همسفر مریم در دوره خدمت خود و در جایگاه ایجنت همسفران نمایندگی بیرجند خدمات ارزندهای را ارائه دادند و خالصانه و صادقانه خدمت کردند؛ به مناسبت پایان دوره خدمت ایشان گفتوگویی ترتیب دادهایم؛ لطفاً با ما همراه باشید.
![](/EditorFiles/Image/img1720252314242%5b1%5d.jpg)
همسفر مریم و مسافرشان رضا با آخرین آنتیایکس مصرفی شیره وارد کنگره شدند. بهمدت ۱۱ ماه با متد DST و داروی OT با راهنمایی مسافر حامد پارسا و همسفر مهدیه آرمیده سفر کردند. هم اکنون ۱۰ سال و ۵ ماه و ۱۹ روز است که با دستان پرتوان آقای مهندس از بند اعتیاد آزاد و رها هستند. همسفر مریم به لطف خداوند و آموزشهای کنگره ۶۰ تقریباً اکثر جایگاههای خدمتی را پلهپله تجربه کردهاند. در ابتدا مسئول سایت همسفران و بعد دبیری، نگهبانی، مرزبانی، راهنمایی، ۴ دوره سردار، ورزشبان شطرنج، ۲۴ ماه ایجنتی نمایندگی بنیان مشهد و ۲ دوره ایجنتی نمایندگی بیرجند خدمت کردند.
۲_ از حسوحال خود در جایگاه ایجنتی همسفران نمایندگی بیرجند برای ما بگویید؟
اگر بخواهم حسوحال خود را در مورد ایجنتی بیرجند بگویم تجربه جدیدی بود، سرشار از آموزش، طی کردن بعد مسافت، چالشهایی که وجود داشت و اتفاقهایی که برای بیرجند افتاد تکتک آنها برای اولین بار بود که تجربه میکردم.
از آنجایی که ما در کنگره آموزش میگیرم و یاد گرفتیم مشکلات را مدیریت کنیم و با آموزشهایی که در کنگره فرا گرفتیم حل کنیم؛ من هم از همان آموزشها بهره گرفتم و سعی کردم با کمترین امکانات در واقع بیشترین بهرهوری را بتوانیم با کمک اعضای بیرجند داشته باشیم.
اتفاق ناخوشآیندی که در بیرجند افتاد و بسیار متأثر کننده بود؛ در گذشت ناگهانی راهنمای محترم نمایندگی بیرجند، همسفر رقیه عزیز بود که آنجا من احساس کردم رسالت بزرگی بر دوش من قرار داده شده و قرار بوده که من در بیرجند قرار بگیرم و لژیون خود را تحویل دهم تا آنجا خدمت کنم.
فضای بیرجند و رهجوهای بیرجند و کل نمایندگی بیرجند برای من مثل یک زمین بکر و دست نخورده بود که فقط با مسیر دادن به اعضای فرمانبردار و گوش به فرمان اعضای آن نمایندگی، ما توانستیم همه با هم در کنار هم موفقیتهایی را کسب کنیم و از این بابت من شکرگزار خداوند هستم، شکرگزار جناب آقای مهندس و خانم آنی هستم که این فرصت را برای خدمتگزاری به من دادند و تجربه جدیدی را در نمایندگی بیرجند کسب کردم.
۳_ در دوره ایجنتی چه تجربههایی کسب کردید؟
قاعدتاً هر جایگاه خدمتی که در کنگره کسب میکنیم خالی از لطف و خالی از آموزش نیست. تجربیات گذشته من در نمایندگی بنیان، در دوره ایجنتی، دوره مرزبانی و چه در سایت یا در جایگاههای مختلف که در کنگره گذرانده بودم و خدا را شکر این خدمتهایی را که کرده بودم همه اینها به من کمک کرد، با تمام چالشهایی که بیرجند داشت بتوانم باز آموزشهای جدیدی را بگیرم و مسیرهای جدیدی را بسازم.
