وادی پنجم میگوید: «در جهان ما تفکر، قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن، آن را کامل مینماید.» وقتیکه به باطن آفریدههای خداوند مانند انسان، امواج دریا، کوهها، آسمان پرستاره و... نگاه میکنیم که عظمت آنها در تصور ما نمیگنجند و آنجاست که به عظمت و بزرگی خداوند پی میبریم.
انسان در حیات زمینی در سه جهان زندگی میکند، جهان خاکی، جهان خواب و جهان ذهنی؛ جهان ذهنی مقدمهای برای برنامهریزی و تمرین چگونه زیستن در جهان خاکی و سایر جهانهاست. ما برای بهوجود آوردن یک ساختار باید دو نکته را مدنظر قرار دهیم؛ یکی تفکر و تشکیل ساختار مناسب و دیگری به اجرا درآوردن ساختار ذهنی. تا زمانی که ساختارهای ذهنی خود را تبدیل به ساختارهای عملیاتی نکنیم به نتیجه درستی دست نمییابیم.
ما در این وادی یاد میگیریم که ساختارهای فکری خود را از قوه به فعل دربیاوریم و به افکارمان اجازه بدهیم تا وارد مرحله عملیاتی شوند. ما برای اصلاح اخلاق و رفتار خود باید سه پارامتر پندار سالم، گفتار سالم و کردار سالم را در نظر بگیریم؛ چون وقتیکه تفکرات ما سالم باشد، گفتار و کردار هم سالم میشوند. دانستن تنها، بدون اینکه دانستههای خود را مورد استفاده عملی قرار دهیم، هیچ ارزشی ندارد؛ چه بسا انسانهای زیادی که در هر زمینهای دانش و آگاهی دارند و خود را صاحب نظر میدانند؛ اما نمیتوانند دانستههای خود را مورد استفاده عملی قرار دهند.
حال برای خروج یا صعود از اضطراب، نگرانی و... باید پلههایی را طی کنیم که عبارتند از: ۱_برگشت از ضدارزشها، ۲_خودداری، ۳_قناعت، ۴_صبر، ۵_تجسس، غیبت و قضاوت، ۶_پسانداز، ۷_توکل، رضا و تسلیم. اگر بتوانیم این موضوعات را در زندگی خود کاربردی کنیم و ساختارهای ذهنی خود را به مرحله اجرایی دربیاوریم، به تزکیه و پالایش میرسیم.
در واقع وادی پنجم میخواهد این را به من بگوید: هرچیزی را که در آموزشها یاد گرفتهام، باید هم در زندگی شخصی خود آنها را کاربردی کنم و مورد استفاده قرار دهم و هم به دیگران انتقال بدهم. ما باید تفکراتی را که در جهان ذهن خود بهوجود آوردهایم، اجرایی کنم تا از جهان ذهن به جهان عینی و عملی قدم بگذاریم.
بعضی انسانها جهان ذهنی قدرتمندی دارند و دانش و آگاهی زیادی دارند؛ اما قادر نیستند که آنها را در خارج از ذهن عملی کنند. ما اگر میخواهیم بدانیم که خداوند چگونه خالق جهان است، باید به جهان ذهنی مراجعه کنیم؛ چون او هر فرمانی که میدهد به انجام میرسد و این صفت در همه ما وجود دارد؛ چون هر چیزی را که در ذهن داشته باشیم، به آن میرسیم.
در این وادی ما یاد میگیریم که از طبیعت هم میتوانیم الگو بگیریم تا از کمترین امکانات، بیشترین راندمان را داشته باشیم و بهترین بهره را ببریم. من باید ببینیم که در کنگره چه چیزهایی را دریافت کردهام و از آنها بهترین نتیجه را گرفتهام؛ من باید ببینم، برای دریافتهای خود چه بهایی را حاضرم پرداخت کنم تا قدردان کنگره باشم؛ من باید قدر آرامشی را که در زندگی دارم، داشته باشم؛ من چگونه میتوانم تمام نعمتهایی را که در دست دارم، جبران کنم و ناسپاس نباشم.
ما گاهی از یک درخت و حیوان هم بیارزشتر هستیم؛ چون همه چیز را مصرف میکنیم، ولی از خود هیچ بازدهی نداریم؛ درواقع به مصرفکنندگان، بیمصرف تبدیل میشویم. ما باید در مقابل نعمتها سپاسگزار و قدردان باشیم و در ازای هر دریافتی، پرداختی هم داشته باشیم.
نویسنده: همسفر نسرین رهجوی راهنما همسفر آرزو (لژیون تغذیه سالم)
ویرایش: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
ویراستاری و ارسال: راهنمای تازهواردین، همسفر حمیده
همسفران نمایندگی جواد
- تعداد بازدید از این مطلب :
272