در ابتدا آقای مهندس میفرمایند: بحث خلقت برای داشتن، بزرگی و مهم بودن انسان است که به آن پیمیبریم و در کامل بودنِ خود تلاش میکنیم. در اینجا یکسری مسائلی است که به صورپنهان مربوط میشود و ما با این صورپنهان بایستی آشنا باشیم که اگر آشنا نباشیم هیچ کاری را نمیتوانیم بهدرستی انجام دهیم. اگر کل روانشناسان جمع شوند و کتاب بنویسند؛ تا وقتی که صورپنهان شناخته نشود نمیتوان به انسانها کمک کرد. آقای مهندس میفرماید: منبع ما انسانها کتاب آسمانی است که در آن نوشته شده است، مطالب کتاب آسمانی مربوط به ۱۴۰۰ سالِ پیش میباشد. در کتاب آسمانی ۵۰ درصد مربوط بهآینده جهان میباشد. پس اگر بخواهیم ساختار خود را بشناسیم، باید بدانیم تا زمانی که اعتیاد را نشناسیم نمیتوانیم درمانش کنیم؛ بنابراین ما زمانی به شناخت آن پیمیبریم که متوجه شویم اعتیاد یک نوع جایگزینی میباشد که میشود گفت، جایگزین مواد مخدر بیرون بهجای مواد مخدر درون است.
وقتی فهمیدیم که چگونه میشود مشکل را حل کرد، درمان اعتیاد برایمان بسیار ساده شد اما بهداشت جهانی میگوید: اعتیاد مسمومیت مزمن و یک نوع سم است که این موضوع کاملا اشتباه میباشد. بنابراین هر موجودی که پا به هستی میگذارد حتی قبل از خلقت انسان بهصورت فیزیکی، ما اولی را نمیتوانیم برایش پیدا کنیم که بگوییم اولش کجا بود؟! که البته اگر اولین خلقت هم باشد باز یک پروسه دیگری وجود دارد؛ یعنی از یک زمان دیگری این ماجرا شروع میشود در نتیجه هم ما و هم سایر موجودات قبل از خلقت بودهایم اما تمامی موجوداتی که زندگی میکنند یک خواستهای دارند؛ یعنی همان نفس، (نفس آن چیزی است که تعیین موجودیت میکند چه در ظاهر و چه در باطن) همچنین نفس یکسری خواسته دارد و فقط میخواهد خواستههایش برآورده شود درواقع نفس حیوان به این صورت است که غذا بخورد و تولیدمثل کند که این نفس در انواع حیوانات متفاوت است و بستگی به غریزه طبیعی و نوع تغذیه خود دارد.
بعدها موجودی بهعنوان انسان خلق شد و به انسان اختیار داده شد وقتی اختیار داده شد دو راهحل و یا راهحلهای متعددی برایش در نظر گرفته شد. اگر کتاب قرآن را خوب مطالعه کنیم میبینیم که راجعبه نفس، جان، جن و فرشته... سخن گفته شده است ولی در قالب جسمیت نیستند و ما آنها را فقط در خواب رؤیت میکنیم؛ اما از نظر فیزیکی وجود ندارند. ما هنوز خیلی از چیزها را نمیدانیم حتی ۱۴۰۰ سال است که از زمانِ پیامبر میگذرد؛ ولی ما هنوز فرق نفس و روح را نفهمیدیم. در نتیجه حیوانات و گیاهان فقط دارای نفس هستند، ولی انسان علاوه بر نفس دارای روح و جن هم میباشد. نفس میشود خود موجود؛ یعنی یک نیروی منفی و مثبت که این دو دائما با موجود، کار میکنند و شیبه به یک مشاوره میمانند.
همانطور که گفته شد روح از خداوند است و پاک و الهی است و بارها گفته شده است که ما به هیچ عنوان روح خبیث و شیطانی نداریم، بنابراین روح منشأ علم، هدایت و دانش میباشد ما هنوز نتوانستیم در مورد انسان شناخت کافی را پیدا کنیم البته این بحث برای پیبردن به بزرگی و مهم بودن انسان است که به آن پیببریم و در کامل بودن خود تلاش کنیم برای همین است وقتی اثر خداوند یا اثر نیروی برتری است آن را حس میکنیم که به هرحال چه بخواهیم و چه نخواهیم یک سیستم هوشمند و بسیار قوی و قویتری از ما وجود دارد که بر ما نظارت دارد و برنامهریزی میکند. یک سیستمی است که در رأس آن خداوند وجود دارد. برای اینکه انسان به این مرحله برسد بهای سنگینی پرداخته شد چراکه کار بسیار سختی بود که به انسان اختیار داده شود.
همچنین موجود مورد نظر از اولین خلقت با ما بوده است و تا به نتیجه ناس به انسان رسید. (ناس یعنی مردم) و فرمان صادر شد که به این خلقت به دیده احترام برخورد شود و از این مرحله به بعد دیگر برای آن مجهول نبود و بههمین سبب راه خود را جهت احساس قدرت خویش از انسان جدا نمود و در اینجا نیز در کائنات تغییراتی حاصل شد و آن تغییرات همینطور ادامه دارد تا موجود دوم یعنی انسان، خلوص خود را نسبت به خالق خود بنمایاند. اما دریغ که در کمینِ ما همهچیز میگستراند تا از صراط مستقیم روی برتابیم و به بیراهه رویم و این قصه همان است که نقطهای دارد که روی این نقطهها حرکت ایجاد میشود و همیشه هم این حرکت بهطور مستقیم نیست. ما بعضی وقتها میخواهیم از کوتاهترین راه به مقصد برسیم اما بهطول آن هر لحظه افزوده میشود در نتیجه برای رسیدن به هدف خود نباید عجله کنیم این است که تصفیهخانه به کندی پیش میرود چراکه تصفیه و پالایش انسان خیلی سخت است. نکتهای که بسیار مهم است خوب یا بد، این دوتا موجود همیشه هستند، گذشته از همه اینها در طول یا مسیر این راه، زندگی وجود دارد؛ پس بالاترین معجزه حیات خودِ زندگی است.
همه آنچه را که میبینیم با خود واقع میپنداریم و در حفظ آن اشتباه میکنیم و دیگر اینکه از قوّت خودمان بهآرامی کم میکنیم و اگر خوب تفکر کنید خواهید دید که اگر به مسائل مجهول از آن نوع که انسان را بیمقدار مینمایید توجه کنیم در حرکت خود وقفه ایجاد میکنیم و باید در حولومحور خود باشیم و با محورهای بد تماس نداشته باشیم و در صدد یافتن و جلو رفتن در آنها و غرق شدن انسان بیشتر کمک مینماییم. اگر انسان به احساسش توجه کند متوجه میشود که احساس به انسان دروغ نمیگوید اگر خوب دقت کنید، میبینید که حس هم دروغ نمیگوید. بایستی در سکوت با دقت به خوبیها تفکر و تعقل کنیم و این مسئله خیلی مهم است چراکه فکر کردن به بدیها انرژی را از ما میگیرد؛ اما اگر به خوبیها فکر کنیم سرشار از انرژی و قدرت میشویم پس در سکوت به خوبیها تفکر و تعقل کنید که به این نوعِ دید میگویند: انسان مثبتبین و همین اندیشه مثبت باعث میشود که نظر ما را به جهت دلخواه هدایت کند چراکه انسان مثبت اندیش قطعا به نتیجه دلخواه خود میرسد.
ما بایستی آدم کار آزموده و جنگدیده باشیم؛ زیرا زندگی برای تکتک ما حکایت میدان جنگ را دارد و برای هر کاری باید آماده باشیم. من جزء بسیار کوچکی از هستی هستم و آنچه مقدر باشد پیش میآید و آنچه آموختیم درواقع هیچ است. همه چیز از اوست یعنی هر چه که داریم از خداوند است، بهطور کلی انسان نیاز به راه و راهنما دارد چراکه انسان بدون راهنما بههیچ نقطهای نمیتواند دست پیدا کند.
رابط خبری: همسفر خدیجه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هفتم)
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هفتم)
عکس: همسفر اعظم، مرزبان خبری
ویراستار: همسفر عفت رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون پنجم)
همسفران نمایندگی وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
173