بزرگترین تجربهای که من در بیرجند کسب کردم تجربه هجرت و مهاجرت بود که از شهری به شهر دیگری میرفتم و هدفمند میرفتم و آن احساس مفید بودن به من دست میداد. اینکه یک عده از انسانها با بودن من در کنار آنها و یا آنها در کنار من، حسوحال بسیار خوب و انرژی زیادی تبادل پیدا میکرد و این از تجربیات خوشایند من در نمایندگی بیرجند بود.
همانطور که قبلاً گفتم اعضای بیرجند بسیار فرمانبردار بودند و چیزهایی که به آنها دیکته میشد و قوانین و مقرراتی که به آنها ارائه میشد را به خوبی اجرایی میکردند و این یکی از شیرینترین تجربیات من در نمایندگی بیرجند بود. هجرت و اینکه وقتی در مسیر صراط مستقیم قرار میگیری همه نیروها دست به دست هم میدهند، کمک میکنند تا انسان بتواند به هدف و رسالتی که دارد دست پیدا کند.
۴_ چه موقع یک خدمتگزار از عملکرد خود احساس رضایت و لذت میکند؟
اینکه چه زمانی یک خدمتگزار از خدمتی که انجام داده است احساس رضایت میکند برمیگردد؛ به میزان آموزش، آگاهی و شناختی که از خدمتگزاری پیدا کرده باشد.
به نظر من زمانی انسان احساس خوبی از خدمت دارد که خالص باشد، بدون آنکه دیده شود و بدون آنکه بخواهد خودش را مطرح کند باشد، ناب باشد و بهدنبال جایگاه و فرصت نباشد و فقط هدف او کمک به انسانها باشد آن زمان ناخودآگاه آن خدمت فرد را بلند میکند اگرچه شاید خیلی از افراد نبینند که فرد چه خدمتهایی انجام میدهد ولی نزد خداوند محبوبیت خاصی پیدا میکند، گشایشهای زیادی برای او اتفاق میافتد و از نظر من زمانی خدمت مورد قبول است و احساس رضایت و لذت را دارد که این مشخصه را داشته باشد که خدمت خالص و برای رضای خداوند باشد.
۵_ آیا اگر خدمتگزاری، دورهی خدمتش پایان یافت، به این معناست که باید کنگره را کنار بگذارد؟
قاعدتاً اگر قرار باشد کسی که دوره خدمتیاش پایان مییابد، کلاً کنگره را کنار بگذارد و خدمت نکند و به نوعی دنبال زندگی خود برود؛ در این صورت نبودند انسانهایی که دستهای من را بگیرند تا من امروز بتوانم؛ دستهای دیگران را در دست بفشارم، بنابراین اگر نگاه ما نگاه خدمتگزاری باشد، همان مهارتهایی که در طول خدمت کسب کردهایم؛ همه آنها و خدمتهای گذشته ما در جای خود نمود، پیدا میکند. ما در کنگره اعتقاد براین داریم؛ جایگاهها انسان را انتخاب میکنند و انسان در جایگاه خاص خود، با توجه به شرایط قرار میگیرد و خدمتگزار میشود و اینگونه نیست که اگر خدمت من تمام شود بهعنوان مثال؛ اگر قرار بود خدمت سایت من تمام شود و در ابتدای ورود به کنگره، کنگره را رها کنم هیچ وقت مرزبان نمیشدم و اگر مرزبانیام تمام میشد و دیگر به پله بعدی فکر نمیکردم راهنما نمیشدم و در طول دوره راهنمایی که باز وارد مرحله ایجنتی شدم و همینطور خدمتها با توجه به خواست قلبی من، برای من محقق میشد و من سعی میکردم صد خود را در خدمتها بگذارم و تا جایی که توان دارم اگر مسئولیتی را پذیرفتم بتوانم آن مسئولیت را به نحواحسن انجام دهم گرچه خطاهایی هم داشتم در صورتی که به لحاظ خودم فکر میکردم درست عمل میکنم ولی با آموزشهای کنگره متوجه شدم، که در کنگره باید عمل سالم انجام شود و عمل به ظاهر نیک، نتیجه منفی و عکس میدهد و بیشترین کسی که در آن بازهای که من انتخابهای اشتباه داشتم آسیب دید خود من بودم، چراکه تجربه کافی را نداشتم و این خدمتها من را بزرگ کرد و به جوشش درآورد و اصلاً اینگونه نیست که اگر من خدمتی در کنگره انجام میدهم خدمت را برای کنگره انجام میدهم اگرچه که کنگره قدردان و سپاسگزار همه خدمتگزاران خود هست و نیروی انسانی را پاس میدارد و بهعناوین مختلف از نیروی انسانی تقدیر و تشکر میکند. منتهی برای خود من بیشترین آموزش را خدمتهای کنگره داشته است.
