جلسه پنجم از دوره هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی جهانبین به استادی راهنما همسفر زهرا، نگهبانی همسفر صدیقه و دبیری همسفر سهیلا با دستور جلسه «وادی پنجم (در جهان ما تفكر؛ قدرت مطلق حل نيست، بلکه توام با رفتن و رسيدن، آن را كامل مینمايد.) و تاثیر آن روی من» روز یکشنبه 24 تیرماه 1403 ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.
![](/EditorFiles/Image/200f72ce-5045-4787-860b-b94441d43f2f.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکرم که در جمع شما دوستان محبت قرار گرفتم، از نگهبان و دبیر سپاسگزارم که اجازه خدمت در این جایگاه را به بنده دادند. وادی که امروز در مورد آن صحبت میکنیم وادی پنجم میباشد. با این سر تیتر که «در جهان ما تفکر تنها قدرت مطلق حل نیست، بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماید.» آقای مهندس یک سری اصول و ریکاوری برای اعضاء کنگره و برای رسیدن به آرامش افراد تهیه، تدارک و ارائه کردهاند؛ از جمله چهارده وادی که وقتی ما هر کدام را به صورت جداگانه در زندگی خود عملی کنیم، آن زمان است که میتوانیم طعم آرامش و رهایی را حس کنیم.
یکی دیگر از این وادیها، وادی پنجم است. در چهار وادی قبل، یعنی وادی اول تا چهارم، آقای مهندس تفکر را به ما گوشزد کردند. در وادی اول که میگوید: «با تفکر ساختارها آغاز میگردد؛ بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود»؛ یعنی این فکر من است که میتواند خوب و بد زندگی را برای من رقم بزند. وقتی که یک مقدار به جلو حرکت کردیم و توانستیم کمی تفکر و تمرکز کنیم وادی پنجم سر راه ما قرار میگیرد و میگوید: ما در جهانی زندگی میکنیم که بر مبنای تحرک بنا شده است، یعنی نتیجه تمام کارهای ما برا اساس حرکتی است که ما انجام میدهیم.
از وادی پنجم به بعد باید کاری کنیم که اثر و نتیجه آن را در دنیای بیرون مشاهده کنیم و لازم نیست که کارهای بزرگ و خارقالعادهای انجام دهیم؛ بلکه اگر همین کارهای کوچک را در صور آشکار انجام دهیم ما را برای انجام کارهای بزرگ آماده میکند؛ مثلاً در ذهنمان فکر میکنیم که نباید دروغ بگوییم؛ ولی باید آن را در صور آشکار عملی کنیم تا روی ما اثر بگذارد و بتوانیم به نتیجه دلخواه خود برسیم. وادی پنجم از جهانها سخن میگوید. ما سه جهان داریم؛ جهان ذهن، جهان خواب و دیگری همان جهان خاکی میباشد. ما به جهان ذهن نیاز داریم؛ زیرا در جهان ذهن محدودیتی وجود ندارد. ما خیلی از ساختارها را میتوانیم در جهان ذهن خود بسازیم یا اینکه ساختاری را خراب کنیم و از نو ساختمان جدیدی بسازیم و به خیلی از آرزوها میتوانیم در جهان ذهن دست پیدا کنیم که خود یک موهبت بزرگ و ارزشمندی میباشد؛ ولی کافی نیست.
گاهی اوقات از خود میپرسیم چرا ما این همه فکر میکنیم و در آخر نتیجهای که بهدست میآید نتیجه درستی نمیباشد؟ آقای مهندس در این وادی میگوید: «ساختاری که ما در ذهنمان درست میکنیم ساختار اشتباهی است»؛ ساختار اگر درست باشد لاجرم نتیجهای که در جهان فیزیکی و جهان بیرون از آن میبینیم نتیجه درستی میباشد و برطبق قوانین هستی است. خیلی وقتها ما ساختارهای اشتباهی که در ذهن خود ایجاد میکنیم نتایجی که در جهان بیرون میبینیم نتایج اشتباهی است. این فرصت به ما داده شده است که آنقدر این ساختارها را در جهان ذهن تمرین کنیم و در جهان بیرون عملی کنیم که درصد خطا و اشتباه را پایین بیاوریم و در این زمانی است که میتوانیم طعم رهایی و آرامش را در زندگی خود ببینیم.
