جلسه اول از دوره پنجاه و دوم کارگاههای آموزشی مجازی همسفران نمایندگی حکیم هیدجی به استادی راهنما همسفر مهین با دستور جلسه "وادی پنجم و تاثیر آن روی من " روز شنبه بیست وسوم تیرماه ١۴٠٣ آغاز به کارکرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان مهین هستم یک همسفر.
دستور جلسه این هفته درباره وادی پنجم و تاثیر آن روی من است. تیتر وادی پنجم به ما میگوید در جهان ما تفكر قدرت مطلق حل نيست بلکه توام با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماید. ما وقتی وارد کنگره میشویم با آموزش های این وادی ها میتوانیم راه رسیدن به خودمان را پیدا کنیم. در چهار وادی که پشت سر گذاشتیم آقای مهندس، به ما تفکر کردن را آموزش دادند و در وادی پنجم به ما میآموزد که باید تفکرات به مرحله عمل برسد چون در غیر این صورت هیچ ارزشی نخواهد داشت. باید تفکرات خودمان را از قوه به فعل تبدیل کنیم. اگر به انسان نگاه کنیم یک جهان عظیم را در وجود انسان میتوانیم ببینیم که این انسان هم زمان در سه جهان زندگی میکند، یکی از این جهان هایی که انسان در آن زندگی میکند، جهان ذهنی است. این جهان ذهنی تمرینی است برای چگونه زیستن در جهان های خاکی و بقیه جهان ها و برای این که در جهان ذهنی برنامه ریزی کند، نیازمند تفکر میباشد. این ساختارها توسط تفکر صورت میگیرد ولی ما تا وادی چهارم این تفکر کردن را کاملاََ یاد گرفتیم، حالا وقتی که به وادی پنجم میرسیم باید برویم تفکراتی را که در جهان ذهنی مان شکل دادیم تبدیل به ساختارهای عملیاتی کنیم و به فعل تبدیل کنیم تا برایمان ارزشمند باشد. وقتی انسان بخواهد ساختارهای عملی جدیدی به وجود بیاورد، بایستی در آرامش باشد. یعنی حالتهای ترس، اضطراب، ناامیدی، عدم اعتماد به نفس که داشت باید کنار بروند و آرامش داشته باشد تا ساختارهای ذهنی عالی و خوبی را برای تمرین در جهان خاکی به وجود آورد. ما برای این که به آرامش برسیم بایستی اول تزکیه و پالایش را از خودمان شروع کنیم. در این وادی به ما میگوید برای اینکه به آرامش برسیم باید برای خروج از ترس، ناامیدی و اضطراب از چند پله استفاده کنیم، این پله ها هفت پله میباشد. اولین پله برگشت از ضدارزشها است. یعنی من اگر به درون خودم مراجعه کنم، کاملاََ متوجه میشوم که این کاری که انجام میدهم آیا کار ارزشی است یا ضد ارزشی، با توجه به قوانینی که خداوند به ما در کتاب الهی فرستاده است و یک سری از ضد ارزش هایی که خرد جهانی هم نمیپذیرد، مثل دروغ گفتن، رشوه گرفتن، غیبت کردن، همه اینها ضد ارزش محسوب میشود، باید از آن ها دوری کنیم تا به آرامش برسیم. دومین پله ای که در این وادی به ما یاد میدهد، خودداری است. بعضی وقت ها ما نمیدانیم کاری که میخواهیم انجام دهیم درست است یا غلط؟ ضد ارزش است یا ارزش است؟ در واقع عقل سلیم حکم میکند که ما این کار را انجام ندهیم و پله بعدی که پله قناعت است، ما باید در تمام کارهایمان از طبیعت الگو بگیریم. آقای مهندس بارها گفتند ما باید از طبیعت الگو بگیریم. طبیعت چطور میتواند از یک سری امکانات خیلی خیلی کم شیرین ترین میوه ها را به وجود آورد، پس من هم باید با کمترین امکانات بتوانم بهترین زندگی و بهترین شرایط را برای زندگی خودم فراهم کنم البته این قناعت با خساست کاملاََ متفاوت است که در در ادامه آقای مهندس به ما یاد دادند که پایه های مالی خودمان را قوی کنیم پس این پله هم برای رسیدن به آرامش و خروج از