۶_ از نظر شما بهترین جایگاهی که تاکنون تجربه کردید کدام جایگاه بوده است؟
یکی از جایگاههای شیرین کنگره، جایگاه راهنمایی است، چراکه یک راهنما باید خود جلودار باشد، باید جوشش داشته باشد، باید به چشمههای جوشان تبدیل شود تا به رودهای خروشان برسد. یک راهنما باید صبور باشد، یک راهنما باید محبت داشته باشد، یک راهنما باید بهجا خشم داشته باشد و بهجا بتواند راهنمایی کند.
راهنما معلم نیست، راهنما فردی است که باید هوشیارانه عمل کند و واقعاً خدمت راهنمایی سرشار از عشق بود. من نمیتوانم بگویم؛ کدام خدمت بهتر بود چون من در هر جایگاه خدمتی که قرار گرفتم، خیلی آموزش و خیلی عشق دریافت کردم و نمیتوانم بگویم کدام خدمت بهتر بود. ولی در کل و مجموع بهدلیل اینکه خدمت راهنمایی، یک خدمت طولانی ۴ ساله است، انسان مهارتهای زیادی را کسب میکند و کارآزموده و رها میشود. چون سعی میکند الگوی خوبی برای دیگران باشد، رفتارهای او تغییر پیدا میکند و خودش را محدود میکند و محدودیتهای زیادی را برای خودش قائل میشود و این محدودیتها باعث رشد و ارتقای انسان میشود.
۷_ از اینکه پایان خدمت شما با دستور جلسهی کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر در نمایندگی بیرجند به پایان رسید چه برداشتی از این دستور جلسه کردید؟
شروع خدمت من، وقتی لژیون خود را در مشهد تحویل دادم با دستور جلسه چشمههای جوشان و رودهای خروشان به بحر و اقیانوس میرسند، استارت خورد و پایان خدمت من از سال ۱۴۰۰ تا خرداد ماه ۱۴۰۳ در بیرجند، با کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر بود.
من خیلی ادعای این را دارم که اهل مطالعه کتاب هستم، مدتی است که به کتابخانهای علاقهمند شدم که دورههای مهارت آموزی آن را به صورت خصوصی شرکت کردم و کتاب جزئی از زندگی من شد. این تقارن اتمام دوره ایجنتی من با دستور جلسه کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر حس خیلی خوبی به من داد، به این لحاظ که من اصلاً احساس نکردم که کار من در کنگره تمام شده است، بلکه حس کردم باید کتاب را بیشتر و عمیقتر مطالعه کنم. کتابها و متون کنگره را بیشتر در دست بگیرم، کتابهای قدیمی کنگره را پیدا کنم، بخوانم و بیشتر با مسیری که در آن قرار گرفتم و حضور داشتم آشنا شوم و آن را به فال نیک گرفتم و حس خیلی خوبی داشت این تقارن دستور جلسه کتاب ۶۰ درجه با اتمام دوره ایجنتی من در نمایندگی بیرجند بود.
