English Version
English

حکایتی از سرزمین محبت

حکایتی از سرزمین محبت

جلسه هماهنگی لژیون سردار شعب استان اصفهان با حضور دیده بان محترم لژیون سردار مسافر علیرضا زرکش و پهلوانان استان اصفهان و مسئولین لژیون سردار استان اصفهان در روز پنجشنبه 14 تیرماه 1403 راس ساعت 12 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد :

سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر:
کسی که وارد کنگره می شود برای درمان 1 سال وقت نیاز دارد،کسی که می خواهد عضو لژیون سردار بشود نهایتا 1 سال و کسی که می خواهد پهلوان بشود باید در زمان 1 سال پرداخت کند،این نیست که شخص بگوید من می خواهم دنور یا پهلوان بشوم و بعد در 2سال یا 3 سال پرداخت کند،باید در زمان مشخص به تعهد خودش عمل کند.این جایگاه هایی که آقای مهندس گذاشته اند برای این است که هدفی برای خودش دارد و اگر ما هدف واقعی این جایگاه ها را درک نکنیم در این مسیر گمراه می شویم.یک سری قوانین هست که کنگره تصویب می کند که نگهبان ،دبیر و خزانه دار باید منتخب اعضای لژیون سردار باشند چون همه چیز در کنگره بر اساس انتخابات است و این نیست که هر شعبه ای برای خودش قانون تصویب کند و به عنوان مثال من به عنوان دیده بان بخواهم سلیقه ای عمل کنم و هر کسی را که دل می خواهد به عنوان نگهبان یا دبیر انتخاب کنم ،اصلا اینطوری نیس.
من وقتی دیده بان شدم همینجوری که دیده بان یا راهنما نشدم ،زمانی دیده بان یا راهنما شدم که شروع کردم به خدمت کردن،پس زمانی که اجازه خدمت به شما داده می شود تازه با خادم بودن و انجام دادن ،یک چیزایی از خدمت را درک می کنین،اینکه من پهلوان یا دنور شدم دیگه تمام شد این نیس و به نظر من این تفکر درستی نیست،کسی که دنور می شود می گویند بخشنده است ولی باید به دنبال صفت بخشندگی در خودش باشد،درلژیون سردار حتما شرکت کند.
هرعملی که ما انجام می دهیم باید یک عکس العملی در مقابل آن داشته باشد ،آیا من عکس العمل پهلوان شدن خودم را درک کرده ام ؟ آیا راجب آن فکر کرده ام ؟ یا فقط صرفا بحث پول دادن است ؟
من پهلوان شده ام که یک چیزایی یاد بگیرم .خدمت یعنی اجازه ،اگر فکر کرده ای  که عضو لژیون سردار بشوی یا پهلوان بشوی  که خیلی اتفاقات برای تو اتفاق رخ بدهد،به شما قول می دهم که اصلا اتفاق نمیوفته،بزرگترین و تنها ترین اتفاقی که برای کسی که خدمت می کند رخ می دهد این است که درب خیلی از مشکلات برایش باز می شود و به اصطلاح پشت درب نمی ماند.
کسی که خدمت مالی می کند چه 1 میلیون چه 1 میلیارد ،باید بر اساس خدمتی که می کند تفکر نماید،من به این اطمینان رسیده ام  کسی که خدمت می کند می تواند خودش را ببیند و می تواند عیب های خودش را رفع کند و این خیلی جایگاه بزرگی است.ما قرار است به معرفت خویشتن برسیم و خودمان را بشناسیم و قراراست به معرفت و شناخت خداوند برسیم چون این یک حرکت است و قرار است برسیم نه اینکه به ما بدهند،به کدام یکی از ما رهایی را داده اند؟خودمان رفته ایم به دنبال آن و 11 ماه سفر کرده ایم که توانسته ایم رهایی را بگیریم.
حکایت لژیون سردار حکایت سرزمین محبت است ،خداوند بیشتر از اون چیزی که در خلقت وجود دارد هم به خودش و هم به دیگران می بخشد.آقای مهندس می فرماید که هیچ کس به جز انسان اختیار ندارد و برای همین است که متفاوت تر از بقیه موجودات زندگی می کنیم .آقای مهندس می فرمایند به جهان اطراف خود و طبیعت نگاه کنید و الگو بگیرید،چون یک درخت فقط 20 درصد محصول خودش را زیر پای خودش می ریزد و 80 درصد آن را می بخشد .
بعد به عنوان مثال من میام 6 میلیون خدمت مالی می کنم می بینم خیلی شرایط عوض شده،بعد سال دیگه میام 50 میلیون خدمت می کنم میبینم خیلی بیشتر متفاوت شده است چون بهتر دارم زندگی می کنم چون تفکر اعمال ما است ولی سال بعد دیگه می ترسم و جرات ندارم که بیایم نشانی در بی نشانی پرداخت کنم،این یک بازی است چون بخشش و انفاق و لژیون سردار هم یک بازی شناخت است یعنی اینکه من می توانم خودم را بشناسم و این از همه مهمتر است .
سفر دوم ، لژیون سردار،مرزبانی و راهنمایی و همه ی خدمت هایی که  در طول مسیر سفر دوم انجام می دهیم فقط برای این است که به خویشتن خویش برسیم و خودمان را بیشتر بشناسیم.این سرزمین  محبت یک تک درخت بیشتر ندارد و آن هم عشق است که میوه ی این درخت عشق،فقط و فقط بخشش است.بخشش به مال وجان و علم است.این مثلث هم برای هرکسی در حد واندازه ی خودش باید کامل بشود،ولژیون سردار هم بخشش است یعنی اینکه من بتوانم مال دیگران را از مال خودم جدا و تقسیم کنم.استاد امین می فرماید اگر نتوانیم ،ساختار می تواند این کار را انجام بدهد،قضاوت و جهالت دستور جلسمون است،قضاوت یکی از صفات خداوند است که به انسان داده نشده است یعنی اینکه من نمی توانم کسی را قضاوت کنم و تنها کاری که می توانم انجام بدهم این است که خودم را قضاوت کنم،قضاوت کنم که آیا مهندس گرفتار مالی دارد؟آیا کنگره پول نیاز دارد؟چون نمیبینم که این همه آدم گرفتار دستشان را به سمت کنگره دراز کرده است،آقای مهندس هم مثل من و شما خدمت می کند،از خدمت مالی گرفته تا خدمت جانی و علمی .

