اصولا دیدگاه ما نسبت به مسائل باید دورتر باشد. بعضی از ما نگاهمان طوری است که فقط خودمان را میبینیم و از بقیه خبر نداریم. کاری که امروزه متداول است، توصیف بیماریها و برچسب زدن به انواع انسانها است. بهطور مثال اگر شما اسکیزوفرنی دارید حالا باید چه کار بکنید تا خوب شوید؟ پاسخ به این سوال خیلی مهم است. از درمان بیماریها چیزی نمیدانیم بهقول سقراط: «احمقترین آدمها کسانی هستند که چیزی را نمیدانند ولی تاکید میکنند که میدانند» برای مسئله اعتیاد که در آن همه روشها و متدها را میدانیم با گوشت، پوست و استخوان حس کردیم. باید بدانیم برای ما درمان یکبار اتفاق میفتد.
برای اینکه خودمان و جهان پیرامون را بشناسیم باید یکسری اطلاعات را جمعآوری کنیم. اما خیلی مغرور و متکبرانه به همه چیز نگاه میکنیم و نظریه میدهیم درصورتی که هیچ چیز نمیدانیم. وقتی کسی وارد کنگره میشود و مشاوره آن انجام میشود هیچکس به آن برچسب نمیزند. اگر شما یک سیستم را در نظر بگیرید یک شاخه آن استرس، ناامیدی، افسردگی و اسکیزوفرنی است و میخواهند که این شاخهها را درست کنند ولی این کار امکانپذیر نیست. شما باید از ریشه آن را درست کنید. اگر ریشه را درست کنید تمام شاخهها درست میشود. شخص ممکن است انواع بیماریها را از نظر روحی و روانی داشته باشد ولی بعد از مدتی میبینید که تمام مشکلات را پشتسر گذاشته و بهنتایج خوبی میرسد.
کشور ما در علم و دانش پیشرفته است. در قسمتی از سیدی مسئله بیماری روحی و روانی را مطرح میکند که افکار و اندیشه چگونه روی جسم اثر میگذارد و انسان را تا سرحد مرگ میبرد وقتی ما از خود شناخت کافی داشته باشیم، میتوانیم خودمان را درمان کنیم. در بیماری اعتیاد همانند بیماریهای دیگر دارو را بهخود شخص میدهند تا خود شخص مدیریت کند. ما باید نوع دیدمان تغییر کند و ببینیم که چه هستیم و چه قدرتی در ما وجود دارد؟ برای چه مواد میکشیم؟ و برای چه نباید بکشیم؟ ما در سال ۱۴۰۲ تقریبا ۸۴۰۰ نفر رهایی داشتیم و فقط ۹۰ نفر از آنها ۴۰ سیدی را کامل ننوشته بودند؛ یعنی اینکه دانش دائماً در حال گسترش است.
تا وقتی فیلسوف نشوید نمیتوانید از اعتیاد رها شوید. جهانها همه در حال حرکت هستند تمامی دنیا داخل هم هستند و ۴.۸ درصد آن را میشناسیم. ۹۵ درصد از ساختار جهانها از ماده تاریک تشکیل شده است و ما ۵ درصد آن را میدانیم و بقیه آن پنهان است؛ یعنی قابل رویت نیست مانند پیکری است که در خواب میبینیم و از ماده تاریک تشکیل شده چیزی که پس از مرگ از ما باقی میماند همان ماده تاریک است که برای ما قابل دسترس نیست. جن و ملائکه هم از انرژی تاریک هستند و وجود دارند خیلی از مسائلها هسنتد که ما چیزی از آن را نمیدانیم و از روی بیدانش و کمدانشی مثل کسی هستیم که دید کوتاه و متکبرانهای دارد. کل دانشمندان جهان در مقابل بیماری کرونا نتوانستند کاری کنند و خودِبدن مقاوم شد و بیماری ذرهذره کم شد.
تمام جهانها در حال حرکت است و هیچ چیز ثابتی نداریم باید همین لحظهای که وجود دارد از آن بهرهبرداری کنیم چون لحظه بعد، همین لحظه نیست. بنابراین هر کسی که بخواهد هر چیزی را ثابت نگه دارد نمیتواند، چون هیچچیز ثابتی ما نداریم و همهچیز برنامهریزی شدهاند و با هم در ارتباط هستند. اگر خورشید کم و زیاد بشود زندگی از بین خواهد رفت. امواج مخصوص هستند که در درختان برگها را به هم متصل نگه میدارند هر کدام از این گیاهان برای کاری حکم شدن و بذر آنها مشخص شده با نگاه نمیشود به قدرت آنها پیبرد و نظم آنها دارای فرامینی است که در جهت آنها حرکت میکنیم. وقتی وارد سلول میشویم، میبینیم که جهان بزرگ و جدیدی گشوده شده است.
۳۵ هزار میلیارد سلول شوخی نیست چیزی را میبینیم که از گفتن آن قاصریم. وقتی به پایان میرسیم باز اتصال است پایان هر نقطه سر آغاز خط دیگری است. باید آنچه توان داریم بهکار ببریم تا ببینیم چیزی که سبب ارتقاء میشود را پیدا کنیم. سوالی راجعبه جن است که آیا وجود دارد؟ این موجود قبل از اینکه انسان خلق بشود در کائنات بوده است و فقط در انسان اجازه داشت که در بعد جسمیت بیاید. جسم ما ماشینی است در اختیار ما که نفس ما هم مثل همان موجود است که باقی میماند و مراحل تکاملی انسان را آن موجود، شاهد بودهاست که برایش کمی هم عجیب و غریب بود. البته ادامه این بحث برای دانستن مطلبی است که به بزرگی و مهم بودن انسان پی ببریم. در کامل نمودن خود تلاش کنیم که بدانیم چه ارزشی داریم. بین انسان و این موجود مرزی است که اجازه ندارد عبور کند این هم جز ۹۵ درصد آن پنهان است و جن یعنی پنهان و دیده نمیشود. خداوند برای خلق انسان هزینه بسیار سنگینی پرداخت کردهاست.
این موجود از روز اول خلقت بوده ولی انسان وقتی خواست که به بعد جسمیت برود تا به وجود ناس برسد فرمان صادر شد که با این خلقت با احترام رفتار بشود و دیگر برایش مجهول نبود. وقتی همه برای انسان سجده کردند جز شیطان، آن لحظه شکافی در کائنات ایجاد شد. این قضیه نقطه عطفی خواهد بود. همچنین حرکتهایی دارد که همیشه مثبت نیستند ما بعضی اوقات از کوتاهترین راه میخواهیم به مقصد برسیم. اما با رشوهگرفتن و گرانفروشی به طول آن هر لحظه اضافه میشود، از کوتاهترین راهها میخواهیم پولدار بشویم اما به مسیرمان اضافه میشود و طولانیتر میشود برای همین پالایش انسانها کند پیش میرود. آنها زمانی پالایش میشوند که بتوانند سیستم را بچرخانند. ما پول جمع میکنیم برای زندگی کردن، ورزش، شغل خوب و عمر طولانی و همه چیز را فراهم میکنیم ولی گاهی اوقات اصلاً زندگی را احساس نمیکنیم و فقط برای بهدست آوردن تلاش میکنیم ولی برای نگهداشتن آن هیچ تلاشی نمیکنیم.
رابط خبری: همسفر نازیلا رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون پنجم)
نویسنده: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون پنجم)
ویراستار: همسفر عفت رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون پنجم)
همسفران نمایندگی وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
145