باغبان خسته نباشی!
اگر کسی چروک پیشانیت را دنبال کند به رنج باغبانی میرسد که سالهاست گلهایش را از بین خزان به بهارهای در راه سپرده است.همه جادههایی که تو، نشان میدهی به خرد و روشنی میرسد.
ما ماهیان قرمز کوچکی هستیم که بجز آب تنگ ندیدهایم و از هم میپرسیم دریا کجاست؟ و تو رودی هستی که به اقیانوس رسیدهای و ما در پی تو روان شدیم. تو بودی که دست مرا گرفتی تا در پرتگاه و لغزشگاه زندگی نیفتم.
من امروز به احترام نامت، قیام میکنم و در زلال کلمات، رها میشوم و حدیث زندگی را با تو مرور میکنم. میخواهم به آسمان بال بگشایم و نامت را بر صفحه آبی حک کنم تا شاید ذرهای از محبتهای تو را سپاس گفته باشم، با این عمر کوتاه خاکی، قادر به جبران لطف شما نیستم، پس دست به دامن ذات کبریایی دراز میکنم و از درگاهش میخواهم بهترینها را نصیبتان کند.
تقدیم به پدر کنگره۶۰ مهندس دژاکام
نویسنده: همسفر کبری، رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر فاطمه راهنما رهجوی همسفر فاطمه
عکس، ویراستاری و ارسال: همسفر ناهید، مرزبان خبری
همسفران نمایندگی آزادشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
43