ما گاهی اوقات فکر میکردیم از جمله خود من، که تمام مشکلات ما بهخاطر زندگی با یک مصرف کننده میباشد؛ ولی زمانی که وارد وادی پنجم شدیم، دیدیم که اصلاً اینطور نیست؛ شاید مصرف کننده توانسته باشد یک مقدار از سرعت من بکاهد، ولی اینطور نیست که بگویم تمام مشکلات من بهخاطر وجود مصرفکننده است و با خود بگویم اگر این شخص نبود، من فلان شرایط را داشتم، در واقع این وادی این حرف را قبول ندارد، بلکه آن ضد ارزشها که با تو هستند آن بندها را برای تو بهوجود آورده است. دروغ، غیبت، حسادت، تجسس، استرسها، نگرانیها و همه ضد ارزشها مثل غل و زنجیر دست و پای شما را بسته و نمیگذارد آزادی و عملکرد خوب داشته باشید؛ ولی انسان راحتطلب است و میخواهد شکستهای خودش را سریع توجیه کند و آن را گردن مسافر بیندازد و بگوید اگر مسافرم مصرف کننده نبود و سر راه من قرار نمیگرفت من این مشکل را نداشتم.
این وادی به من میگوید: همراهی با مسافر، شاید سرعت حرکت را کم کند؛ ولی در سقوط شما اثر ندارد شما خودت سقوط را تضمین میکنی؛ هنگامیکه من غیبت میکنم و زیر یک دیوار پوسیده نشستهام عملکردی باعث میشود، دیوار بر سر من خراب شود و نمیتوانم بگویم چون مسافرم با من همراهی نکرد و شرایط را برای من ایجاد نکرد، پس من شکست خوردم و در این وادی پلههای هفتگانه را پیش روی ما قرار میدهد و به ما کمک میکند تا ما این پلههای هفتگانه را راحتتر و اصولیتر طی کنیم و آن آرامش را کسب کنیم.
یکی از این پلهها دوری از ضد ارزشها است؛ اولا از امور کوچک شروع کن چون طبع انسان به گونهای نیست که انسان برود سمت یک کار ضد ارزشی؛ ولی اینقدر نیروها، آنچه ضدارزش است را برای من زیبا و خوب کار را جلوه میدهند که فرمان عقل را تحت اختیار قرار میگیرد و ما ناخودآگاه فریب میخوریم و آن کار را انجام میدهیم و این را در جام زهرآلود قراردادهاند و باعث شده پس از آنکه آن را نوشیدم مشکلات برای من ایجاد شود. آقای مهندس فرمودند: «اگر در کاری قرار گرفتید که اطلاعات و آگاهیتان در آن حد نبود یا زمان آن کار نبود، بهتر است انجام ندهید؛ چون یک وقتهایی اگر کاری را اطمینان داشته باشم یقین داشته باشم خود آن احساس بد به من میگوید که این کار را انجام دهم». این وادی به من میگوید: کار را باید انجام بدهیم؛ ولی یک وقتهایی هست بین تردیدهایی قرار میگیریم که باید صبر کنیم و این کار را انجام ندهیم و از پله «خودداری» استفاده کنیم و همینطور پلههایی دیگر که در این وادی مطرح شده است، میتوانند ما را به آرامش و ساختن زندگی بهتر سوق دهند.
![](/EditorFiles/Image/61b2838c-6633-412f-89ce-ec1371225be9.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر مریم و مسافر جلیل
تایپ: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون چهارم) و همسفر امالسادات رهجوی همسفر ندا (لژیون نهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی جهانبین شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
249