۸_ چه نکاتی برای تازهواردین و دیگر خدمتگزاران دارید.
از نظر من تازهواردین نمایندگیها، در واقع مهمترین افرادی هستند که باید کاملا درک شوند و باید همه اعضای قدیمی به این تازهواردین توجه ویژهای داشته باشند چرا که یک تازهوارد از دنیای تاریکی وارد دنیای ناشناختهای میشود که یک جاهایی کورسویی از نور را میبیند، ولی آنقدر ضربه دیده که باورهای او شکسته شده و نمیتواند باور کند، بنابراین تمام اعضاء باید با رفتار، منش، درک و الگو بودن خود و مرور گذشته خود که از کجا به کجا رسیدهاند؛ کمک کنند تا این فرد، اگر هر جا احساس کند که کنگره هم برای او فایدهای ندارد بتواند رفتارها، حرکات، مشارکتها، خدمتگزارها، راهنماها، مرزبانها و روی خوش افراد را به خاطر آورد و بتواند به کنگره پناه آورد، در کنگره رشد کند، مسیر خود را پیدا کند و بتواند دوام بیاورد چون اعتیاد درد کمی نیست و درمان اعتیاد تخریبهای زیادی دارد و این تازهوارد نیاز به فهم و درک دارد. بنابراین؛ یک تازهوارد از نظر من خیلی در کنگره ارج دارد و باید سعی شود تا با ملایمت بتوانیم خوراک آموزشی خوبی را با سیدیهای آموزشی که در کنگره است و متون کنگره به او ارائه دهیم تا این فرد بتواند از تاریکیها به سمت نور حرکت کند، به آرامش دعوت شود و حالخوش را تجربه کند و این وظیفه تمام خدمتگزاران است که با تازهواردین به بهترین وجه ممکن رفتار کنند؛ تا بتواند کنگره را بفهمد و نتیجه مثبت بگیرد.
در پایان اگر نکتهای دارید بفرمائید.
در انتها از جناب آقای مهندس، سرکار خانم آنی، خانم شهره عزیز و خانم زارع عزیز و همه کسانی که به من کمک کردند، در جایگاه ایجنتی قرار بگیرم تا آموزش بگیرم و در نمایندگی بیرجند حضور داشته باشم، صمیمانه سپاسگزارم.
از خداوند بزرگ که من را یاری داد تا با وجود مشغله کاری بتوانم؛ خدمت کنم و فضا برای من ایجاد شد سپاسگزار و شکرگزار هستم.
از اعضای نمایندگی بیرجند و تمام راهنماها، مرزبانهای نمایندگی و پارک و خدمتگزاران که پا به پای من حرکت کردند، گوش به فرمان بودند و همه با هم توانستیم یک اثر خوبی را از خود بهجا بگذاریم سپاسگزارم.
امیدوار و مطمئن هستم که در ادامه، خانم معصومه عزیز، ایجنت نمایندگی با همان دلسوزی که همه اعضاء در نمایندگی دارند بتوانند، قوانین و مقررات و حرمتهای کنگره را اجرایی کنند و نمایندگی بیرجند بزرگ و بزرگتر شود و نمایندگیهای دیگری از دل این نمایندگی خارج شود و اتفاقهای بسیار خوبی برای آنها رقم بخورد.
از گروه سایت و خدمتگزاران سایت هم صمیمانه متشکرم.
ما نیز قدردان خدمات و تلاشهای شما در نمایندگی بیرجند هستیم، ضمن عرض خداقوت برای ایشان توفیق روزافزون از درگاه خداوند مسئلت داریم و از اینکه وقت خود را در اختیار ما قراردادید از شما سپاسگزاریم.
تایپ و ویرایش: رابط خبری همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
عکاس خبری: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مریم مرزبان خبری
همسفران نمایندگی بیرجند
- تعداد بازدید از این مطلب :
150