنون به لطف خدا و دستان پرمهر آقای مهندس ۱ سال و ۲ ماه هست که از بند اعتیاد آزاد و رها هستند. ورزش مسافر ایشان تنیس روی میز و ورزش همسفر زینب در کنگره بدمینتون هست.
عنوان وادی پنجم را در چند جمله توضیح دهید؟
در جهان ما تفکر، قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماید. برای حل مسائل زندگی، تفکر کردن به تنهایی کارایی ندارد. زمانی میتوانیم از تفکرات و اندیشه استفاده کنیم که آنها را به مقام عمل برسانیم. اندیشه و تفکر کردن تا زمانی که وارد مرحله عمل نشود، هیچ ارزشی ندارد. اگر من تمام متون اخلاقی را فرا بگیرم، انواع صحبتها، پندهای انگیزشی و علوم تربیتی را آموزش دیده باشم؛ اما در مواقعی که باید به کار گرفته شود، نتوانم به این پندها، افکار و اندیشهها جامه عمل بپوشانم، کاملاً بیارزش بوده و فقط مانند طبل غازی، بلند آواز و میان تهی است. سخنان سعدی که میفرمایند: عالم بیعمل مانند زنبور بیعسل است؛ یعنی فقط میداند، اما هیچ عمل و کاری انجام نمیدهد.
جهان ذهنی چه جهانی است، مطالبی را ارائه دهید؟
ما بسیاری از زمان خود را در جهان ذهن میگذرانیم، جهان ذهن قدرتمند است؛ زیرا غیر ممکنها را به وجود میآورد، هر چیز به اندازه آبادانی که دارد، میتواند ویژگی تخریب داشته باشد. قدرت جهان ذهن میتواند مفید یا مخرب باشد. جهان ذهنی خیلی پیچیده و مهم است. جهان ذهنی ما تمام ساختاری است که میخواهیم به وجود آوریم. از ذهن باید قدم به جهان عملی گذاریم، جهان ذهنی وسعتش از جهان بیرون خیلی بزرگتر و عظیمتر است، زیرا جهان ذهنی جهان کنفیکون است و مقدمه برنامهریزی و تمرین برای چگونه زیستن در جهان خاکی و سایر جهانها است.
برای رسیدن به آرامش چه کاری انجام دهیم، توضیح دهید؟
برای رسیدن به آرامش باید پاکسازی را از خود آغاز کنیم و پلههایی را طی نماییم. با تزکیه به آرامش و عزت نفس بالا میرسیم و با دوری از استرس کارهایمان را بهتر انجام میدهیم. برای دوری از اضطراب و رسیدن به آرامش باید هفت پله را طی کنیم؛ ۱_ برگشت از ضدارزشها ۲_ خودداری ۳_ قناعت ۴_ صبر ۵_ تجسس، قضاوت، غیبت ۶_ پس انداز ۷_ توکل، رضا، تسلیم، با گذراندن این پلهها بهتر میتوانیم، ساختار تفکر را به ساختار عملی تبدیل کنیم.
برگشت از ضد ارزشها یک پله از وادی پنجم است، با دیدگاه خودتان توضیحاتی ارائه دهید؟
در وادی پنجم پارامتر بسیار مهمی مطرح شده است که مهمترین، شاخصترین و اصلیترین پارامتر آن این است که اگر بخواهیم، این وادی را با گوشت، پوست و استخوان لمس کنیم و کنگره را درک کنیم، پارامتر بازگشت از ضدارزشها است؛ یعنی من همسفر تا زمانی که در ضد ارزشها باشم دیگر قناعت و صبر برای من مفهومی ندارد، همچنین توکل را کاملاً بیمعنی میپندارم. زمانی ما میتوانیم به دیگر پارامترها توجه کنیم و روی آنها تفکر کنیم که در مسیر ارزشها حرکت کنیم و از ضدارزشی که به آن آگاهی داریم پرهیز کنیم. روان آدمی وقتی به ضدارزشها آلوده گردد، بیقرار میشود؛ بنابراین باید از ضد ارزشها به طور کلی پرهیز نمود و آن مقدار از ضدارزشهایی را که در حال انجام آن هستیم از آنها برگشت کنیم که این همان مسئله توبه است. ما اگر به درون خود رجوع کنیم، متوجه میشویم ضدارزشها چه هستند؛ مانند دروغ گفتن، غیبت کردن و قضاوت کردن و ... است.
درباره کلمات تجسس، قضاوت، غیبت در چند جمله توضیح دهید؟
هر چه انسان جاهلتر باشد، بیشتر قضاوت میکند. وقتی قضاوت از روی عدم آگاهی ما باشد با ضدارزشهای دیگر مانند؛ غیبت، تجسس، کینه و حسادت همراه میشود و دیگر تنها نیست. کسی که در مورد دیگران قضاوت میکند مانند کسی است که روی شاخه درختی نشسته و در حال بریدن همان شاخه است، پس بیشترین آسیب و ضرر به خودمان میرسد و این تا زمانی ادامه دارد که به دانایی برسیم. چون کسی که به دانایی و آگاهی لازم رسیده باش نیازی نمیبینیم در مورد دیگران قضاوت و غیبت کند و باید این را بدانیم که قضاوت را نمیشود یک دفعه کنار گذاشت باید آموزش دید و با هوشیاری این کار را انجام داد.
ما وقتی سریالی را دنبال میکنیم به تکتک شخصیتها هر کدام به گونهای برای رفتارشان حق میدهیم، چون شرایط و علتها را به گونهای دیدهایم و میدانیم. حتی بدترین آدم داستان برای رفتار خود دلیلی دارد. زندگی هم همینطور است، اما با این تفاوت که ما از شرایط و اتفاقات پشت پرده و رفتار آدمها خبر نداریم، ما جای آنها نیستیم و از مشکلاتشان خبر نداریم. درست نیست صرفاً به واسطه واکنشهایی که میبینیم، حس کنیم که همهچیز را میدانیم و همه را میشناسیم. لازم نیست به کسی حق دهیم، همین که قضاوت نکنیم کافی است. نمیتوانیم بگوییم کدام کفش برای چه پایی مناسب است، این را فقط کسی میداند که با آن کفش راه میرود. در آخر هم از خداوند میخواهم کمک کند دیرتر برنجیم و زودتر ببخشیم، کمتر قضاوت و پیش داوری کنیم و بیشتر فرصت بدهیم.
نویسنده متن: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون یازدهم)
تهیه و تنظیم گزارش: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون سوم )
ارسال مطلب: همسفر الهام، رهجوی راهنما همسفر رویا (لژیون هشتم)
همسفران نمایندگی فردوسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
131