ترس و اضطراب یکی از پله هایی بود که به ما آموزش داده شده. پله بعدی صبر است همانطور که در کنگره یاد گرفتیم، کلمه صبر از یک درخت گرفته شده، یک درخت تلخی است که میگوید صبر یعنی طی کردن و پشت سر گذاشتن زمان، همراه با تلاش و کوشش. اینطور نیست که من بنشینم و فشار عصبی را تحمل کنم و بگویم که صبورم، صبر یعنی بتوانی زمان را پشت سر بگذاری همراه با تلاش و کوششی که برای رسیدن به هدف انجام میدهی. صبر یکی از مؤلفه های ضروری زندگی است که ما باید در این وادی یاد بگیریم. مرحله پنجم یا پله پنجم تجسس، قضاوت و غیبت است ما باید حتماً این کار را در خودمان تمرین کنیم که از این ضد ارزش بتوانیم دوری کنیم. چراکه وقتی مشغول تجسس کردن، غیبت کردن و قضاوت کردن دیگران هستیم در واقع داریم به سیستم ایکس خودمان آسیب میزنیم. در واقع خودمان را با اعمال تخریب میکنیم و انرژی مان را در باتلاق میریزیم. مرحله ششم، مرحله پس انداز کردن است که آقای مهندس با تفکر عمیقی که داشتند پس انداز را برای همه انسانها ضروری دانستند و پس انداز میگوید تا وقتی پس انداز نداشته باشی نمیدانی قدرت پس انداز چقدر است، ولی وقتی پس انداز داشته باشی، خیالت آسوده است و در حالت آرامش نسبی قرار داری و از لحاظ مادی دیگر آرامشت بهم نمیریزد، پس پس انداز برای همه انسانها ضروری ست حتی برای کسانی که در شبانه روز نانی به دستشان نمیرسد وقتی یک قرص نان به دستشان رسید یک چهارم آن را پس انداز کنند برای روز مبادا.مرحله هفتم، توکل، رضا و تسلیم است که ما باید در تمامی مراحل زندگی مان به خداوند توکل کنیم و راضی باشیم به رضای خداوند که وقتی از مرحله توکل و رضا عبور کردیم به مرحله تسلیم میرسیم که فرق آن با مرحله رضا در این است که ما در مرحله رضا چیزهایی که به نفع مان است ما را راضی میکند ولی در مرحله تسلیم، ما نه مخالفتی داریم و نا موافقتی و هم چیزهایی که به نفع ما است لذت بخش است و هم چیزهایی به نفع ما نیست لذت بخش است. ما خواسته ای نداریم جز خواسته قدرت مطلق و اگر این پله ها را روی خودمان کاربردی کنیم قطعاََ به آرامش میرسیم. میتوانیم بهترین ساختارهای عملیاتی را در زندگی مان به کار ببریم، برای اینکه یک زندگی عالی را برای خودمان رقم بزنیم،در آرامش باشیم، زندگی مان سرشار از خوبی ها باشد و بتوانیم با توکل به قدرت مطلق و با حرکت های درست و آموزش های درست آقای مهندس انشاءلله به جایگاهی که از آن انشعاب یافته ایم دست پیدا کنیم و به آن مقام انسانی که فراموش کردیم و در جایی جا گذاشتیم به آنجا برگردیم و مسیری را که سالیان سال اشتباه رفتیم را دوباره برگردیم و به آن آرامش و حال خوب، پاکی و حال خوش برسیم و تاثیری که این وادی روی من داشت این بود که بتوانم این پله ها را روی خودم کاربردی کنم و این پله ها خیلی در زندگی من تأثیر گذار بودند. از خداوند برای آقای مهندس طول عمر با عزت خواستارم و برای تمامی عزیزانی که در کنگره خدمت میکنند طول عمر با عزت خواستارم چرا که من آرامش زندگی امروزم را مدیون آقای مهندس و خانواده محترم شان و راهنما های عزیزمان هستم.امیدوارم خداوند به من توفیق دهد تا در راه کنگره هر چه در توان دارم خدمتگذار خالص و صادق کنگره باشم. ممنونم که به صحبت های من توجه کردید.
مشارکت مکتوب :راهنما همسفر مهین(راهنمای لژیون ششم)
تایپ، ویرایش و ارسال:همسفر فاطمه لژیون پنجم.
همسفران نمایندگی حکیم هیدجی
- تعداد بازدید از این مطلب :
390