ما باید باور کنیم وقتی که آقای مهندس و استاد ما یک کاری را انجام می دهد پس ما هم به عنوان شاگرد می توانیم این کار را انجام بدهیم ،به شرط اینکه شاگرد واقعی باشد و باور داشته باشد.
آقای مهندس می فرماید که اگر کسی مشکل مالی دارد و جهان بینی کار کند قضیه آن فرق می کند،این جهان بینی که استاد امین در مورد آن صحبت می کند یک پرده پشت آن خواسته های معقول و نا معقول است و یک پرده دیگر تزکیه و پالایش کردن است و ما باید خود تزکیه را پالایش کنیم و این در کنگره فقط با خدمت و بخشش امکان پذیر است .تک تک ما که در کنگره هستیم به واسطه ی سفری که کرده ایم و اموختیم باید ثروتمند باشیم و باید مشکل مالی نداشته باشیم به شرطی که طلب کنیم و بخواهیم و قانون بازی را یاد گرفته باشیم و طبق وادی 1 تا 4 تفکر کنیم و باید خواستن را یاد بگیریم و صفات خداوند را در خودمان متجلی کنیم.آقای مهندس می فرماید اگر ایمان داشته باشی و باور داشته باشی می توانی پهلوانی را پرداخت کنی و کسایی که ایمان وباور دارند می توانند به خواسته های خودشان برسند.
بخشش به این نیست که فقط پول بدهی و بروی،کنگره ای بودن به این است که بیرون از کنگره هم همینطور باشیم،اگر در کنگره پهلوان هستیم پس باید در بیرون از کنگره هم مرام پهلوانی داشته باشیم پس ما باید بیرون از اینجا قوانین را رعایت کنیم و بیرون از کنگره بخشش را عملی کنیم و مهم تر از آن بتوانیم نگاه و کلام خودمان را در بیرون از کنگره کنترل کنیم چون اگر بتوانیم کنترل کنیم در مسیر تزکیه و پالایش قرار گرفته ایم.لژیون سردار و خدمت در کنگره برای این به وجود آمد که انسانها خودشان را درک کنند و کسی که می خواهد به مخلوق برسد باید در ضلع خدمت قرار بگیرد.

نگارش : مسافر محمد 

عکس: مسافر شهریار 

ارسال : مسافر امیرحسین 

نمایندگی میرداماد اصفهان

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .